چیزی نمانده شعرِ تر از چین بیاوریم
در این روزهای نخستین ربیع با طنز نگارهای از سعید بیابانکی شما را به یک جرعه طنز دعوت میکنیم
یادمان باشد از شعر طنز تنها خنده بر لب نشستهاش را نبینیم، این واژههای خندهدار در خود پیامهایی دارند که از فرط جدیت به آستان لطیف طنز پناه آوردهاند.
شعر طنز محصول نازک اندیشی شاعری است که با واژههای خندهدار کلامش، حرف می زند، نقد میکند و به چالش میکشد.
شعر طنز آوردگاهی است که شاعر با شعبدهبازی واژگانش میخواهد، بگوید، بفهماند و نشان دهد که ناراستیهایی هست، ناراستیهایی که باید درست شود، اصلاح گردد و جدی گرفته شود
شعر طنز نامه نقد آمیز خندهداری است برای حرفهایی که شاید جدی زدنش جدی گرفته نشده است
یادمان باشد از شعر طنز تنها خنده بر لب نشستهاش را نبینیم، این واژههای خندهدار در خود پیامهایی دارند که از فرط جدیت به آستان لطیف طنز پناه آوردهاند
زشت است اینکه گیره سر از چین بیاوریم
کبریت های بی خطر از چین بیاوریم
آورده ایم هرچه شما فکر می کنید
چیزی نمانده شعر تر از چین بیاوریم
هرچند توی کشور ایران زیاد هست
ما می رویم گورخر از چین بیاوریم
آورده ایم ما نمک از ساحل غنا
پس واجب است نیشکر از چین بیاوریم
هی نیش می زنند و عسل هم نمی دهند
زنبورهای کارگر از چین بیاوریم
حالا که خوشگلان همه رقاص گشته اند
صد واجب است شاه فنر از چین بیاوریم
خشکیده است پس بدهینش به روسیه
دریای خوشگل خزر از چین بیاوریم
تا اینکه جمعیت دو برابر شود سریع
باید که دختر و پسر از چین بیاوریم
حالا که نیست کار بزان پای کوفتن
ما می رویم گاو نر از چین بیاوریم
یک روز اگر که مردم ایران غنی شوند
باید گدا و دربه در از چین بیاوریم
گویند سرّ عشق نگویید و نشنوید
ما می رویم لال و کر از چین بیاوریم
/انتهای متن/