رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
روز حافظ بهانه ایست برای این که دیوانش را باز کنیم؛ کتاب شعری که بوی طراوت می دهد و بوی لحظه های نابی که دوست داری برای خودت باشی… و در آستانه محرم حسینی شعری از حافظ را می خوانیم که نشان می دهد که او هم یک شیعه داغدار حسین(ع) است.
چه قدر شعر هایش تازه و دلرباست.
وقتی میهمان واژه هایش می شوی، جانت شیدا می شود.
غزلهایش رنگ عشق دارد ،رنگ خدا، رنگ ایمان.
و این بار چه تقارن عجیبیست .
چه نزدیکی دلربایی است که نام حافظ در کنار والاترین معنای آزادگی، حسین والا می نشیند.
این همشینی و این نزدیکی بهانه ایست تا با تعمق بیشتری پای درس معرفت شیعی حافظ بنشینیم و در واژه واژه و بیت بیت پاره ای از اشعارش عشق حسین را ببینیم .
وآنجاست که خواهیم فهمید که حافظ در کنار تمام شکوهی که در شعر خود آفریده است یک شیعه داغدار حسین(ع) است.
زان یار دلنوازم، شکری است با شکایت
گر نکته دان عشقی، خوش بشنو این حکایت
بیمزد بود و منت، هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بیعنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولیشناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی، بیجرم و بیجنایت
هرچند بردی آبم، روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر، کز مدعی رعایت
چشمت به غمزه ما را، خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد، خون ریز را حمایت
در این شب سیاهم، گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی! ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان، وین راه بینهایت…
عشقت رسد به فریاد گر خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی، با چارده روایت
/انتهای متن/