پس ما کِی عروسی می کنیم؟

این بار سوال های شما را مشاور خانواده خانم فرشته نقدی  پاسخ داده است؛ سوالاتی در مورد خواستگار بهانه گیر، مشکلات رفتاری اوایل زندگی مشترک، استرس دختر 12 ساله  و  طولانی شدن دوران عقد.

0

سوال اول : اگه خواستگار داري رد نكن

سلام خسته نباشيد . من 25 سال دارم ونزديك يک ساله که  با همكلاسيم كه 28 ساله است دوستيم.

الان تو اين مدت هم من هم ايشون دنبال كار بوديم متاسفانه با اينكه هر دو مهندس هستيم اما بيكاريم . ايشونم بهونه كار داره براي خواستگاري. ميگه من موقعيتم جور نيست تو نبايد عمرت رو به پاي من هدر بدي . اگه خواستگار داري رد نكن به خاطر من .

اين حرفاش من رو داره ديوونه مي كنه . من و اون واقعا عاشق هم هستيم.

ايشون خانوادشون از لحاظ مالى خوب هستن، پدرشم شغل آزاد دارن و ميتونه پيش پدرش هم كار كنه  اما ميگه من دوست دارم تو رشته تحصيليم كار كنم و  برا خودم كار كنم و مستقل باشم. دوست ندارم پيش بابام برم سركار.

تازگيا به هر دري ميزنه كه من از خودش دور كنه. مثلا ميخواد فداكاري كنه من خواستگارام رد نكنم . حتي نزديك دو ماه با من كات كرد ولي من نتونستم دوام بيارم . خلاصه الان بازم با هم مثل قبل هستيم اما ايشون هر چند وقت يه بار به من گوشزد ميكنه كه خواستگار داري رد نكن.

خيلي حالم بده. به من بگویید چه کنم؟

 

سلام

عزیزم ، آیا اطمینان داری همان قدر که شما به این اقا علاقه داری ایشان هم…؟!

فکر نمی کنی وظیفه ی ایشان است که برای ازدواج اقدام کند و تمام تلاشش را برای تشکیل خانواده بنماید.

کلا در رابطه و تصمیم تان تامل نمایید.

اگر ایشان علاقه مند باشند می توانید مهلت دهید تا قدمی بردارند و در صورتی که در زمان مقرر کاری انجام نشد قطع رابطه به صلاح شماست.

اقایون در صورت تمایل تمامی تلاش خود را می کنند تا عشق خود را از دست ندهند پس اندکی فکر و تامل باید.

 

سوال دوم: من تنها شدم

سلام و خسته نباشید! ممنون میشم راهنمایی کنید!

من 20سالمه و دانشجو هستم وهمسرم 27 سالشونه. یک سال پیش عقد کردیم. همسرم 9 ماه به ماموریت رفت و تماس من با ایشون بسیار کم شد و هفته ای یک بار و شاید ماهی یک بار میدیدمشون و روز به روز از علاقه ایشون کم می شد! من مقصر رو دوری می دونستم!

الان هفت ماهه عروسی کردیم. همسرم طی این مدت دائم مرتب از من درخواست میکنه به خونه مادرو پدرش بریم و وقت زیادی رو اونجا بگذرونیم. همش از مادیات میگه ! پدرش هم مدام برای آینده ما تصمیم می گیره و تا من نظر شخصیم رو می گم همسرم بمن میگه تو نمیفهمی و از پدرش تمجید می کنه! وقتی تذکر می دادم که من و تو باید برای آینده تصمیم بگیریم انکار می کرد و میگفت اینا افکار غرب گرایانه اس و بامن درگیر می شد وتوهین می کرد! دخالت پدرشوهرم به جایی رسید که برای من قابل تحمل نبود! مادر شوهرمم بامن حرف نمی زد! خواهر همسرم شبانه روز با اینکه کارمنده پیش مادر شوهرشه وهمسرم ازمن همین توقع رو داره و مدام میگه تو بی عقلی و روانی هستی. زنان دیگران عقل دارن! من هم کم آوردم و خونه موندم و دیگه باهاش بیرون نرفتم. گفتم من داخل خونه خودم زندگی می کنم، تو رو هم دوست دارم و برا زندگیمون خودمون تصمیم بگیریم! ولی اون ناهار رو خونه مادرش می خوره شامم همینطور واز صبح میره شب ساعت10-9میاد میره پشت تلویزیون تا یک شب. حرف که میزنم میگه تلویزیون می بینم! مسافرت ماه عسلمون رو هم پدرشوهرم برنامه ریخت با اینکه شوهرم وضع مالیش خوبه اما…! بعدش  هم گفت از این به بعد باید تو مسافرت ها پدرو مادر من باشن! بارها به پدر همسرم بابت دخالت هاشون تذکر دادم ولی بدتر شد! فقط من تنها شدم!! همسرم با مادرش تو خونش چنان جو صمیمی رو ایجاد کرده که قصد برگشت عاطفی به سمتم نداره انگار! من تنهام کمکم کن؟؟

 

سلام علیکم دوست عزیز، بهتر است وضعیت ارتباط با خانواده ی همسرتون مشخص شود.

