کتاب نمی خوانم چون خیلی کار دارم
این روزها به زندگی اطرافیان که نگاه میکنیم، بیشتر از آنکه کتاب و کتابخانهای را در خانهها ببینیم، شاهد تزیین جای جای خانه با انواع و اقسام وسایل تزیینی و دکوری هستیم اگر هم کتاب و کتابخانه ای هست، آن هم بیشتر برای دکور است تا برای خواندن. چرا زن ها کتاب نمی خوانند؟
سمیه سمیعی/
به بهانه روز کتاب و کتابخوانی سری به خیابان انقلاب زدم تا جویای احوال این روزهای بهترین دوست و یا همان یارمهربان شوم، خیابانی که شاید به جرات بتوان گفت در نگاه نخست برای همه ما به ویژه اگر دوران دانشجویی را سپری کرده باشیم تداعی کننده واژه کتاب و کتابفروشی است.
با وجود اینکه در کشورمان نویسندگان خوب و خوشقلم کم نیستند و در دسترسی به کتاب نیز مشکلی نداریم، اما این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که میزان سرانه مطالعه در کشور ما بسیار پایین است، حال و روز کتابخوانی و مطالعه در کشورمان خوب نیست و اثبات این مسئله نیز نیازی به بررسی و کنکاش ندارد چراکه کافی است تا نگاهی گذرا به یک هفته و یا حتی یک ماه گذشته زندگی خودمان و خانوادهمان داشته باشیم تا ببینیم که در این مدت چه تعداد کتاب مطالعه کردهایم یا بهتر است بپرسیم آیا اصلاً کتابی مطالعه کردهایم؟!
سرانه مطالعه همان میانگین مدت مطالعه یک نفر در یک شبانه روز است که براساس آمارهای موجود، این مدت در کشور ما از 18 دقیقه در سال 88 به 75 دقیقه در سال 92 رسیده است. البته در بین آمارها دو دقیقه سرانه مطالعه هر ایرانی نیز به چشم میخورد که از سوی نهادهای مرجع ذکر شده و طبق همین آمارها سرانه مطالعه در بین مردان بیشتر از زنان است؛ به عبارت دیگر، میانگین زمان مطالعه مردان 16.38 دقیقه و برای زنان 14.50 دقیقه است و دیگر اینکه زنان شاغل نیز بیشتر از زنان خانهدار مطالعه می کنند!
به هر حال از سال 1372 که 24 آبان ماه به عنوان روز کتاب، کتابخوانی و کتابدار نامگذاری شد، بررسی علل این کمخوانیها و درواقع عدم مطالعه، به دغدغه بسیاری از مسئولین و کارشناسان تبدیل گردید. اما به راستی چرا اثر بخشی مطالعه و کتابخوانی در بین زنان به ویژه زنان خانهدار مورد غفلت قرار گرفته است؟!
کتاب نمیخوانم چون نیازی نمی بینم!
خانم ایمانی خانهدار و 43 ساله است. او در خصوص میزان مطالعه خود میگوید: «یکی از دلایل مراجعه به کتاب، مطالعه و خواندن آن، برآوردن حس نیاز به آگاهی و یافتن پاسخ برای پرسشهایی است که فرد جوابی برای آن پیدا نکرده است و من کتاب نمی خوانم چون نیازی نمی بینم. نه اینکه اصلاً تا حالا کتاب نخوانده باشم اما چند سالی است که رغبتی برای خواندن کتاب ندارم و بیشتر مجلات را مطالعه می کنم.»
فرصت مطالعه ندارم
کارمند و مادر دو فرزند است؛ او تنبلی ذهن، بیحوصلگیهای ناشی از حجم کار و دل مشغولیهای زیاد را علت عدم مطالعه و کتابخوانی خود عنوان میکند و ادامه میدهد: «برای گذران زندگی روزمره به کار بیرون از خانه نیاز دارم و رسیدگی به دو فرزندم نیز به مشغلههایم افزوده است. همه این مشکلات باعث شده که مطالعه را وقتگیر تلقی کنم و فرصت مطالعه ندارم. البته فرزندانم را به خواندن کتاب تشویق میکنم و گاهی نیز برای آن ها کتاب میخرم، اما خودم فراغتی ندارم تا برای مطالعه زمانی را اختصاص دهم».
مطالعه کتاب درمان افسردگی
رحیمی کارمند یکی از آژانسهای مسافرتی اطراف خیابان انقلاب است، از او در مورد میزان علاقهاش به مطالعه و علت آن سوال کردم، وی گفت: «تقریباً نزدیک به سه سال است که هفتهای یک کتاب می خوانم. از کتابهای شعر شروع کردم و در حال حاضر به کتابهایی با موضوع دفاع مقدس علاقهمند شدهام. حقیقت امر این است که به دلیل مشکلاتی دچار افسردگی شده بودم. در یک مقطع زمانی پزشک معالجم خواندن کتاب را به من پیشنهاد داد و از آن سال به بعد علاقه من به کتاب خواندن خیلی زیاد شد و و یک عادت خوب در من شکل گرفت؛ تا جایی که اگر در هفته یک کتاب را مطالعه نکنم آن هفته، هفته خوبی برای من نیست. از طرفی مطالعه و به ویژه خرید کتاب در درمان افسردگی من اثربخشی انکار ناپذیری داشت و من روز به روز به بهبودی نزدیک تر شدم».
