آنچه باید در مورد مزاج ها و طبایع بدانید
در مورد اصول صحبح تغذیه گفتیم که تناسب غذا با مزاج و طبع شخص، آب و هوا و خواص و طبع خوراکی ها و نیز میانه روی در مقدار غذا و نوبت های تغذیه بسیار مهم است. این بار به توصیه های غذایی با توجه به مزاج و طبع اشخاص می پردازیم و برای این منظور باید خلط ها، مزاج ها و طبایع را بشناسیم.
مهناز فولادوند/
مبنای طبّ سنّتی ایرانی که مورد تایید طبّ اسلامی و تقریبا تمامی مکاتب طبّی قدیم است، چهارعنصر(رکن) به نام های خاک، آب، هوا(باد) و آتش است که از این منظر، در واقع تمام هستی از ترکیب این عناصرتشکیل شده است. چهار عنصر فوق از نظر کیفیات چهار گانه به این شکل است : آب دارای خاصیت سردی وتری ، آتش دارای خاصیت گرمی وخشکی ،باد دارای خاصیت گرمی وتری وخاک دارای خاصیت سردی وخشکی .
عناصر و هرچه که از ترکیب آنها حاصل می شود، دارای چهار کیفیت یا قوّه هستند: حرارت و برودت (گرمی و سردی) و رطوبت و یبوست(تری و خشکی.(
البته مفهوم عنصری خاک، آب، هوا و آتش، با آن چه که در زندگی عادّی از آنها می شناسیم، متفاوت است. در واقع، خاک، آب، هوا و آتشی که ما می بینیم، از تظاهرات و جلوه های خاک، آب، هوا و آتش عنصری هستند نه خود آنها.
مـــــــزاج
مزاج به معنی به هم آمیختن است ودر اصطلاح به کیفیت حاصله ازترکیب وبه هم آمیختن ارکان اربعه گویند. امزجه جمع مزاج است . بر اساس طب سنتی ۹ نوع مزاج داریم :
1- مزاج معتدل
2- مزاج سرد
3- مزاج گرم
4- مزاج تر
5- مزاج خشک
6- مزاج گرم وتر
7- مزاج گرم وخشک
8- مزاج سرد وتر
9- مزاج سرد وخشک
برای مثال اگر آب و خاک با نسبتی مساوی به هم بیامیزند؛ مادّه حاصله مزاج سردی خواهد داشت امّا از نظر تری و خشکی به تعادل نزدیک است. چون تمام خلقت از این چهار رکن آفریده شده است؛ تمام حقایق مادّی و معنوی دارای مزاج خواهند بود.
اخلاط چهارگانه
خلط رطوبتی است اندر تن مردم روان و جایگاه طبیعی آن رگ هاست و اندام هایی که میان تهی باشند چون معده و جگر و سپرز و زهره و این خلط از غذا خیزد و بعضی خلط ها خوبند و بعضی بد.
خلط ها چهارگونهاست: خون است و بلغم و صفراء و سوداء. از هر کدام از خلطهای فوق طبایع و مزاجهای چهارگانه به وجود میآید و به همین منوال هر کدام از طبایع مثال جهان بیرون و نماینده فصلها و عناصر موجود در طبیعت هستند که به ترتیب (دم-گرم و تر-بهار-هوا)، (صفراء-گرم و خشک- تابستان-آتش)، (سوداء-سرد و خشک- پاییز-خاک)، (بلغم-سرد و تر-زمستان-آب).
خلط دم(خون)
خون در لغت به معنای مایع سرخرنگ و سیالی است که در بدن انسان و مهره داران جریان دارد اما در اصطلاح اطباء به دو چیز گفته میشود اول به همان مایع سرخرنگ گفته میشود و دوم به یکی از اخلاط اربعه خون گفته میشود، طبع خون گرم و مرطوب است، به منزله هواست نسبت به عناصر، خون طبیعی چهار صفت دارد: اول اینکه سرخ خالص باشد به رنگ کبد دوم اینکه بد بو نباشد سوم اینکه طعم خون به صورت طبیعی باید شیرین باشد چهارم آنکه باید در غلظت و رقت باید اعتدال داشته باشد نه زیاد غلیظ باشد و نه زیاد رقیق باشد. اگر یکی از این حالتها از حالت طبیعی خارج شد نشان دهنده این است که خون غیر طبیعی در بدن است البته در این موارد خون حجامت ملاک مناسبی نیست.
خلط صفرا
صفرا گرم و خشک است، به آتش تشبیه اش کرده اند و جایگاه اصلی اش کیسه صفراست که به کبد چسبیده است، یک مقدارش به مصرف بدن می رسد، صفرای طبیعی پنج صفت دارد. اول اینکه رنگش سرخ مایل به زردی است(حالت نارنجی رنگ) دوم اینکه سبک و گسسته است و به همدیگر سفت و چسبیده نیست، سوم اینکه طعمش تلخ است، چهارم اینکه بیش از حد تندو برنده نیست و پنجم اینکه رقیق است.
خلط بلغم
مایعی است سفید رنگ که صلاحیت تبدیل شدن به خون را دارد یا خونی است که هنوز تکامل پیدا نکرده است. بلغم طبیعی دو صفت دارد یک اینکه مقداری شیرین است و دیگر اینکه قوامش از قوام خون زیادتر است. بلغم غیر طبیعی، بلغمی است که نتواند به خون تبدیل شود، برخی افرادیکه کم خونی دارند یکی از مشکلاتشان همین است یعنی تبدیل به خون شدن در اینها مشکل است.
خلط سودا
یکی از اخلاط چهار گانه است. سودا یا طبیعی است یا غیر طبیعی، سودای طبیعی همان رسوب یا ته نشین طبیعی خون است که گفتیم جایگاه اصلی سودا در طحال است. سودا را دردی خون یا ثفل هم می گویند (ثفل: دردی یا رسوب یا ته نشین) سودا را طرطیر خون یا کش سیاه می گویند (طرطیر: کش سیاه) پس همه از نامهای سودا هستند. رنگ سودا مایل به سیاهی است. طبع سودا سرد و خشک است. غذاهای سرد و خشک، زمانهای سرد و خشک، فصول سرد و خشک و گروه سنی سرد و خشک میتواند موجب ایجاد آن شود. علائمش هم ذکر گردید.
/انتهای متن/