زمین گِلی معجزه دارد برای زن کارگر
عمدتا با عنوان روز کارگر، یاد کارگران زن و مردی میافتیم که در صنایع، مشغول به کار هستند. اما زنان کارگر گزارش ما، از صنف سبزیکار هستند، با انواع سبزیها، دانههای روغنی و صیفیجات سر و کار دارند. کشاورزانی در شمال کشور که تا زانو در گِل میروند و با دست کار میکنند؛ دست هایی با تَرَکهای زیاد و نوک انگشتانی که به سیاهی میزند.
سمیه ملاتبار/
پنجاه درصد از اقتصاد خانه به دوش زن سبریکار است
صبحانه را که ایستاده میخورد، تدارک ناهار را هم میبیند. ساعت به هشت صبح نرسیده، خودش را به باغ میرساند. سبزیکار است؛ انواع سبزیهای خورشتی و خوردنی و آشی و شامی، انواع صیفیجات. شوهرش ورشکست شده است و کل سرمایهاش را از دست داده است. زن مجبور شده است زمینی را اجاره کند و محصولات را پرورش دهد تا کمکهزینهی زندگیاش باشد. اجارهی زمین، ثابت است و هیچ ربطی به کم و زیادشدن محصولات ندارد. کارشان با اجاره زمین سخت میشود. ماهانه چهارصدهزارتومان میدهند که هزینههای تخم سبزی و کودهای شیمیایی هم با خودشان است و به صاحب زمین ربطی ندارد. میگویند امسال دومیلیون تومان هزینه کود مرغداری برای زمین دادهایم. وارد باغ که شدم، بوی نعناع بیهوشکننده بود، نعناهای تازهچیدهشده ی آبزده که برای ساعت دو نیمهشب، زن و شوهر آنها را برای فروش به بازار ببرند. از شوهرش پرسیدم چند درصد از اقتصاد خانه از راه کشاورزی همسرش تأمین میشود؟ کمی فکر کرد و گفت: پنجاه درصد.
زنان خوب کار نمیکنند!
زنان سبزیکار برحسب تغییر فصلها، فعالیت متفاوتی انجام میدهند. فشار کاری سبزیکاران از بهار تا پاییز زیاد است اما پاییز تا بهار، کم. که سعی میکنند با کارهای جایگزین و متفرقه، اقتصاد آن ماه از سال را جبران کنند مانند چیدن میوهی درختان مردم، چیدن صیفیجات، محصولات جالیزی، دستفروشی، کندن زیر درختها، اصلاح درختان، آوردن و پخش کود حیوانی در زمین. کارگران زن بهدلیل دستمزد اندک با انجام کار مضاعف، این نابرابری را جبران میکنند و مجبورند برای کسب درآمد بیشتر تا چند نوبت بعد از خاتمه کار در زمینهای کشاورزی به کارهای مختلف بپردازند. حاکمیت تفکر «زنان خوب کار نمیکنند» در بین کارفرمایان به این نابرابری دامن زده است و این در حالی است که زنان کارگر حتی صندوقهای سنگین را هم بر کول خود حمل میکنند.
حدود هفتاد درصد از سبزی کاری ، مردانهست
از خانم کناری که او هم مشغول وجین سبزیها بوده و البته سرپرست خانوار است و همسرش دو سالیست فوت شده میپرسم “آیا از عهدهی همهی کارهایی که مرتبط به سبزی و صیفیجات است برمیآیید؟ کارها مردانه هستند یا زنانه؟” کمی فکر میکند و میگوید:” اگر بخواهم از نظر توانایی بدنی بگویم، میشود گفت: حدود هفتاد درصد از کارهای ما مردانه است. مثلا شخمزدن زمین، کاشت میلگرد برای درستکردن گلخانه برای محافظت از سرما که با نایلونهای کلفتی انجام میدهیم. نایلونهایی که به شکل تونل در زمین شکل میگیرند و سبزیها را از سرما نجات میدهند. اینجا بود که زن سبزیکار کناری اضافه کرد: امسال هزینه میلگردها، 4میلیون تومان شده است. “
کار زن زمین کناری اما فرق دارد با اینها. او زارعِ زمین سبزیست. یعنی هر چقدر از زمین دربیاورد را با صاحب زمین نصف میکند. قراردادی ندارد که ماهانه چقدر به صاحب زمین بدهد. زارع هم هزینه سم، کود، تخم سبزی را هم نمیدهد. این هزینهها با صاحب زمین است. کار و مسئولیت زارع بهتر است نسبت به مسئولیتی که به دوش سبزیکاران قبلی دیده بودم.
