کاهش جمعیت نتیجه عدم حمایت واقعی از ازدواج جوانان است
از سیاست های افزایش جمعیت حرف ز ده می شود و از راه های مختلف حمایت از ازدواج جوان ها و تشویق شان به این امر. اما فی الواقع مسئولین و متولیان امر چقدر به صورت جدی و عملی به حل مشکلات پیش روی ازدواج جوانان به عنوان مقدمه ای لازم برای افزایش جمعیت پرداخته اند؟
فرشته میرزا/
مسئله جمعیت برای هرکشوری، یک مقوله استراتژیک محسوب میشود. کاهش شدید جمعیت ایران در سی سال گذشته، دلایل مختلفی دارد که عدم حمایت از ازدواج جوانان را میتوان از مهم ترین آنها دانست؛ موضوعی که ه بین نهادها و سازمانهای مختلف کشور پاسکاری میشود.
به گزارش سرویس اجتماعی بهدخت، نمادگرای اقتصادی که بانک مرکزی از پایان نیمه دوم سال جاری منتشر کرده، نشان میدهد که تا پایان نیمه دوم امسال جمعیت کشور به8/78 میلیون نفر میرسد. شاید در ظاهر امر، این آمار نشاندهنده یک جمعیت مطلوب در کشور باشد، اما آنچه اهمیت دارد و سرنوشت جمعیت کشور ما را در آینده رقم خواهد زد، “نرخ رشد” است که از سالهای پس از انقلاب تاکنون روز به روز کمتر شده است.
چرا نیروی انسانی جوان مهم است؟
اهمیت باروری برای جمعیتشناسان به اندازهای است که آن را جزو وقایع چهارگانهی حیاتی برمیشمارند. با اینحال، یکی از عجایب جمعیتشناسی در دنیا، کاهش نرخ باروری در ایران طی 30 سال گذشته است؛ زیرا ایران در حال حاضر جزو ۱۰ کشوری است که به سرعت به سمت کهن سالی در حال حرکت است.
خیلی از کارشناسان بر این باورند که موضوع کاهش جمعیت ایران فقط یک مسئله اجتماعی نیست، بلکه یک مقوله سیاسی-امنیتی هم هست. سادهترین توضیح در این مورد این است که کشوری را که به تناسب وسعت و منابع طبیعی خود، دارای نیروی انسانی کافی باشد، نمیتوان به راحتی مورد هجوم نظامی قرار داد. نیروی انسانی جوان به قدری اهمیت دارد که ازچرخه ی اقتصادی گرفته تا مسائل فرهنگ و جامعه را به طور کلی تحت تاثیر خود قرار میدهد.
اگر با همین آهنگ جمعیتی پیش برویم
مهمترین دلایل کاهش جمعیت در ایران را میتوان در کاهش میل به ازدواج، افزایش سن ازدواج، افزایش آمار طلاق، عدم تناسب قوانین شغلی و تحصیلی زنان با مقوله فرزندآوری، تغییر سبک زندگی و مشکلات اقتصادی دانست؛ اما سیاستهای تنظیم خانواده که از دهه 60 در کشور اجرا شد و به واسطه ی آن تبلیغات فرهنگی که برای کاهش فرزندآوری صورت گرفت تا طرحهایی که دولت برای عقیمسازی زنان اجرا کرد را میتوان موثرترین راهکاری دانست که شاکلهی طبیعی فرزندآوری در ایران اسلامی را بهطور کلی زیر و رو کرد.
آمارها نشان میدهد میزان رشد جمعیت کشور از سال ۶۵ که 9/3 بوده است، در حال حاضر به 74/1 رسیده، که هماکنون این روند کاهش به سمت صفر میل پیدا کرده است؛ در صورت ادامه روند کاهش میزان باروری از سال ۱۴۱۵ به بعد رشد منفی جمعیتی ایران آغاز خواهد شد. هم اکنون 3/7جمعیت ایران را افراد سالمند بالای ۶۰ سال تشکیل میدهند که در سه سال آینده این میزان به یک چهارم جمعیت کشور افزایش خواهد یافت.
بر اساس سناریوی رشد پایین جمعیتی که سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده است اگر ایران به همین صورت به ادامه جایگزینی جمعیتی بپردازد و برنامهای برای تعادل آن نداشته باشد، در ۸۰ سال آینده جمعیت کمتر از ۳2 میلیونی را تجربه خواهد کرد که ۴۷ درصد آن را افراد سالمند بالای ۶۰ سال در برمی گیرند و این درحالی است که در خاورمیانه کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند.
از سال ۷۱ باید سیاست را تغییر می دادیم
مقام معظم رهبری نیز بارها و بارها بر این مهم تاکید کرده و ابراز نگرانی کردهاند:
«…سیاست تحدید نسل در یک برهه ای از زمان درست بود؛ یک اهدافی هم برایش معین کردند. آنطوری که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمی این قسمت تحقیق و بررسی کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم.
از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر می دادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم. کشور باید نگذارد که غلبه ی نسل جوان و نمای زیبای جوانی در کشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطوری که کارشناسها بررسی علمی و دقیق کردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها کارهای علمی و دقیقِ کارشناسی شده است. اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم، تا چند سال دیگر نسل جوان ما کم خواهد شد – که امروز قاعده ی جمعیتی ما جوان است – و بتدریج دچار پیری خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت کشور هم کاهش پیدا خواهد کرد؛ چون پیری جمعیت با کاهش زاد و ولد همراه است.»
