از نظر رهبری تمام مسائل زنان حل شده است؟

سالیانی چند است که روز میلاد حضرت زهرا(س) که می رسد، نه خبری از دیدار زنان مسلمان با رهبری است و نه اثری از رهنمودهای خاص در حوزه زنان. چرا؟ اهل بصیرت را تأملی باید در یافتن پاسخی برای این پرسش.

0

طیبه میرزااسکندری/

 روز میلاد خجسته حضرت صدیقه طاهره زهرا(س)  سی و اندی سال است که در جمهوری اسلامی به نام “روز زن” و هم “روز مادر” نامیده شده است. این نامگذاری خوب و معنادار در همان سال اولی که این مناسبت فرارسید، توسط حضرت امام خمینی (ره) صورت گرفت.

البته روز مادر در کشور ما بی سابقه نبود و نامگذاری جدید هم به لحاظ بار عاطفی مهمی که داشت، کاملا در میان مردم به مناسبتی جا افتاده تبدیل شد. اما روز زن در کشور ما تا پیش از آن سابقه ای نداشت. روز جهانی زن هم در سال های پیش از انقلاب در جامعه ایرانی اصلا  مطرح نبود. بنابراین مطرح شدن روز میلاد حضرت زهرا(س) به عنوان روز زن حرکتی کاملا نو با اهدافی تعریف شده در تفکر امام به حساب می آمد. در واقع بنیانگذار انقلاب اسلامی با این حرکت، جایگاه مهم زنان را در کلیت انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن معرفی کرد.

امام خمینی بعد از این نامگذاری در طول سال های عمر بابرکت شان، از همین مناسبت برای تبیین خطوط اصلی تفکر خوبش در موضوع زنان کمال استفاده را فرمود.

 در سال های بعد هم به این مناسبت و به مناسبت های دیگر رهبر معظم انقلاب بودند که تلاش کردند همین خطوط اصلی را در تلفیقی هنرمندانه و واقع بینانه با مقتضیات جدید زمان در حوزه زنان مطرح سازند و به این ترتیب سیمای زن مسلمان زمان حاضر را روشن تر ترسیم کنند.

اما در سال های اخیر شاهدیم که در مناسبت میلاد بانوی اول اسلام حضرت فاطمه(س) نوعا ایشان دیگر  به مسائل زنان نمی پردازند. چرا؟

به گمان نگارنده دلیل آن روشن است:

اینک با گذر از سی و اندی سال از پیروزی انقلاب اسلامی خطوط  اصلی سیمای زن مسلمان در نگاه امام و رهبری ترسیم شده است.

ترسیم سیمای زن مسلمان  با الگوگیری از چهره درخشان حضرت زهرا(س) و زنان بزرگ دیگر در تاریخ ادیان توحیدی و هم تاریخ اسلام صورت پذیرفته است.

 آفت هایی که از درون جامعه دینی و ملی ما متوجه موقعیت زنان است مشخص گشته است و آن، عمدتا به نگاه متحجرانه و بریده از زمان و اقتضائات آن برمی گردد که موجب عقب افتادگی و عدم رشد زنان می شود.

آسیب هایی که از  بیرون جامعه مان به جایگاه زن و مجموعه آحاد زنان و دختران جامعه می رسد، هم تبیین شده است که عمدتا  به نگاه غربی ها به زن مربوط است که حول محور شی ء انگاری و تحقیر هویت و انسانیت زنان می چرخد و زن را عروسک می خواهد و گاه هم در فراری ظاهری از این آسیب، زن را موجودی مردواره می انگارد.

 به دنبال این تبیین نظری و مشخص شدن خطوط اصلی اثباتی و سلبی در موضوع زن و روشن شدن مسیر رشد و تعالی او، چه چیز مهم دیگری می ماند جز حرکت در جهت ایجاد زمینه برای پیاده شدن این نقطه نظرها و اندیشه ها؟

دستگاه های فرهنگ ساز و نهادهای  فرهنگی در جامعه ما در این سال ها در این زمینه چه حرکت برنامه ریزی شده و سنجیده ای را طراحی و اجرا کرده اند؟

در این میان زنان نخبه و فرهیخته مان، که هم کم هم نیستند، چه قدمی در این مسیر برداشته اند؟

 رهبری از قابلیت پیشتازی زنان مسلمان ایرانی در این عرصه سخن می گویند، ولی این قابلیت به هیچ تلاش واقدامی تبدیل نمی شود.

رهبری تاکید می کنند که زن ایرانی امروز با تکیه بر نگاه انقلاب اسلامی به زن می تواند پرچمدار تحول مثبت در موقعیت اسف بار زن در دنیای امروزی باشد، اما این زن در داخل هم نمی تواند نگاه انقلاب را حتی به نسل جدیدتر ایرانی به درستی منتقل کند، چه رسد در عرصه جهانی.

در این صورت چه جایی دارد که رهبری انقلاب باز هم از ضرورت حرکت رو به جلوی زنان بگوید؟

وقتی راه روشن است و مرکب هم آماده ولی رهروی نیست، چه حاجت به راه نمایی دوباره و شاید تکراری.

زنان مسلمان ایرانی که باید این راه را بروند، کجایند؟

صرف هفته ای به نام زنان داشتن در این مناسبت با برنامه هایی کاملا کلیشه ای چه فایده ای برای زنان دارد؟

 در این دنیای وانفسایی که زن بشدت و بسرعت در معرض سوءاستفاده است از سویی و تحقیر و توهین و سرکوب از سویی دیگر، از ظرفیت های رهایی بخش مکتب اسلام با قرائت انقلاب اسلامی، چه بهره ای برای زنان گرفته ایم؟

حتی در داخل کشوربرای  دختران جوان مان که این روزها در معرض انواع مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی ریز و درشت واقع شده اند، چه حرکتی را طراحی و پیاده کرده ایم  بر مبنای این تفکر و تئوری ؟

 صرف تجلیل از زنان کارمند در ادارات و تبریک صوری به زنان چه کمکی به بهبود وضعیت آن ها می کند؟(که امسال به یمن تقارن روز زن با تعطیلات نوروزی شاید همین هم در خیلی جاها صورت نگرفته باشد)

 صرف گرامی داشت مقام مادر با هدیه ای و مقام همسر آن هم با هدیه ای دیگر در خانه ها، واقعا چه  گره ای از خیل گره های زنان در محیط خانه و خانواده باز می کند؟

در سطح بین الملل کجا توانسته ایم نشان دهیم که زن می تواند با تکیه بر توانایی های خدادادی بی اندازه  اش و با تکیه بر ارزش های انسانی و اخلاقی که ادیان توحیدی برایش رقم زده اند، هم خودش را و هم جامعه اش را از بسیاری از گرداب ها و منجلاب های اجتماعی و اخلاقی و … امروزی نجات بخشد؟

چه قدر توانسته ایم راهی برای “نه” گفتن زنان به الگوهای بی مقدار اما بسیار جذاب جهان غرب برای زنان بگشاییم و عملا آنها را به این راه فراخوانیم؟

 به نظر می آید زنان مسلمان ایرانی نخبه، در این مسیرها نرفته اند و فکر و اراده و نقشه ای هم برای رفتن ندارند.

رهبری این را می دانند و پس دیگر حرفی نمی زنند در این وادی.

که در خانه اگر کس است یک حرف…

/انتهای متن/

درج نظر