ملاصدرا در تبعید ابدی
کتاب مردی در تبعید کتاب یکی از آثار برجسته و تفکر بر انگیز نادر ابراهیمی است در مورد زندگی فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی ملاصدراست، با بیانی زیبا و قدرتمند.
فاطمه قاسم آبادی/
کتاب مردی در تبعید ابدی یکی از آثار برجسته و تفکر بر انگیز نادر ابراهیمی است. این کتاب که در مورد زندگی فیلسوف و دانشمند بزرگ ملاصدراست، با بیانی زیبا و قدرتمند به شرح زندگی این مرد بزرگ می پردازد.
ملاصدرا که بود؟
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به مُلاصَدرا، فیلسوف شیعه ایرانی سدهٔ یازدهم هجری قمری و بنیانگذار حکمت متعالیه است.
ملاصدرا در روز نهم جمادیالاول سال ۹۸۰ هجری قمری، در شیراز و در محلهٔ قوام زاده شد و او را محمد نام نهادند. به روایتی پدر او خواجه ابراهیم قوام، مردی دانشمند و وزیر فرماندار پارس – محمد میرزا که بعدها به شاه محمد خدابنده معروف شد بود – و صدرالدین محمد تنها فرزند او، حاصل یک دعا بود.
وقتی ملاصدرا وارد درس و یادگیری شد، وارد حوزه های علمیه ی قزوین شد. در همانجا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید و این آغاز راه بی پایان زندگی او شد.
درون مایه های انقلابی
ملاصدرا جزو معدود اندیشمندانی است که تفکراتش همچنان پر رونق و پر طنین، هنوز مطرح است و هر روز بیشتر صیقل می خورد و می درخشد؛ چنانکه حضرت امام (ره) را صدرایی خوانده اند و انقلاب اسلامی را هم متاثر از این تفکر.
ملاصدرا اگر چه بزرگ زاده است و فرزند فرماندار اقلیم فارس، لیکن با شاهان و شاه زادگان ناسرخوش است و با قدرتمداران تیز زبان و سر گران؛ تا آنجا که حتی به اساتید خود از جمله میرداماد و میرفندرسکی و شیخ بهایی می تازد که چرا با حضور خود در دربار شاه عباس به وی وجاهت و مشروعیت می دهید، هرچند که آنان نیز برای خود دلایلی دارند ولی ملاصدرای جوان سر پر شوری دارد به همین دلیل هم نمی تواند جز آنچه خودش باور دارد را بپذیرد.
ملاصدرا در عین پایبندی به اصول تشیع دوازده امامی، درصدد اصلاح کجی ها و بد فهمی ها است و این اصلاح گرایی وقتی با زبان تند و خطاب ویرانگر او همراه می شود، سر سبزش را به تندباد حوادث می سپارد.
داستان کتاب
كتاب نگاهي به زندگي ملاصدراي شيرازي از كودكي تا زمان تبعيد او به كوير است . محمد صدرا فرزند يكي از حكام فارس است كه در زمان كهولت والدين به دنيا آمده و تنها فرزند آنهاست . او شديدا علاقه مند به علم و دانش است و دائم كتاب مي خواند .
روزي كه شاه عباس صفوي به همراه شيخ بهايي و ميرفندرسكي و استرآبادي (ميرداماد) به شيراز مي آيند ، محمد كه نوجوان 16 ساله اي بيش نيست شيخ بهايي را شگفت زده مي كند و بدين گونه به قزوين پايتخت اوليه و سپس اصفهان پايتخت اصلي و بزرگ شاه عباس مي رود و مراحل ترقي را سريعا طي مي کند. او اعتقادات بديعي دارد كه دشمنان زيادي برايش می تراشد .
واقعیت یا رویا
کتاب مردی در تبعید ابدی کتاب ارزشمندی است که قلمی شیوا دارد منتها مثل خیلی از کتاب های دیگر که در مورد بزرگان به رشته ی تحریر در آمده است بعضی قسمت هایش صرفا تخیلات و نویسنده است.
این کتاب که با دیدگاه بیان زندگی و تفکرات ملاصدرا به رشته ی تحریر در آمده است در مرز بین واقعیت و تخیلات قوی نویسنده جایی هم برای قضاوت خواننده باقی گذاشته است تا از بین زندگی نامه استاد و تخیلات نویسنده خود به شناختی که باید از ملاصدرا برسد.