فرهنگ سازی حرف اول را می زند
ایشان فرهنگسازی را راهکار اول حل مشکل جمعیت میدانند و بر همین اساس در سال گذشته سیاستهای کلی جمعیت را ه ابلاغ کردند که در بخشی از آن آمده است:
«… فرهنگسازی در مسئله جمعیت، مثل خیلی از مسائل دیگر اجتماعی، حرف اول را می زند؛ باید فرهنگسازی بشود كه متأسفانه امروز این فرهنگسازی نیست، تعطیل است؛ با اینكه حالا گفتهشده، ما هم گفتهایم، دیگران هم گفتهاند، در مجلس هم مطرح شده، بعضیها هم كم و بیش اینجا و آنجا بحث میكنند، لكن كار فرهنگی به معنای صحیح انجام نگرفته.»8/8/92
حل اورژانسی مسأله ی اقتصادی
همانطور که اشاره شد، کاهش جمعیت دلایلی مختلفی دارد که رفع تمام آنها نیازمند صرف هزینه و زمان زیادی است و نمیشود در طرحی کوتاه مدت وضعیت ازدواج و فرزندآوری را در کشور بهبود بخشید، اما در یک نگاه کلی این مشکل در دو حوزه فرهنگ و اقتصاد قابل بررسی است و اگر فرض کنیم که کار فرهنگی بیشتر از کار اقتصادی نیازمند زمان باشد، مسئولین مربوطه باید در این شرایط به صورت اورژانسی مسئله اقتصادی را پایش و حل کنند.
در چنین شرایطی در قدم اول مسئولیت این بخش برعهده دولت است و انتظار میرود که دستگاههای دولتی به مقوله ی جمعیت نگاه ویژهای داشته باشند.
تصویب قانون و تبلیغات کافی است؟
با این حال محمود گودرزی، وزیر ورزش و جوانان در این باره معتقد است:
“دولت به تنهایی قادر به حل مسائل جوانان نیست. باید در سطح وسیعی از ظرفیتهای موجود در جامعه به ویژه ظرفیتهای مردمی برای حل مشکلات جوانان استفاده کرد. بهکارگیری و استفاده از این ظرفیتها موضوعی زمانبر است که باید از تکنیکهای لازم برای آن استفاده کرد که البته این تکنیکها الزاماً شناخته شده نیستند و شاید نتوان تمام مسائل حوزه جوانان را اینگونه حل کرد اما کمک کننده است تا بخش اعظمی از مشکلات مرتفع شود.”
اما سوال اینجاست که در حالی که مهم ترین بخش دولتی که باید به مسائل جوانان و ازدواج رسیدگی کند و هرگونه تکنیکی را پس از ارزیابی برای بهبود اوضاع ازدواج و رشد جمعیت انجام دهد، بر عهده همان وزارت ورزش و جوانان است، پس چرا در اجرا کاری از این وزارتخانه صورت نمی گیرد؟ آیا صرف تصویب قانون تسهیل ازدواج جوانان در مجلس شورای اسلامی در این مورد فایده دارد؟ آیا انتظار داریم که با تبلیغات مختلفی که از رسانه ها و سازمانهای مردمنهاد و سازمانهای فرهنگی-اجتماعی صورت می گیرد، امر ازدواج و فرزندآوری به جایی برسد؟
چگونه از جوانان انتظار داریم که به ازدواج روی آورند در حالی که نه در مقاطع آموزشی و نه از طریق رسانهها فرهنگسازی صحیحی در این باره انجام نمیشود و بدتر از آن، این که حداقل سازوکارهای پشتیبانی مالی از ازدواج جوانان فراهم نیست؟ در شرایطی که برای زندگی در تهران یک زوج جوان باید حداقل 40 میلیون تومان برای رهن و اجاره منزل داشته باشند، چگونه مسئولین ادعا می کنند که با وام سه میلیون تومانی به ازدواج جوانان کمک کردهاند؟
یک وام فوق العاده!
البته خبری که اخیراً درباره وام مسکن زوجها منتشر شد، موجب شادی بسیاری از جوانان را فراهم کرد، اما میزان بازپرداخت آن به سرعت جای شادی را با تلخی عوض کرد؛ برای وام 160 میلیونی مسکن بازپرداختی با مبلغ 330 میلیون درنظر گرفته شده است! که طبق محاسباتی که انجام شده هر زوج باید ماهانه 3/2 میلیون تومان طی 144 ماه قسط پرداخت کند. علاوه بر این، حدود 171 میلیون تومان سود به همراه دارد و در مجموع باید 330 میلیون تومان به بانک مسکن برگردانده شود! ضمنا شنیده شده 25 میلیون هم به اوراق اختصاص خواهد یافت! مگر یک زوج جوان در این شرایط اقتصادی چقدر درآمد دارند که ماهانه بیش از دو میلیون را فقط برای مسکن کنار گذاشته و بقیه درآمدشان را صرف فرندآوری کنند؟
هیچ عقل سلیمی در این شرایط منکر فرزندآوری و افزایش تعداد فرزندان خانوادهها نیست، اما این کار الزاماتی دارد که در وهله اول از مسئولین کشور انتظار میرود پشتیبانیهای مالی را برای آن تامین کنند؛ اگر جمعیت یک مقوله امنیتی است که فرهنگ و جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد، پس چرا با تدابیر صحیح منابعی را از بودجه برای آن در نظر نمیگیرند؟ طرحهایی مانند وام ازدواج و بیمه ازدواج جوانان شاید علاجی بر ظاهر مشکلات اقتصادی جوانان باشد اما نتیجه فقط زمانی حاصل میشود که مقوله فرهنگ سازی ازدواج و بهبود اوضاع بیکاری و اشتغال جوانها، همزمان با چنین طرحهایی اجرایی شود.
/انتهای متن/