فکر سمنو و فکر سنبل کردیم
سوژه ی نوروز هم از تیررس نگاه طنزپردازان در امان نمانده است و موضوع مشترک بسیاری از اشعار طنز زبان فارسی است، در این روزهای نوروز، میهمان واژههای شکربار سعید طلایی میشویم تا نوروز را با نگاهی طنازانه بنگریم.
وقتیکه بوی بهار میرسد، نوروز موضوع مشترک همهچیزها میشود؛ یکی از نوروز و اقتصاد میگوید، یکی از نوروز و خانواده و دیگری از نوروز و زیباییهایش. اما نوروز از تیررس نگاه طنزپردازان هم در امان نمانده است و موضوع مشترک بسیاری از اشعار طنز زبان فارسی است که در هر یک به صورتی نوروز و متعلقاتش با زبان شیرین طنز رنگ و بوی دیگری گرفته است.
در این روزهای نوروز، با یک استکان چای قندپهلو میهمان واژههای شکربار سعید طلایی میشویم تا نوروز را با نگاهی طنازانه بنگریم.
با آمدن بهار ما گل کردیم
یاد از گل و مرحومه بلبل کردیم
با وعده اینکه میرسد فروردین
سرمای سه ماه را تحمل کردیم
از جانب ابر چونکه در تحریمیم
چندیست که با چاه تعامل کردیم
از جوش و خروش ماه نوروز همه
تبخیر شدیم بسیکه قلقل کردیم
تا یکذره درد کمتری حس بکنیم
در لحظه تزریقِ بلا شل کردیم
هی فال گرفتیم و بد آمد، بعدش
با همت بیشتر تفأل کردیم
امسال که هفتسینمان سکه نداشت
فکر سمنو و فکر سنبل کردیم
چون خرج مسافرت بهشدت بالاست
یکگوشه نشستیم و توکل کردیم
تا روحیهمان کمی دگرگون بشود
با تکتک فامیل تعامل کردیم
از بس که تعارفات کردند به زور
یکعالمه آجیل تناول کردیم
با هفت عدد چای که رویش خوردیم
این هاضمه را به شدت اسکل کردیم
چون بچه صابخانه عیدی میخواست
هی پا نشدیم، هی تعلل کردیم
در آخر داستان هم از ناچاری
عیدی دو عدد ماچ تبادل کردیم
*
امسال شبیه سالهای پیش است
هرچند تقاضای تحول کردیم
انگار که کارمند یعنی که همین
با کوشش مستمر تنزل کردیم
/انتهای متن/