سبزیکاران هیچ بیمهای ندارند
سبزیکاران هیچ بیمهای ندارند. هیچ حمایتی از طرف دولت نمیشوند. نه تنها حمایت نمیشوند، موقع فروش سبزیها هم کلی مورد اذیت مأموران شهرداری قرار میگیرند. دولت به جای اینکه بیاید این زحمتکشان کشاورز را ساماندهی دهد، سنگ هم جلوی پایشان میاندازد. جای مشخصی برایشان درنظر گرفته است و در ازایش عوارض میگیرد، هر لگن سبزی، دوهزار تومان عوارضش میشود.
جالب است که سبزیکاران میگویند کار ما، هم از نظر فکری خستگی دارد و هم جسمی. چون شبها هم که برای فروش میروند، مکانش عوض میشود. یعنی شبها نمیتوانند در جایی که شهرداری برای فروش سبزی در صبحها مجوز داده بایستند. باید بروند در یک مکان خصوصی. یعنی فردی، زمینی را به این امر اختصاص داده است که اتفاقا او هم در ازای هر لگن سبزی، عوارض دریافت میکند.
یکی از مشکلات دیگر جهت فروختن سبزیها، سرپوشیدهنبودن مکان است. اگر سیل بیاید، باران ببارد، باد بیاید، باید در همان مکان بایستند. تا سبزیها را به فروش برسانند. گاهی می بینید که فروش سبزیها تا صبح طول می کشد و گاهی هم نه.
درمورد بیمه، سبزیکاران بین خودشان اصطلاحی دارند که میگویند: سبزیکارانی که بطور ثابت در زمین یک نفر طی چند سال ثابت مشغول به کار هستند، که آن زمین هم از سه هکتار بیشتر باشد، بیمه باغداری به آنها تعلق میگیرد، در غیراین صورت، خیر. که عمده سبزیکاران شمالی شامل این مورد نیستند.
عمده سبزیکاران بخاطر کمخوابی، مریض میشوند
از سختی کار زن های سبزیکار میشود گفت که بخاطر ساعت کاری، نه میتوانند به مهمانی بروند و نه مهمان داشته باشند. وقتی از صبح، سر زمین میروند و فقط برای ناهار به منزل میآیند و دوباره تا اذان مغرب روی زمین مشغول به کار هستند، گاهی حتی وقتی برای خوردن شام خودشان هم برای شان باقی نمیماند. باید سریع بخوایند تا از ساعت 12 شب به بعد، خودشان سبزیها را برای فروش به بازار ببرند. چون اگر بخواهند سبزیها را به واسطهها بدهند؛ واسطههایی که کارشان، گرفتن سبزیهای بستهبندی شده از زمین است و بعد هم فروش شان، سود اندکی بهشان میرسد. برای همین خودشان تا پای فروش هم میایستند. فروش سبزی هم هیچ ربطی به هوای سرد و گرم هم ندارد. در هر دو هوا باید سبزیها را به فروش برسانند. عمده سبزیکاران بخاطر کمخوابی، مریض میشوند و شبها بدون داروهای مسکن نمیتوانند بخوابند. میگوید: گاهی حتی مسکنهای قوی هم جوابی به دردهای کمر و زانومان نمیدهد.
مدام از خدا میخواهند که زحمت شان هدر نرود
دل نگرانی سبزیکاران از زمستان و هوای سرد و بادهاست. بخاطر سردی هوا، کار سبزیکاران کم میشود اما دغدغهشان زیاد. خدا نکند بادی بوزد، دلشان میرود پیش گلخانهای که زحمتش را کشیدهاند که مبادا پاره شود و سبزیها سردشان بشود. گاهی هم که باد، کار خودش را میکند و گلخانه را خراب، چند نفر را به کمک میطلبند تا بتوانند گلخانه را تعمیر کنند و محکمتر. خدا نکند که بارش چند روز پشت سر هم ادامه داشته باشد، مثل همین چند روز، سبزیها غرقآب میشوند و از ریشه میپوسد و ازبین میرود. مدام از خدا میخواهند که زحمت شان هدر نرود و بارش قطع شود!
