ماری سرتق راننده می شه!
ماری سرتق که از نماینده شدن برای مجلس ناامید شده، حالا فکرهای جدیدی برای خودش دارد از جمله دنبال راننده شدن است.
فریبا انیسی/
- می خوام راننده بشم.
- راننده؟!
این را من و سوزی ساتین و نیلا بلا گفتیم باهم که می دونستیم ماری سرتق از همون وقتی که گواهی نامه گرفت و ماشین را انداخت تو جوی آب، دیگه پشت رل ننشسته.
– بهترین کاره، خودم پرسیدم .
- از کی؟
سوزی ساتین آستین لباس ساتن چرمش را که در بازار لنگه نداشت، کشید بالا و ادامه داد: از کدوم راننده پرسیدی که بهت گفته رانندگی بهترین کاره؟
- عروس منتظم الملوک را یادته ؟
- همون که خیاط بود و لباس شب دوختنش معرکه بود؟
- آره از وقتی دست درد گرفته، شده راننده سرویس تو مدرسه دخترونه. شری را یادته از وقتی طلاق گرفته شده، راننده آژانس بانوانه، فقط خانم سوار می کنه،… من هم راننده بشم، هم پول در میارم و هم از اثرات اون فیض می برم.
- – اثرات رانندگی؟
- بله تا به حال فکر کردید راننده های تاکسی همه شون یک پا تحلیل گر مسایل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی اند. همه شون به اندازه دریا اطلاعات دارن ؟
- دریایی با عمق یک سانت!
سوزی ساتین گفت با خنده.
- اون را ولش کن، مهم دریا بودنشه. صبح تا شب هیچ کاری نکنن اونقده رادیو گوش می کنن که اطلاعات به روز و دست اول داشته باشن. تازه همه این ها به کنار ساعت ورود و خروج ندارن. سر ساعت کارت بزن، مرخصی ساعتی رد کن، سر ساعت بیرون برو، اضافه کاری چرا کم دادی، هزینه مسکن چرا ندادن بهت، این ماه چه قد فلان، اون ماه چه قدر بیسار هم نداره؟
- چه شغل خوبی! نه دفترچه بیمه داره، نه آب باریکه روزهای سخت مریضی، نه دفترچه درمان داره، نه وام و نه…
- اونها را که نمیخوام. بیمه ساسی هستم. الان فقط و فقط تو اجنماع بودن برای من مهمه و درآمد.
- ولی…
صدای فریاد ما تو صدای اعتراض و «آروم باشید خانم ها»ی کافه چی که از اول تا آخر ما را زیر زیرکی می پایید گم شد.
/انتهای متن/