مبارزه علیه جهالت
کتاب آتش بدون دود نادر ابراهیمی را که هشت جلد است، معرفی کردیم و خلاصه ای از دو جلد اول را گفتیم. این بار با داستان جلد سوم، چهارم و پنجم آتش بدون دود آشنا می شویم.
فاطمه قاسم آبادی/
جلد سوم: اتحاد بزرگ
جلد سوم آتش بدون دود تحت عنوان” اتحاد بزرگ”به موضوع آشتی بین گوکلان و یموت می پردازد.
در این جلد داستان از آنجا شروع می شود آلنی اوجای حکیم وارد اینچه برون می شود. هر چند این ورود آسان نیست و بدون خونریزی میسر نمی شود . کتاب مقابله طب و علم و آلنی را با اعتقادات خرافی مردم به درخت مقدس نشان می دهد .
جنگ علیه حماقت
آلنی سعی می کند مردم را درمان کند و مردم از نفرین ملای ده که مخالف درمان اصولی مردم از طریق علم پزشکی است، می ترسند . آلنی جز برادرش ات میش، خواهرش ساچلی، شوهرخواهرش آپارچی، مادرش ملان، نامزدش مارال و دوستش یاماق همراهی ندارد و همه ایل بر ضد او هستند .
او سعی می کند طبابت را در یموت رواج دهد و بین گوکلان و یموت آشتی برقرار کند. مردم اما حاضر به قبول و پذیرش علم او نیستند و ترجیح می دهند از راه های خرافی به در مان خود بپردازند.
مرگ های نا به هنگام
طی اتفاقاتی آپارچی مجبور می شود به دوستش قولی بدهد؛ قولی که به واسطه ی آن، پدرش را می کشد… و بعد از این اقدام سنگدلانه دچار آشفتگی می شود و اشک می ریزد و بی تابی می کند. همسرش که این پشیمانی را بدون پایه و اساس می بیند به اومی گوید اگر جرأت کشتن داشتی جرأت تحمل هم داشته باش.
کشته شدن آت میش که یکی از شخصیت های مهم داستان است و خواننده در طی داستان با او آشنا شده و به او دل بسته، جزو قسمت های ناراحت کننده داستان است و شوکی که به واسطه ی این مرگ به خواننده وارد می شود پایان تلخی را برای داستان این جلد کتاب به وجود می آورد.
جلد چهارم: واقعیتهای پرخون
در داستان این جلد کتاب به لحاظ زمانی حدودا در سال ۱۳۲۰ هستیم.
حالا ملای جدید به اینچه برون میآید: قلیچ بلغای؛ ملایی که بر خلاف ملای قبلی داستان که مردی خرافی و جاهل بود، اهل علم و دنیا دیده است.
آلنی در اولین دیدارش با این ملا، دریافت که او یک ملای ساده نیست و مثل خود آلنی در بحث کردن نظیر ندارد؛ آلنی که در تمام عمرش ندیده بود که کسی در صحبت کردن و جواب دادن به پای خودش برسد، از ملا استقبال کرد و او را شب به چادر مادرش دعوت کرد و ساعتها با او صحبت کرد و او را آزمود و مطمئن شد که ملا مردی است دانا و فهمیده و دوستی ناب آلنی و ملا قلیچ از این جا آغاز شد.
آلنی و ملا دو قطب مخالف یک آهن ربا بودند: آلنی یک ماده گرا و ملا هم یک مذهبی تمام عیار بود.این برخورد و تضاد شخصیت ها خود باعث به وجود آمدن جذابیت بسیار زیادی برای خواننده می شود.
یاشا که حالا دستیار آلنی بود، به خاطر بلاهایی که یاشولی آیدین ملای قبلی بر سرشان آورده بود، کینهای از ملاها به دل داشت که هرگز از ملا قلیچ خوشش نیامد.
مارال طبابت می آموزد
کم کم آلنی دریافت که زنان ترکمن حاضر نیستند که درد های شان را به آلنی که یک مرد است بگویند.
آلنی برای رفع این مشکل شروع کرد الفبای طبابت را به مارال بانو آموختن تا او هم به دردهای زنان صحرا برسد. مارال همه فوت و فنهای طبابت نیمه علفی آلنی را (این صفتی بود که به شیوه کار آلنی داده بودند) آموخت و ۴چهار ماه بعد با تصدیق نامه رسمی، قابله مجاز شد. مارال هم پا به پای آلنی رشد میکرد.
در واقع شخصیت های مارال و آلنی نمادی از وطن دوستی در کنار علم و مبارزه علیه نا حق است و این دو شخصیت جزو جذاب ترین و پر کشش ترین شخصیت های این مجموعه به حساب می آیند.
رضا شاه علیه ترکمن ها
رضا شاه که شنیده بود قاجاریان در اصل ترکمن بودهاند، از ترکمنها کینه داشت و گفته بود که ترکمنها حق ندارند در مجامع عمومی و هر کجا که یک غیر ترکمن وجود دارد، به زبان خود صحبت کنند، حق ندارند مراسم و آداب و رسوم خود را اجرا کنند، حق ندارند کلاه خاص خود را سر کنند اما رضا شاه سقوط کرد و محمد رضا شاه به سلطنت رسید.
این خود شروعی بود برای یک زندگی دیگر و حرکتی به سمت رهایی از تحکم پادشاه قبلی .
اتفاقات داستان با این واقعه ی تاریخی همراه می شود و از اینجا، داستان فرم دیگری به خود می گیرد.
جلد پنجم حرکت از نو
مارال و آلنی حالا دیگر به شهر آمده اند و در خیابان امیریه ، سر پل امیر بهادر خانه ای را توسط محمود پیرایه ، دوست گیلک آلنی کرایه کرده اند.
آلنی در تمام طول داستان همیشه نوعی سر درگمی و اضطراب با خود داشت که البته معدود افرادی متوجه این حالت در او می شدند . ملا قلیچ یار قدیمی کم کم آلنی را به عرفان دعوت کرد و همین عرفان بود که سال ها بعد آلنی را به وحدت با خود رساند.
آلنی، مارال، یلماز و بی بی بمانی( پیرزنی که به کار های خانه می رسید ) در آن خانه با هم زندگی می کردند.
ظلم حکومت برترکمن ها
با تمام ظلمی که حکومت به مردم و خصوصا ترکمن ها روا می داشت، افرادی همچون آلنی و مارال و قلیچ بلغای روز به روز بیشتر در سیاست غرق می شدند؛ حتی عوض شدن شاه هم نتوانست از شدت این ظلم و ستم بکاهد. به همین دلیل افرادی چون آلنی و ملا قلیچ با جدیت تمام برای بدست آوردن سهم خود به مخالفت با حکومت پرداختند.
ادامه دارد…
/انتهای متن/