عاشقانه های زیبای یک مبارز
کتاب چهل نامه ی کوتاه به همسرم اثری جذاب از نادر ابراهیمی است که به خاطر صداقت و زیبایی که در نوشتن آن به کار رفته، بسیار دلنشین است و مخاطب را به راحتی با خود همراه می کند و همین یکی از نقاط قوت این اثر ارزشمند است.
فاطمه قاسم آبادی/
چهل نامه کوتاه به همسرم اثری جذاب از نادر ابراهیمی است که در آن با همسرش(همان بانوی آذری عاشقانه آرامش) از دلگرفتگی ها سخن می گوید و از زندگی. البته پیش از این نیز نمونه هایی ازاین دست نامه ها در آثار دیگر نویسندگان دیده ایم .
برای مثال “نازنین من” شامل نامههای مارتین هایدگر فیلسوف برجسته آلمانی- قرن بیستم – به همسرش الفریده یا ” نامه به فلیسه ” شامل نامه های فرانتس کافکا به نامزدش فلیسه و … اما نامه های نادر ابراهیمی چیز دیگریست از جنس حرف های خودمان.
در مورد کتاب از زبان نویسنده
نویسنده می گوید: آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم، حدود سال های ۶5-۶3، به هنگام نوشتن، در تنهایی – در فضایی که بوی تلخ مرکب ایرانی در آن می پیچید و صدای سنتی قلم نی، تسکین دهنده ی خاطرم می شد که گرد ملالی چون غبار بسیار نرم بر کل آن نشسته بود – غالبا به یاد همسرم می افتادم – که او نیز همچون من و شاید نه همچون من اما به شکلی، گه گاه و بیش از گ هگاه، دلگرفتگی، قلبش را خاکستری رنگ می کرد – و می کوشیدم که به جستجو در به امید رسیدن به ریشه های گیاه بالنده و سرسخت اندوه، و دانستن اینکه این روینده ی بی پروا از چه چیزها تغذیه می کند، و شناختن شرایط رشد و دوامش آن را نابود کنم بل زیر سلطه و در اختیار بگیرم.
پس، یکی از خوب ترین راه های رسیدن به این مقصود را در این دیدم که متن تمرین های خطاطی ام را تا آنجا که مقدور باشد اختصاص دهم به نامه ی کوتاهی به همسرم.
یکی از چهل نامه
در این راه طولانی که ما بی خبریم و چون باد می گذرد
بگذار خرده اختلاف های مان با هم باقی بماند
خواهش می کنم ، مخواه که یکی شویم! مطلقا یکی،
مخواه که هرچه را دوست داری ، من همان را ، به همان
شدت دوست داشته باشم
و هرچه من دوست دارم ، به همان گونه مورد دوست
داشتن تو نیز باشد
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم
یک ساز را، یک کتاب را ، یک طعم را ، یک رنگ را ،
و یک شیوه نگاه کردن را
مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه امان یکی و
رویاهایمان یکی
هم سفر بودن و هم هدف بودن ، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست
و شبیه شدن دال بر کمال نیست بل دلیل توقف است
عزیز من
دو نفر که عاشق اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی
رسانده است،
واجب نیست که هر دو صدای کبک ، درخت نارون ،
حجاب برفی قله ی علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند
اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زاید است
یا معشوق یکی کافیست
عشق ، از خودخواهی ها و خودپرستی ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست
من از عشق زمینی حرف می زنم که ارزش آن در ” حضور” است
نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری
عزیز من
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست ، بگذار یکی نباشد
بگذار در عین وحدت مستقل باشیم
بخواه که در عین یکی بودن ، یکی نباشیم
بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم
اما نخواهیم که بحث ، ما را به نقطه ی مطلقا واحدی برساند
بحث باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل
اینجا سخن از رابطه ی عارف با خدای عارف در میان نیست
سخن از ذره ذره ی واقعیت ها و حقیقت های عینی و جاری زندگیست
بیا بحث کنیم
بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم
بیا کلنجار برویم
اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم
بیا حتی اختلافهای اساسی و اصولی زندگی مان را ، در بسیاری زمینه ها
تا آنجا که حس می کنیم دوگانگی ، شور و حال و زندگی می بخشد
نه پژمردگی و افسردگی و مرگ ،…… حفظ کنیم
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم
و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم بی آنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم
عزیز من ، بیا متفاوت باشیم…
چهل نامه در مجموع
چهل نامه ی کوتاه به همسرم یکی از زیبا ترین کارهای نادر ابراهیمی است که هر چند در مجموعه ی ادبیات داستانی نمی گنجد، ولی به خاطر صداقت و زیبایی که در نوشتن آن به کار رفته، بسیار دلنشین است و مخاطب را به راحتی با خود همراه می کند و همین یکی از نقاط قوت این اثر ارزشمند است .
در ادبیات جهانی تا به حال نویسنده های زیادی به سمت نوشتن نامه به عزیزان خود بر آمده اند ولی همان طور که قبلا گفته شد نامه های نادر ابراهیمی از جنس حرف ها و دل نوشته های آشنای خودمان است به همین دلیل هم جذابیت خاص خود را برای مخاطب ایرانی دارد و خواندنش خالی از لطف نیست.
/انتهای متن/