سعيدترين ستاره به همراه ماه پديد آمد
مردان بزرگ داستان زندگی عجیبی دارند، داستان به دنیا آمدن و از دنیا رفتن عجیبی هم دارند. اما شاید هیچ یک داستان تولدشان همچون تولد علی (ع) شگفت آور نیست: تولد در خانه خدا…
عطیه سادات یاسینی/
فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب باردار بود. این اولین بارداری او نبود اما خوب حس می کرد که با بارداری های دیگرش خیلی فرق دارد.
به دنبال زنان قریش نرو
شب سیزدهم ماه رجب سال سی ام از عام الفیل ثلثی از شب گذشته درد بر فاطمه بنت اسد عارض شده.
حضرت ابوطالب به او گفت:ناراحت بنظر می آیی؟
فاطمه گفت:احساس درد و ناراحتی دارم.
ابوطالب گفت:من بدنبال زنان قریش می روم تا در کنار تو باشند و در تولد فرزند به تو کمک کنند.
ناگهان ندایی از گوشه خانه به ابوطالب گفت: صبر کن.
این ندا، او را از تصمیم رفتن به دنبال زنان منصرف کرد.
صبح هنگام بار دیگر درد بر فاطمه عارض شد.ابوطالب خواست از خانه خارج شود تا چاره ای بیندیشد.در این حال پیامبر(ص)رسید و پرسید: عمو جان چرا ناراحتید؟
جواب داد: فاطمه در حال وضع حمل است.
در همین حال فاطمه ندایی شنید که می گفت:ای فاطمه بر تو باد که به خانه خدا بروی.
دیوار کعبه شکاف برداشت
ماه رجب است و مردم از هر سو برای انجام مراسم عمره به مکه آمده اند. جمعیت زیادی دور خانه می گردند. فاطمه وارد مسجدالحرام شد و مقابل خانه ایستاد.
همان طور که خانه خدا را تماشا می کرد، در دل دعا می کرد:
خدایا من به تو ایمان دارم و پیامبرانت را تصدیق می کنم. از تو می خواهم این ولادت را بر من آسان کنی.
فاطمه بنت اسد در پشت کعبه ایستاده بود و مشغول دعا بود که ناگهان در برابر دیدگان همه معجزه عظیمی به وقوع پیوست؛ دیوار سنگ و گلی خانه خدا از همان جایی که فاطمه ایستاده بود، شکاف برداشت بدون آنکه لطمه به بنای خانه بخورد و یا سنگ و گلی بریزد.آنگاه دو سوی دیوار آنقدر از هم فاصله گرفت که فاطمه براحتی بتواند وارد خانه شود. در همین حال به او دستور داده شد وارد بیت الله شود.
این گونه فاطمه وارد خانه شد و دوباره دیوار بهم متصل شد.
خبر شکاف دیوار کعبه و به درون رفتن فاطمه در سراسر مکه پیچید و شاهدان عینی با هیجان واقعه را برای یکدیگر تعریف می کردند.
خدا فاطمه را به درون خانه اش راه داده بود و مهمان کرده بود؛ فاطمه باردار را در آستانه وضع حمل.
درون کعبه چه گذشت؟
قدم گذاشتن فاطمه به خانه خدا جز به دعوت الهی نبود. پس او به کعبه وارد شد و خداوند قفل خانه را چنان محکم کرد که هیچ بشری نتواند آن را باز کند.
فاطمه سه روز در خانه کعبه ماند. در این مدت از نعمت های بهشتی استفاده کرد، سروش غیبی را شنید، مناظر ملکوتی را مشاهده کرد.
خود روایت کرد که بعد از ورود، پنج بانوی بهشتی نزد او آمدند، در حالی که لباسی از حریر بر تن و با عطری خوش، خوشبو بودند: حوا، آسیه، ساره، مادر موسی و مریم.
در دست هر کدام ظرف عطری از نقره بود. پس رو به فاطمه کردند و این چنین سلام گفتند:
“السلام علیک یا ولیة الله”
فاطمه جواب سلام آنان را داد.
