ازدواج سکوی پر تاپ نیست
ازدواج درست، یک مسیر است؛ که اگر درست انتخاب شود، شمارا به همه خواستههای زندگیتان میرساند و اگر نادرست انتخاب شود، نهتنها از زیباییهای مسیر هیچ بهرهای نخواهید برد، بلکه در پایان در ازای از دست دادن بسیاری از چیزها، چیزهای دیگری را به دست آوردهاید.
نسیم شهسواری/
این روزها وقتی گشتی در جامعه میزنی، وقتی در میان مردم نشستوبرخاست میکنی و با مردم جامعه، معاشرت میکنی، خواهی دید و شنید که هستند آدمهایی که هدفهای نو و انگیزههایی متفاوت برای کارهایی دارند که شاید کمتر کسی این هدف، این نوع تفکر و این انگیزه را برای همان کار داشته باشد.
دانشجو بود و کلی فکرهای بلندپروازانه را در فکرش میپروراند. حسین، دانشجوی سال آخر بود و دوران انتخابش فرارسیده بود، انتخاب برای ادامه زندگی، کار، نوع زندگی و ازدواج، اما تفکر خاصی که حسین داشت هم جالب بود و هم نگرانکننده، حسین در میان همه انتخابهایی که در آن موقع در موقعیت آن قرار داشت، تنها به یک انتخاب فکر میکرد، حسین به آن انتخاب بهنوعی نگاه میکرد که آن انتخاب بتواند که او را از انتخابهای دیگر بینیاز کند.
در آن زمان در میان همه راههایی که برای رسیدن به مقصد وجود داشت؛ حسین ازدواج را انتخاب کرد، اما نه ازدواجی که بر پایه، عشق و علاقه و شناخت و نیاز صورت گرفته باشد، حسین میخواست ازدواج کند تا با ازدواج شغل، اقتصاد و خیلی دیگر از آرزوهایش برآورده شود، حسین ثریا را به خاطر همه خوبیهایی که داشت انتخاب نکرده بود، حسین ثریا را انتخاب کرده بود چون ثریا و خانوادهاش سکوی پرتاب مناسبی برای آنچه حسین از زندگی میخواست بودند.
چند سال بعد وقتی ثریا را دیدم، فهمیدم که وقتی بدون عشق سکوی پرتاب دیگری شوی روزهای زندگی چه قدر سخت و نافرمان میشوند.
چند سال بعد وقتی ثریا را دیدم فهمیدم که درست فکر کرده بودم، ثریا و خانوادهاش تنها یک وسیله، برای رسیدن حسین به آرزوهایش بودند.
آفتهای سکوی پرواز بودن ازدواج
متأسفانه این تفکر که ازدواج میتواند سکوی پروازی برای رسیدن به آرزوها باشد، این روزها سخت در میان جوانان ما رایج شده است، درواقع این روزها جوانان بیشتر از یکدیگر، عاشق موقعیتهای همدیگر میشوند، این روزها جوانان بیشتر از اخلاق، منش و خط فکری، عاشق داشتههای مادی یکدیگر میشوند و این روزها جوانان فکر میکنند و میخواهند که ازدواج پایانی بر همه تلخیها و سختیهای زندگیشان باشد، اما آیا این نوع نگرش درباره ازدواج میتواند زندگیای سبز و خانهای آرام را به دنبال داشته باشد، آیا این نگرش میتواند فردایی بسازد که بتوان در آن آسودهخاطر نفس کشید و روزهای زندگی را زندگی کرد.
اولین و مهمترین آفت در این نوع نگرش به ازدواج این است که چیزی نمیگذرد، بله درست وقتی با پرتاب از سکوی پرش ازدواج به آنچه میخواهیم برسیم؛ دیگر همسرمان و خانوادهمان را نمیبینیم، وقتی با یک پرش بلند تمامی خواستههایمان را در آغوش گرفتیم دیگر از گرمی آغوشمان چیزی برای خانواده و همسرمان باقی نمیماند؛ و اینگونه میشود که یا سالیان سال بدون عشق در زیر یک سقف عمر میگذرانیم و پیر میشویم و یا ناامید و مستأصل از یکدیگر از میان جاده، راهمان را عوض میکنیم.
اما این نگرش نادرست به یک انتخاب سرنوشتساز، آفتهای دیگری هم دارد، این نگرش سبب میشود وقتی هنوز چیزی از شروع یک زندگی نگذشته است، گرد بیاعتمادی و بدبینی در فضا یکخانه پیچیده میشود، گردی مسموم که ثمرهاش خیانت، تنهایی، دروغ و یا جدایی است.
شاید خیلی از آدمها باشند که ازدواجشان سکوی پرتابشان بهسوی بسیاری از خواستنیهای مطلوب بوده است، اساساً اینکه ازدواج شمارا در مسیری قرار دهد که بتوانید در آن مسیر، خانه به خانه به آرزوها و اهدافتان جامه عمل بپوشانید امری نادرست و ناپسند نیست، ازدواج بهخودیخود سکوی پرتاب است، اما اگر با بینش درست و بنیانهای سنجیده صورت بگیرد.
ازدواج درست یک مسیر است که اگر درست انتخاب شود، شمارا به همه خواستههای زندگیتان میرساند و اگر نادرست انتخاب شود، نهتنها از زیباییهای مسیر هیچ بهرهای نخواهید برد، بلکه در پایان درازای از دست دادن بسیاری از چیزها، چیزهای دیگری را به دست آوردهاید
ازدواج سکوی پرتاب نیست، به آن دگرگونهتر نگاه کنید.
/انتهای متن/