خشم و هیاهو: زنان قربانی در چرخه بی قیدی و دروغ

نفیسه ترابنده/

“خشم و هیاهو” به کارگردانی و نویسندگی” هومن سیدی” و تهیه کنندگی”سعید سعدی” از جمله فیلم های تلخ حاضر در جشنواره بود که به نظر می رسد با تأثیر از ماجرای قتل یک فوتبالیست مشهور داستان خود را در قالب زندگی یک خواننده پاپ بیان کند.
“خشم و هیاهو” داستان خود را از زاویه دید دو شخصیت اصلی داستان- خسرو و حنا- در حضور بازپرس آگاهی روایت می کند.

داستان فیلم
“خسرو”( نوید محمدزاده) یک خواننده مشهور است. در روایت ماجرا از زبان خسرو، حنا( طناز طباطبایی) دختری بی قید و بند است که با هزار ترفند می خواهدخود را به خسرو نزدیک کند. خسرو که متأهل است و پسری به نام موعظ دارد، در ابتدا جلوی دلبری های حنا مقاومت می کند. او حتی زمانی که همسرش- تینا( رعنا آزادی ور) –در کنسرت با حنا همکلام می شود با او تندی کرده و هشدار می دهد دیگر با حنا صحبت نکند. هنگامی که تینا سوار بر ماشین خسرو در کارواش هستند، تینا ضمن یادآوری این نکته که قرارشان این بود که هرکس لغزید خودش اعتراف کند و از زندگی مشترک شان بیرون برود، از خسرو می خواهد تا قسم بخورد تا به حال او خیانت نکرده است اما خسرو سکوت می کند. تینا ناراحت از ماشین پیاده شده و تصادف می کند. تینا شش ماه به کما می رود. خسرو برای بازپرس تعریف می کند به کما رفتن تینا موجب شد تا او کم کم به حنا که همه جا حضور داشت، علاقمند شود.
در تحقیقات پلیس مشخص می شود که راننده ماشینی که به تینا زده و فرار کرده، یک زن بوده است. خسرو با شنیدن این خبر عصبانی به سراغ حنا رفته و او را زیر مشت و لگد می گیرد اما حنا اظهار می دارد که اصلا رانندگی بلد نیست.

تینا بالاخره بعد از شش ماه از کما بیرون می آید اما قطع نخاع شده و فقط قادر به باز و بسته کردن چشمانش است. تینا در همان بستر بیماری به قتل می رسد.
پلیس آگاهی به دنبال پیدا کردن قاتل تیناست و به همین خاطر از خسرو و حنا که دو مظنون به ارتکاب قتل هستند بازجویی می کند.
نیمه دوم فیلم روایت ماجرا از زبان حنا است، روایتی که 180 درجه با گفته‎های خسرو در تضاد می باشد.
برخلاف تصویری که خسرو از تینا ترسیم می کند به عنوان یک همسر صبور و آرام، حنا، تینا را زنی بدبین، شکاک و عصبی معرفی می کند.در این روایت خسرو در ماشین نزد تینا اعتراف می کند که با حنا رابطه داشته و می خواهد با او زندگی کند. موعظ هم که در این لحظه در صندلی عقب ماشین خوابیده بود به پلیس می گوید که مادرش به قصد خودکشی از ماشین پیاده شده است.
حنا تعریف می کند که شب کنسرت فقط به قصد گرفتن امضا در پارکینگ نزد خسرو رفته است اما خسرو با ادبیاتی وقیحانه با او برخورد کرده و شماره‎اش را به او می دهد و این خسرو بوده که ارتباط را شروع کرده است. حنا به عنوان پرستار وارد خانه تینا می شود و شش ماه از او و موعظ نگهداری می کند. حنا برای بازپرس تعریف می کند که هنگامی که پدر تینا با وکالت تامی که از دخترش داشته چون خسرو را مقصر در تصادف تینا می داند، برای گرفتن اموال تینا اقدام می کند، خسرو هنگام مشورت تلفنی با دوستش در این باره می فهمد اگر تینا بمیرد وکالت نامه پدرش باطل می شود.
پلیس حلقه حنا را در صحنه جرم پیدا می کند. اثر انگشت او نیز بر روی آلت قتاله است. حنا برای اعتراف کردن از بازپرس می خواهد خسرو را که رگ دست خود را زده است، ملاقات کند. پس از آن به قتل تینا اعتراف می کند. در جلسه دادگاه خسرو با مظلوم نمایی اظهار می دارد که حنا نه تنها زندگی او بلکه زندگی موعظ را نیز نابود کرده و خواستار اشد مجازات یعنی قصاص نفس برای او می شود. حنا که با تحیر به اظهارات خسرو گوش می دهد ناگهان فریاد می زند که او تینا را نکشته است. به اصرار حنا بازپرس جلسه ای را برای دیدار او با خسرو و پدر و مادر تینا ترتیب می دهد اما حنا فقط در جلسه توی چشمان خسرو زل زده و سکوت می کند.
پایان فیلم بسیار تلخ است. صبحگاه است و حنا در حالی که مرتب پایش پیچ می خورد توسط ماموران به محل اجرای حکم برده می شود. خسرو هم به سفارتخانه هلند رفته و درخواست اقامت می کند.