آنگاه مولود فاطمه علی بن ابی طالب همچون خورشیدی درخشید و بر روی سنگ سرخ در گوشه راست کعبه به دنیا آمد.
مهمان کعبه خارج می شود
هیچکس در بیرون کعبه از ماجرای داخل کعبه اطلاعی نداشت. شاهدان ماجرا تنها با حیرت دیده بودند که فاطمه از شکافی در دیوار کعبه به آن وارد شد و بعد دیوار به حالت اول برگشت.
همه شگفت زده بودند ولی در چهره ابوطالب همسر فاطمه آرامش خاصی موج می زد.
فاطمه سه روز و سه شب در کعبه ماند و در آغاز روز چهارم به او اجازه بیرون آمدن از خانه داده شد.
پس او فرزندش را در آغوش گرفت و برخاست تا از کعبه خارج شود.
در این هنگام که انتظار مردم هم به اوج خود رسیده بود، ناگهان در مقابل چشمان متحیر و منتظر شاهدان در مسجدالحرام دوباره دیوار کعبه از همان جای قبلی شکاف برداشت و ا فاصله شکاف دیوار فاطمه و نوزادش که درآغوش داشت، از کعبه خارج شدند و دوباره دیوار به حال اول باز گشت.
دیدار نوزاد با پدر
هیچ کس چون ابوطالب منتظر و بی تاب دیدن فاطمه و پسرش نبود. ابوطالب در انتظار خارج شدن همسر و فرزندش در کنار کعبه حاضر بود و محمد برادرزاده اش هم او را در این انتظار همراهی می کرد. فاطمه چون از کعبه بیرون آمد، همه آنچه را اتفاق افتاده بود برای همسرش شرح داد و با شوق از فضیلتی گفت که نصیب خودش و فرزندش شده.چهره ابوطالب با دیدن نوزاد غرق در سرور شد. محمد هم نزدیک آمد و چهره علی را نگاه کرد و لبخند زد. آنگاه او را در آغوش گرفت و بوسید. آنگاه رو به نوزاد کرد و فرمود:
به راستی مومنان به وسیله تو رستگار می شوند.
فرزند کعبه “علی” نام دارد
اگرچه نام تازه مولود آن گاه که فاطمه در کعبه بود، از سوی خدا به اواعلام شده بود ولی هنگامی که ابوطالب فرزند را در آغوش گرفت، رو به آسمان کرد و گفت:خدایا درباره نام این کودک چه حکم می کنی؟
در این هنگام ناگهان در مقابل چشم ابوطالب لوح سبزی نمایان شد که روی آن نوشته بود: فرزند کعبه را “علی” نامگذاری کن.
ابوطالب چنین گفت:او را علی نامیدم تا عزت و مقام بلند برایش ابدی باشد.
این گونه نبأ عظیم به دنیا آمد و معجزه ولادتش جهان را روشن کرد.
سعيدترين ستاره به همراه ماه پديد آمد
شاعر عرب سيد حميرى در این زمینه سروده:
مادرش او را در حرم خدا زایيد در حاليكه بيت و مسجد الحرام آستانه او بود.
آن مادر نورانى كه لباسهاى پاكيزه ببر داشت و خود پاكيزه بود و مولود او و محل ولادت نيز پاكيزه بود.
در شبى كه ستارههاى منحوسش ناپيدا بوده و سعيدترين ستاره بهمراه ماه پديد آمده بود .
قابلههاى(دنيا) هيچ مولودى را مانند او لباس نپوشايندهاند(يعنى هرگز مولودى مانند او بدنيا نيامده) بجز پسر آمنه محمد پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم.
منابع:
گزارش لحظه به لحظه از ولادت علی(ع)در کعبه محمد باقر انصاری
امام علی از ولادت تا شهادت سید محمد کاظم قزوینی
مولود کعبه اردوبادی
/انتهای متن/