نگاهی متفاوت
نویسنده در این زمان دو موضوع و رویکرد به ظاهر جداگانه اما به هم پیوسته را همزمان به پیش میبرد و مخاطب در زمان آشنایی با داستان سرگذشت و زندگی شخصی، شخصیت مرکزی رمان (ملاصدرای شیرازی) با چگونگی بروز و ظهور نطفههای اولیه تفکرات و اندیشههای فلسفی عرفانی و همچنین حکمت نظری ملاصدرای شیرازی آشنا میشود.
زمان، حالت سیالی در طول رمان دارد. نویسنده سعی کرده تمام ابعاد شخصیت ملاصدرای شیرازی را هر چند مختصر در درون متن بیاورد. اما زمان حال را برای روایت رمان روزهای اولیه تبعید ملاصدرای شیرازی از اصفهان(پایتخت شاه عباس صفوی) به مقصد نامعلومی انتخاب کرده است.
آغاز کتاب
شروع خوانش ابتدای رمان در بین راه است و سطرهای اولیه متن با دیالوگی از فاطمه همسر ملاصدرای شیرازی آغاز میشود:
_آقا! خستهایم و بیمار. تن دختر نو رسیدهام در تب میسوزد.
شکایت نمیکنم و تا این لحظه میدانید که گله نیز نکردهام. با شما بودن، چون شما صبور بودن را میطلبد. اما به خاطرتان میآورم که ماهها است آوارهایم آقا! از هیچ سو سکونتگاهی، راهی نیست که اگر باشد هم مسدودش کردهاند. مگر شما، آقا چه گفتهاید و چه کردهاید که دشمنان تان به چنین عذابی مهمانتان کردهاند؟
فصل ها
کلیت رمان از 16 فصل جداگانه اما به هم پیوسته شکل گرفته است؛ سر فصلهایی با عنوان مشترک «راه» زمان حال روایت رمان را تشکیل میدهند.
سر فصلها هر کدام با عنوانهای جداگانه و در فصلی جداگانه برهههای حساس و خاص از زندگی ملاصدرای شیرازی را به صورت فلاش بک برای مخاطب ترسیم میکنند.
در فصل« چند ورق از تاریخ نهم» نویسنده برای روشن شدن زمان و مکان وقوع حوادث رمان به نقل وقایع مستند تاریخی همزمان با حوادث و سرگذشتهای شخصیت رمان میپردازد.
قسمت هاي زيبايي از كتاب
” زماني كه با زمانه ي خويش نساختي و با مسند نشينان و امربران ايشان كنار نيامدي و آنچه را جاهلان مي گويند ، جاهلانه باز نگفتي ، لاجرم به تبعيد ابدي روح گرفتار خواهي شد.”
” از ديد پدران گويي تمام معايب از مادر به فرزند مي رسد ، همه ي محاسن از پدر.”
” پدران بايد همگام فرزندان خويش شوند و يا فرصت دهند كه فرزندان به راه خود بروند.”
” مطمئن باش برادر جان ! هرگز كسي را كه غوغايش سراسر شهر را پر كرده باشد ، اين گونه كه تو مي گويي ، بر دار نمي كنند . ترس از مردم كوچه و بازار ، نوعي ترس از خداوند است . اين صداي رساي حق است كه از گلوي مردم دردمند كوچه و بازار بر مي خيزد . اين صدا ، تخت سلطنت را هم مي لرزاند چه رسد به تخت چند مزد بگير بي اختيار درباري را.”
” عشق به خدا را مي توان در مكتب عاشقان به خدا يافت و با آن سيراب شد . اما عشق به ديگري ضرورتي ست كه از حادثه بر مي خيزد نه از اراده به انتخاب و همين كار را مشكل مي كند.”
” جاهلي را پرسيدند : آيا خدواند تبارك و تعالي در حق بندگان خويش هيچ ظلم كرده است ؟
پاسخ داد : الا آفريدن ابليس و پديد آوردن محمد صدراي شيرازي گمان نمي برم كه هيچ ظلم كرده باشد! “
/انتهای متن/