زنان باید به مجلس بروند اما …
این روزها که شاه بیت غزل همه اهالی رسانه و سیاست و … بحث انتخابات و نمایندگی مجلس و … است، وقتی حرف حضور زنان در مجلس به میان می آید، بیشتر بحث کمیت حضور است تا کیفیت و به تاسف این خود زنانند که ندای “هر چه بیشتر بهتر” را سر می دهند!
طیبه میرزااسکندری/
این که حضور زنان را در پست های سیاسی صرفا برای حل مشکلات زنان بدانیم، حرف غلطی است.
این هم که فکر کنیم تنها و تنها به مدد چنین حضوریست که زنان جامعه ما رشد و بالندگی سیاسی دارند، این هم حرف مهملی است.
پس به صرف این که بخواهیم مشکلات زنان را حل کنیم، نمی خواهیم زنان را راهی مجلس شورای اسلامی کنیم . چون مشکلات زنان را تنها زنان نماینده نباید پیگیری کنند؛ اگر چه انتظار می رود که تلاش و تقلای شان برای این مشکلات بسیار بیشتر از مردان نماینده باشد و بلکه آنها و توجه شان را زنان نماینده اند که باید به مشکلات زنان و بخصوص معضلات نهاد خانواده در جامعه جلب کنند.
فقط هم به این دلیل که تنها راه و نشانه حضور و مشارکت سیاسی زنان، نمایندگی مجلس است، نمی توان به موضوع ضرورت نمایندگی مجلس برای زنان پرداخت.
زنان این کشور در طول تاریخ و بخصوص درتاریخ معاصر از نهضت مشروطه گرفته تا جریان توفنده انقلاب اسلامی، بی این که مردان برای شان تعیین تکلیفی کرده باشند، به عرصه فعالیت سیاسی آمده اند و خیلی هم حضورشان موثر و تعیین کننده بوده است. در واقع زنان رشید و اهل فعالیت اجتماعی و سیاسی برای بروز و ظهور توانمندی و مسئولیت شناسی شان معطل اشاره و اجازه و درخواست و … هیچ مردی نبوده اند و البته که به رهنمود و صلاحدید بزرگان و بخصوص علمای دینی توجه اساسی داشته اند و این هم از رشد سیاسی و فکری شان بوده است. در جریان نهضت تنباکو به فتوای میرزای شیرازی به عرصه آمدند و با آمدن خود بساط قرار داد رژِی را به هم ریختند.
در انقلاب اسلامی هم به هدایت و راهبری حضرت امام (قدس سره) حضور بشدت تاثیرگذار و نتیجه بخشی داشتند در پایان یافتن فصل سلطنت در کتاب تاریخ ملت ایران و آغاز دوره جمهوریت اسلامی.
پس حضور زنان در عرصه مشارکت سیاسی گسترده تر و خودجوش تر از آن است که بخواهیم آن را محدود و منحصر به نمایندگی مجلس یا هر پست سیاسی و انتصاب دیگری نماییم.
سوالی که مطرح می شود این است که پس چرا زنان باید برای نمایندگی مجلس حضور فعال و نمایان داشته باشند؟
واقعیت این است که حضور زنان مخصوصا در عرصه تصمیم گیری در امور مهم و سرنوشت ساز جامعه بیشتر از آن که برای زنان لازم و مفید باشد، برای جامعه ضروری و اثربخش است.
عرصه های مختلف سیاست ، اقتصاد، فرهنگ و امور اجتماعی نیازمند حضور زنان و نگرش زنانه است.
مشخصا در دنیای امروز بخوبی اهمیت نگاه همه جانبه داشتن به هر موضوع و پدیده ای روشن شده است. در امری کاملا سیاسی اگر فارغ از نگاه فرهنگی و اجتماعی وارد شویم، اگر بفرض امر سیاسی هم به سرانجام برسد، بدون توجه به پیامد و فرجام آن در عرصه های فرهنگی و اجتماعی، قطعا بازده مطلوبی را نباید انتظار داشته باشیم.
اما مشخصا در عرصه فرهنگ و امور اجتماعی اگر زنان نخبه و اهل اندیشه و دغدغه مند حضور و فعالیت نداشته باشند، عملا این عرصه نابسامان و بی حاصل خواهد بود. کما اینکه در حال حاضر جامعه ما دستخوش مشکلات مهمی در این حوزه هاست و کمتر راهبرد عملی و موثر هم برای برون رفت از مشکلات و بلکه گاه بحران ها هم مطرح است.
برای همین است که شاهدیم بی این که در میدان سیاست و اقتصاد مردان سیاستمدار و اقتصاددان قدم های بلند و کارسازی برای رتق وفتق درست امور برداشته باشند، فرهنگ و اجتماعیات بکلی رها شده واز قلم اولویت ها و بلکه ثانویت ها و ثالثیت ها !؟ افتاده است.
یک علت مهم چنین وضع اسف باری این است که زنان با نگاه زنانه، و بهتر بگوییم مادرانه و دلسوزانه، در عرصه سیاست گزاری ها و تصمیم گیری ها حضور فعال و کارساز ندارند.
یعنی یا نیستند، یا هستند ولی نه آن گونه که باید باشند.
ادامه دارد…
/انتهای متن/