“نیمه شب اتفاق افتاد” روایتی تلخ از زندگی زنان بیوه
امسال “تینا پاکروان ” با فیلم “نیمه شب اتفاق افتاد” در غیاب چهرههای شاخصی چون تهمینه میلانی، رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجرحضوریافته تا به عنوان یک کارگردان و تهیه کننده زن تصویری از سختی و تلخی زندگی زنان بیوه در جامعه ما را به نمایش درآورد.
نفیسه ترابنده/
“نیمه شب اتفاق افتاد” فیلمی به کارگردانی و تهیهکنندگی و نویسندگی “طلا معتضدی” است. این فیلم در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمده است.
فیلم “نیمه شب اتفاق افتاد” که در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمده است، دومین تجربه کارگردانی تینا پاکروان پس از فیلم «خانوم» است. تینا پاکروان در کنار نرگس آبیار در غیاب چهرههای شاخصی چون تهمینه میلانی، رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده دو فیلمساز زن حاضر در جشنواره فجر امسال هستند.
در خلاصه داستانی که از فیلم منتشر شده آمده است:«نیمه شب اتفاق افتاد” داستان عشق های نامتعارف از عروسی تا عزاست.”نیمه شب اتفاق افتاد” داستانی تکراری دارد، داستان عشق پسری جوان به زنی میانسال.
فضای داستان در یک باغ تالار می گذرد. منیر( ستاره اسکندری)، زیبا( رویا نونهالی)، لاله( رابعه اسکویی) زنانی هستند که در آشپزخانه تالار زیر نظر پرویز( آتیلا پسیلانی) مشغول به کارند. داستان از زمانی آغاز می شود که ابی -خواننده تالار- عروسی کرده و حسین( حامد بهداد) که خواهر زاده انسی (گوهر خیراندیش)- صاحب باغ- است به جای او وارد این مجموعه می شود.
فیلم داستان عشق حسین به زیباست. “حسین” پسر جوانی است که در کودکی مادرش را از دست داده و بسیار منزوی و خجالتی است، پسری که حتی در آهنگ هایی که در عروسی می خواند غمی بزرگ نهفته است. در طرف دیگر ماجرا “زیبا” به عنوان زن اصلی داستان حضور دارد، زنی که به تدریج فیلمساز مخاطب را با زندگی حال و گذشته او آشنا می کند و در بطن زندگی زیبا به واکاوی مشکلات زنان بیوه و خود سرپرست می پردازد. شوهر زیبا به جرم قتل زنان در شهرستان اعدام می شود و زیبا پسر خود امیر را در زندان به دنیا آورده و برای فرار از گذشته خود به تهران آمده و به پرویز پناه می برد. او 15 سال در تالار پرویز شرافتمندانه کار می کند تا پسر خود را بزرگ کند اما شب ها تا دیر وقت سرکار است و امیر که در بحرانی ترین سن و در بحبوحه بلوغ قرار دارد اکثر مواقع در خانه تنهاست. عدم نظارت و مراقبت زیبا به عنوان یک مادر موجب می شود تا امیر از تنهایی به سیگار روی آورد.
زیبا زنی تنهاست که از یک سو درگیر مشکلات پسرش است و از سوی دیگر به تدریج درگیر یک عشق نامتعارف می شود. ایجاد علاقه بین حسین و زیبا بسیار آهسته رخ می دهد. از یک سو حسین جذب مهربانی ها و دلسوزی های مادرانه زیبا می شود و از سوی دیگر زیبا جذب توجه و محبت حسین، توجه یک مرد که همیشه جایش در زندگی زیبا خالی بوده است. یادمان بیاید سکانسی را که حسین برای زیبا مچ بند می خرد و یا در آشپزخانه گلدان گل می گذارد. اوج احساس حسین را می توان زمانی احساس کرد که در بالای بام تهران به زیبا می گوید:«سخته آدم تو این شهر زشت یکی رو پیدا کنه که زیبا باشه اما من پیدا کردم.» یا زمانی که حسین از زیبا به خاطر بی محلی گله می کند زیبا از او می پرسد:«چرا باید بهت توجه کنم؟ پدرمی؟ رئیسمی؟ شوهرمی یا پسرمی؟» و حسین صادقانه جواب می دهد:« من میخوام همش باشم.»
