پایین تر از آنیم ز بالا بنویسیم
در روز میلاد والامقام، زینب کبرا، خاضعانهترین تبریک و تهنیت خویش را به مادری تقدیم میداریم که دختری چون او را برای هدایت تمامی نسلها پروراند؛ و گلواژههای شعر حسین رستمی را نجوا میکنیم.
تمامی واژگان زبان، تمامقد، در مقابل نامی میایستند که جبروت کبریایی پدر و عصمت آسمانی مادرش را تداعی می کند.
زینب، بلندمرتبه نامی است که تمامی جهان را کوه صبرش به تعظیم وامیدارد و واژه واژههای شعر را معنای دیگری میبخشد.
و اینک قلم مانده است حیران و سرگردان که چگونه نام او را بنگارد؛ که قلم را تاب نگارش نامش نیست.
نام او تنها یک نام نیست، نام او سرآغاز یک فرهنگ اصیل ناب است که کتاب تاریخ با همه بزرگی اش را یارای نگارش آن نبوده است .
در روز میلاد والامقام، زینب کبرا، خاضعانهترین تبریک و تهنیت خویش را به مادری تقدیم میداریم که دختری چون او را برای هدایت تمامی نسلها پروراند؛ و گلواژههای شعر حسین رستمی را نجوا میکنیم.
پائین تر از آنیم ز بالا بنویسیم
یا این که بخواهیم شما را بنویسیم
ما کوزه ی اندیشه یمان کمتر از آن است
تا این که بخواهیم ز دریا بنویسیم
آن قدر به ما وقت ملاقات ندادند
تا گوشه ی چشمی ز تماشا بنویسیم
ما را لُلُلُک لُکنت محض آففریدند
تا مدح تو با لهجه ی موسی بنویسیم
هر جا که حسین ابن علی حک شده باید
زیرش مددی زینب کبری بنویسیم
از وسعت نوری بنویسیم که تابید
ای نقطه ی تاریک حوالی تو خورشید
بسیار شنیدیم ولی کم ز تو گفتند
ناگفته زیاد است اگر هم ز تو گفتند
نُه ماه تو در کالبد فاطمه بودی
گاهِ متولد شدنت عالمه بودی
از چهره ات این گونه گرفتند نتیجه
هم مادر و هم دختر زهراست خدیجه
بر روی زمین از تو بگوییم چگونه
ای شیوه ی تفسیر تو در عرش نمونه
لب باز کنی هرچه نفس بند می آید
از حنجرت آیات خداوند می آید
پیوند صمیمانه ی دریا زده بر باد
آرامش آمیخته با لهجه فریاد
قول تو فصیح است بدان گونه که زهرا
این غرش شیر است همان گونه که مولا
دستی به در قلعه ی خیبر زد و از جا
لا حول و لا قوه ای و وای مبادا.
ای کوفه به خاطر بسپار این عظمت را
/انتهای متن/