کتاب نمی خوانم چون اینترنت هست
مینا 17 سال دارد اما غیر از کتابهای درسی تاکنون کتاب دیگری نخوانده است. از او علت را جویا میشوم و او میگوید: «تا زمانی که اینترنت و فضاهای مجازی هست دیگر به خواندن کتاب نیازی نیست. اگر کتاب میخوانیم که اطلاعات مان افزایش پیدا کند و آگاهیمان بیشتر شود، در عصر حاضر با استفاده از وبگردی و عضو شدن در گروههای مجازی به راحتی این اتفاق می افتد. یکی از دوستان من در فضای مجازی عضو گروهی است که خلاصه کتابهایی را که هر فردی خوانده و نکات مهم آن در صفحه گروه گذاشته میشود و افراد گروه از آن استفاده میکنند، بدون آنکه نیاز باشد که آن کتاب را بخوانند و این به نظر من خیلی خوب است. البته اگر دانشجو شوم، ممکن است فضای دانشگاه نگاه من را عوض کند و من به خواندن کتابهای غیردرسی ترغیب شوم».
دسترسی به کتاب آسان نیست
خانم رسولی نیز عدم دسترسی آسان به کتابفروشی و کتابخانه را علت مطالعه کم خود عنوان میکند و میگوید: «خرید کتاب برای افرادی مانند من که به مراکز خرید کتاب نزدیک نیستیم قدری سخت است. اگرچه این دلیل مناسبی نیست، اما به هر حال بهانهای برای کتاب نخواندن است. در محل زندگی من که فاصله زیادی با خیابان انقلاب دارد تقریباً هیچ کتابفروشی وجود ندارد و من اگر سالی یکبار گذرم به خیابان انقلاب بیافتد معمولاً کتاب میخرم در غیر این صورت خیر. حتی کتابخانه هم در نزدیکی ما نیست و فرزندان من تنها گاهی از کتابهای کتابخانه مدرسه استفاده می کنند که متأسفانه بسیاری از کتابهای آنجا نیز یا قدیمی است، یا مناسب با مسائل روز و خواسته امروز نوجوانها نیست».
تبلیغات کم و گرانی کتاب
فارغ التحصیل رشته مدیریت، شاغل و علاقهمند به مطالعه است؛ او علت عدم تمایل به کتابخوانی را تبلیغات کم، مشکلات مالی و گرانی کتاب میداند و میگوید: «عادت به مطالعه در بين افراد جامعه يکي از معيارهاي توسعه فرهنگي است. يکي از فاکتورهاي اثرگذار بر عادت به مطالعه و حوزه فرهنگ کتابخواني، امکانات و فرصتهايي است که در اين راستا در يک جامعه ايجاد شده يا رشد داده ميشود که متأسفانه آگاهانه یا ناآگاهانه این فرصتها و امکانات را برای جامعه فراهم نمیکنیم».
مهسای 28 ساله ادامه میدهد: «نهادينه نشدن فرهنگ کتابخواني، گرانی کتاب، تمرکز صرف بر سرگرميهاي ديگر، فرهنگ غلط خانوادگي و در بعضي موارد تحصيلات پايين والدين، از موانع توسعه فرهنگ مطالعه بهخصوص در قشر جوان است. اگر والدین خودشان به کتاب خواندن مایل باشند و در زمان کودکی فرزندانشان نزد آنها بهطور مرتب کتاب بخوانند، مطمئناً فرزندان آنها نیز نسبت به مطالعه علاقهمند میشوند و این یک اصل اثبات شده است. به عقیده من، غیر از خانواده، آموزش و پرورش هم میتواند در بالا بردن سرانه مطالعه افراد نقش خوبی داشته باشد. در واقع با ترغیب و تشویق بچهها به مطالعه، معرفی کتابهای مناسب و جذاب، برگزاری مسابقات کتابخوانی و اهدای جوایز مورد علاقه نوجوانان، میتوان آنها را نسبت به کتابخوانی علاقهمند کرد، اما نمیدانم چرا کارهای به این سادگی در همه مدارس انجام نمیشود. خوشبختانه در مدرسهای که من تحصیل کردم تمام این موارد رعایت میشد و من به همراه بسیاری دیگر از دانشآموزان آن مدرسه به کتاب علاقهمند شدیم و در دوران نوجوانی بارها برای خرید کتاب به خیابان انقلاب آمدهایم».
حتی قرآن هم نمی خوانیم
خانم عباسی نیز معتقد است علت کم بودن میزان مطالعه در بین زنان، مشغلههای بیاهمیتی است که طی این سالها دچارش شدهاند. به گفته وی: «ما حتی خواندن مهمترین کتاب، قرآن مجید را در زندگی مان فراموش کردهایم. دین ما از همان زمان که ما مسلمانان را به خواندن این کتاب دعوت کرد نشان داد که اهمیت خواندن کتاب و مطالعه چقدر بالا است. ولی بهتر است بپرسید ما در روز، هفته و حتی ماه چند آیه از این کتاب را می خوانیم؟! نه اینکه نسبت به آن علاقهای نداشته باشیم، اما مشغلههایی مثل وبگردی، رفتن به باشگاه، مزون لباس، بازار ، فلان آرایشگاه و مهمانی و … بسیاری از فرصتها را از زنان ما گرفته است؛ حالا شما خانه داری، همسر داری و فرزندآوری را هم به این مشغلهها اضافه کنید آیا دیگر فرصتی برای مطالعه باقی میماند؟ البته نه اینکه این کارها خوب نیست منظور من این است که زنان و دختران جامعه امروز ما زمان زیادی را صرف این امور می کنند و در واقع بیشترین دغدغه آنها به این مسائل محدود شده است، نه در رشد فرهنگی و بالا بردن اطلاعات و آگاهی».
/انتهای متن/