زیبا گرچه مهر حسین را در دل دارد و بعد از سال ها کسی را پیدا کرده تا نیازهای جسمی و روحی او را تأمین کند اما به خاطر آبروی خودش و آینده پسرش سعی می کند تا حسین را منصرف سازد.
“نیمه شب اتفاق افتاد” بیانگر گوشه ای از زندگی و مشکلات زنان بیوه است، زنانی که گاه عرف جامعه حق زندگی دوباره را از آنها می گیرد. فیلمساز برای بیان این حقیقت، داستانی با پایانی بسیار تلخ را انتخاب کرده است. زیبا که یک بار قربانی شوهر بیمار خود شده بود و بی گناه به زندان افتاده بود، بار دیگر از روی فداکاری مادرانه روانه زندان می شود. او به خاطر حفظ آینده پسرش در سکانس پایانی می رود تا قتل حسین را به گردن بگیرد؛ تصمیمی بسیار بزرگ. نقطه اوج فیلم در همین تصمیم بزرگ است. زیبا می توانست با امیر به زندگی خود ادامه دهد و کسی هم از راز آنها باخبر نشود اما وجدان پاک او نگذاشت تا یک عمر خود و پسرش با عذاب وجدان زندگی کنند.
این اتفاق شوم در آن نیمه شب می توانست اتفاق نیفتد اگر انسی و یا حتی امیر برای زیبا حق زندگی قائل بودند. فیلم با پایان تلخ خود تلنگری است به فرهنگ و عرف جامعه ما. زیبا زنی پاک است که به گفته پرویز 15 سال با آبرو و رزق حلال زندگی کرده بود، زمانی که به تاسف شاهدیم که بعضا چهره هایی از زن را که اصلا با هنجارهای اخلاقی این جامعه همخوانی ندارند، بر پرده سینما به عنوان شخصیت هایی محبوب نشان می دهند، شخصیت زن این فیلم کار حلال سخت را انتخاب می کند تا دین و شرافت خود را نفروشد. فیلم می خواهد به نوعیبگوید که امثال زیبا حق زندگی دارند و ازدواج حق آنهاست؛ ازدواجی که راهی شرعی، اخلاقی و قانونی است اما متاسفانه این گونه ازدواج در جامعه ما گاه قبح بیشتری از رابطه های نامشروع دارد؛ در حالی که اگرچه حسین و زیبا از لحاظ سن مناسب هم نیستند اما گاهی اخلاقیات و روحیات مشترک مرز فاصله سنی را از میان برمی دارد، بخصوص که حسین از زمانی که حس تعلق خاطر به زیبا پیدا می کند و از احساس زیبا به خود مطمئن می شود به دنبال شرعی و قانونی کردن این علاقه است و حتی بسیار سنتی با خواهر خود به خواستگاری زیبا می رود.
در پایان باید گفت «نیمه شب اتفاق افتاد» فیلمی تلخ با روایتی الکن است که در بضاعت خود می خواهد اعتراضی زنانه به باورهای غلط جامعه کند؛ اعتراضی که البته سازِکارهای لازم را ندارد.
فیلم داستان یک خطی و سادهای دارد که گاه برای پرکردن زمان فیلم به خوانندگی حامد بهداد و یا کل کل های منیر با پرویز متوسل می شود.
با توجه به اینکه عوامل اصلی تولید فیلم -نویسنده، تهیه کننده و کارگردان- زن هستند، فیلم برخلاف بسیاری از فیلم های زنانه به جای نگاه فمینیستی به مردان قصه، باورهای غلط جامعه را هدف قرار گرفته است و به دنبال ایجاد یک فضای فرهنگی و اجتماعی امن برای زنان است تا بتوانند با آسودگی خاطر و شرافتمندانه به دور از حرف و حدیث های نامربوط و محدودیت های غیرمنطقی زندگی کنند.
/انتهاي متن/