فضای سرد و خشن فیلم
“خشم و هیاهو” فضای سرد و بی روحی دارد و در این فضای سرد و تاریک، خشونت موج می زند. شخصیت‎های فیلم هیچ کدام ثبات اخلاقی و روانی ندارند.”خسرو” مردی عصبی و بددهن است که مرتب به اطرافیانش فحش می دهد، مردی که یک شبه به محبوبیت و شهرت رسیده است بدون آنکه آمادگی رسیدن به چنین جایگاهی را داشته باشد. حنا، تینا و حتی موعظ قربانیان عدم توازن روحی و روانی خسرو هستند. تینا شاید به دلیل رفتارهای بی پروا و وقیحانه خسرو با جنس مخالف به زنی تندخو و شکاک تبدیل شده است.
“حنا” فرزند طلاق است. او با تأثر برای خسرو تعریف می کند که به اصرار پدرش اسم او را حنا گذاشته اند و پدرش به مادر او خیانت کرده و با زنی به اسم حنا ازدواج می کند. به همین خاطر مادرش هر وقت می خواسته او را صدا بزند زر می کشیده و در اواخر عمرش برای صدا زدن او لفظ هوو را به کار می برده است. حنا دختری تنهاست که نه حمایت پدر را دارد و نه محبت مادر را. او گرچه در ابتدا مدام به خسرو یادآور می شود که زن و بچه دارد و نمی خواهد وسط زندگی آنها بیاید اما در نهایت تحت تأثیر نجواهای اغواگرایانه خسرو و از روی بی کسی به خسرو پناه می برد. حنا حتی بدون سرپناه است. مسئول خوابگاه دانشجویی( بهناز جعفری) که حنا را سوار بر ماشین خسرو دیده است، حنا را از خوابگاه اخراج می کند. تمام زندگی حنا در خسرو خلاصه می شود، او گرچه می داند ارتباط آنها درست نیست و مخاطب آشفتگی و احساس عذاب وجدان او را در طول فیلم کاملا درک می کند اما شرایط خانوادگی و اجتماعی، انتخابی به جز خسرو برای او باقی نمی گذارد؛ انتخابی که در نهایت برای آن جان خود را از دست می دهد.

از میان دو روایت ماجرا، مخاطب روایت حنا را باور می کند و گرچه فیلمساز سعی دارد پایان فیلمش باز و در هاله ای از ابهام باشد اما تماشاگر حنا را بی گناه می داند و خسرو را به عنوان قاتل تینا قبول دارد که به خاطر حفظ اموالش زن خود را به قتل رسانده است. حنا نه فقط به خاطر عشق به خسرو بلکه چون دیگر امیدی برای زندگی ندارد، قتل تینا را به گردن می گیرد. حنا در پایان داستان یک بازنده است؛ عشق خسرو به او، دروغ و تنها دستاویزی برای اهداف شوم او بوده است.
با قبول روایت حنا از ماجرا پایان فیلم برخلاف ماجرای واقعی قتل همسرفوتبالیست معروف به دست معشوقه اش است. فیلمساز حتی مرتب از زبان خسرو تأکید می کند که رابطه خسرو و حنا مشروع و براساس صیغه موقت بوده است.در زمان بازجویی بازپرس به خسرو می گوید که “تو وسط یک زندگی زناشویی یه رابطه نامشروع داشتی” اما خسرو می گوید که نامشروع نبوده چراکه او خواننده بوده و آبرو برایش مهم است. اما مخاطب این حرف را نیز باور نمی کند.
“خشم و هیاهو”مملو از نمایش خشونت، الفاظ رکیک و ارتباطات ناهنجار است، ارتباطاتی که در آن فقط زنان نابود می شوند. فیلم با نمایش یک زندگی آزاد و بی قید و بند زنگ خطری برای جوانان جامعه به ویژه افراد مشهور است؛ افرادی که الگوی جوانان جامعه هستند و باید هنجارهای عرفی و اعتقادات اخلاقی و شرعی را رعایت کنند.

/انتهای متن/