غیر از بارش و سرمای هوا، عمده خسارتی که سبزیکاران می بینند، حمله حلزون و کرمهای سیاه و سبزرنگیست که ساقهی سبزیها را میخورد. که حتی با مصرف سم هم برطرف نمی شود. بعد از سمپاشی هم که تا سه روز اجازه برداشت ندارند چون مصرف آن سبزی، بشدت برای انسان مضر است.
این دردها عادی نمیشود
وارد زمین دیگری میشوم. زنانی که با جثههای زنانه و دردهای کمر و عمدتا زانو، مشغول شخمزدن زمین هستند. شخمزدن با فِکا! فِکا شبیه بیلچه است با دستهی چوبی بلند. به بهانهی تهیه این گزارش که سری به باغ یکی از همین زنان زده بودم، فِکا را برداشتم و شروع کردم به شخمزدن زمین. فقط کمی که میگذرد، دست و کمرم خیلی به درد میآید. فکر میکردم چون وارد به کار نیستم، این احساس را دارم اما شنیدم که گفتند: ما هر شب با مسکن به خواب میرویم. این دردها عادی نمیشود.
البته نکته قابل توجه اینجاست که کاشت همه نوع از سبزی هم برای همه باغداران فراهم نیست. مثلا سبزی نازخاتون، ریحان، شاهی را همهی سبزیکاران پرورش نمیدهند. دلیلش هم اینست که خیلی زود خراب میشود که باید هر دو ماه یک بار، زمین را شخم بزنند. اما مثلا سبزی نعنا اینطور نیست. حتی بادمجان هم خیلی آفت دارد و سعی میکنند پرورشش ندهند چون میگویند زودتر از بقیهی صیفیجات نابود می شود. در فصل سرما هم که سبزی، به سختی درمیآید، برای همین شمال پر می شود از سبزیهایی که از مناطق گرمسیر میآید. سبزیهای شمالی ولی ارگانیک است. زمین و آب شمال هم خیلی توفیر دارد با زمین و آب زمینهایی که با فاضلاب و آبهای غیرزلال و بهداشتی نگهداری می شوند.
مگر آسمان بخواهد خانهنشین مان کند
سبزیکار کناری میگوید: برنجکاری انقدر دردسر و زحمت ندارد. در سبزیکاری، اگر یک روز بخواهید به هر دلیلی به باغ نروید، برابر است با یک هفته عقب افتادن از کار و محصول. اگر هم بخواهیم بخاطر مریضی و سختی، مدتی را سر کار نرویم، از گرسنگی میمیریم. البته در طول هفته، یک روز را به خودمان استراحت میدهیم که معمولا پنجشنبههاست وگرنه مگر آسمان بخواهد با ما یاری نکند و خانهنشین مان کند.
زمین به من آرامش می دهد
زمین گِلی ولی معجزه هم دارد. میگوید زانودردم به حدی است که وقتی روی آسفالتِ صاف راه میروم، میلنگم اما تا وارد باغ میشوم و روی گِل پا میگذارم و با سبزیها مشغول میشوم، راهرفتنم درست میشود. انگار نه انگار که من بودم که مشکل راهرفتن داشتهام. میگوید ما انسانها از خاک درست شدهایم، برای همین است که این خاکها و گِلها به ما آرامش میدهند. وگرنه من اصلا نمیتوانستم در این سال هایی که همسرم فوت شده، فقط با همین کار، به تنهایی، دخترم را شوهر بدهم و دستم پیش غریبه دراز نباشد. زمین به ما آرامش میدهد. در این روزهایی که فشار روحی و روانی خیلی زیاد است، فقط ساعتهایی که در زمین سبزی هستم، میتوانم با خلوتگاه خوبی که برایم بوجود میآورد، هم بغضهایم را به در کنم و هم به آرامش برسم.
عکاس:غلامرضا قاسمیان
/انتهای متن/