کنترل گری در زندگی بسیار مخرب است. بنابراین در روابط خود با همسرتان  مهربانی و ارتباط عاطفی قوی برقرار نمایید.

با هم خارج از محیط خانواده و در شرایط کاملا ارام و صمیمانه مشکل خود را مطرح کنید و با همدیگر به توافق برسید. اگر در گفت و گو به نتیجه نرسیدید حتما از مشاور کمک بگیرید.

به نظر می رسد اگر بدون سرزنش و اتهام، انتظارات خود را بیان کنید بهتر نتیجه خواهد داشت.

موفق باشید.

 

سوال سوم: دخترم استرس شدید داره

با سلام دختری 12 ساله دارم که مدتیه دچار استرس شدید شده که منجر به درد معده می شود و اخیرا گوشه گیر هم شده .

وقتی دلیلش رو می پرسم میگه مدرسه میرم دلم برای تو تنگ میشه مامان ! یا می ترسم نمره هام خوب نشه و اینکه محیط مدرسه و معلمش رو دوست نداره و فکر میکنه اونا هم  چنین احساسی رو نسبت بهش دارن. البته این رفتار رو مهر ماه هر سال هم داره که با گذشت زمان  حل میشه ولی امسال بعد از تعطیلات نوروز مجددا تکرار شده  و هر چه قدر باهاش صحبت می کنم این مسئله حل نمیشه. خواهش میکنم راهنمایی بفرمایین چطور باهاش رفتار کنیم  ؟

 

سلام خواهر خوبم

 وضعیت فرزندتان باید بررسی شود.

این که شرایط خانوادگی و محیطی که در آن قرار دارد، چطور است؟

آیا رابطه ی شما و همسرتان خوب است؟

آیا مشکل خاصی در کودکی فرزندتان به وجود امده؟

استرس یک روزه به وجود نیامده است. ممکن است مسأله ای به وجود آمده باشد که در او ایجاد تعارض کرده.

خوب است به مدرسه بروید و ببینید آنجا مشکل چه بوده که او را از محیط مدرسه دور کرده.

رابطه اش را با معلمش جویا شوید.

با معلمش رابطه ی دوستانه برقرار کنید و با هم به دخترتان کمک کنید.

او نیاز به تقویت اعتماد به نفس دارد و اگر امکان دارد او را به متخصص کودک و نوجوان ارجاع دهید.

ممکن است مشکل از سن بلوغ او باشد که با انجام آزمایش های مختلف می توانید به این مساله پی ببرید.

 

سوال چهارم: پس ما کی عروسی می کنیم؟

با سلام من و همسرم جفت مون سي ساله هستيم.عقد كرديم ولي بعد از حدود دو سال هنوز نتونستيم بريم سر خونه زندگيمون. دليلشم اينه كه شوهرم با برادر بزرگش كار ميكنه و منتظره كه ايشون دستور ازدواجمونو صادر كنه چون هميشه براش نقش پدر داشته و در حال حاضر دستش خاليه. در حالي كه وضع مالي خيلي خوبي دارن و شغلشون آزاده. مشكل مهم من مادر شوهرمه كه شوهرش فوت شده و خرج زندگي ايشون و خواهر شوهرمو پسراشون ميدن و انقدر خرج هاي بي مورد واسه شوهر من ميتراشن كه من واقعا عصبي ميشم. خرج دكتر پوست و زيبايي، دندون و دو روز در ميون رستوران رفتن انقدر زياده كه من مجبور ميشم كوتاه بيام تا شوهرم دچارفشار نشه. من حتي يه تيكه طلا هم ندارم چون مادرشوهرم حسودي ميكنه و شوهرم جرات نداره برا من طلا بخره. شوهرم به من ميتونه راحت بگه دستم خاليه ولي وظيفه خودش ميدونه كه مادرش هرچي بخواد بي چون و چرا براش تهيه كنه . خودشم از اين وضعيت راضي نيست. ولي خب من خيلي حرص مي خورم كه ما فعلا يه عروسي هم نگرفتيم و مادرش بفكر خالي كردن جيب شوهر منه .

شما بگيد من بايد چطور باهمسرم رفتار كنم كه متعادل تر براي خانواده اش پول خرج كنه و نسبت به من هم جبهه نگيره.

 

سلام عزیزم،

شما شرایط پسر را قبل از عقد می دانستید فکر می کنم بهتر است در افکار و روابط تان تجدید نظر کنید.

کنترل گری می تواند به زندگی شما لطمه بزند.

شما می توانید انتظارات و خواسته های خود را بیان کنید

مثلا بگویید ، من دلم می خواهد…

شما با گذراندن کلاس های سبک زندگی و اتخاذ تدابیر لازم می توانید در این عرصه ی پر کشمکش جایگاه خود را پیدا کنید و همسرتان را متوجه نقش های مختلفش کنید. او باید بداند که در قبال شما مسئولیت دارد.

البته به نظر می رسد همسرتان فرد مسئولیت پذیری است نسبت به خانواده اش پس حتما در قبال شما هم این حس را پیدا می کند.

موفق باشید

/انتهای متن/

 

درج نظر