خودش میداند، تو نگو
هر کس می داند که کجای زندگیاش لنگ است؛ لطفا نقش یادآوری کننده کمبودهای زندگی دیگران را به عهده نگیرید. چون فقط آزرده شان کرده ایم و بس.
نسیم شهسواری/
در دانشکده همه میشناختنش، به حسن خلق و مهربانی و ادب، بله فاطمه یک دختر خوب دوستداشتنی بود؛ از آن دسته دخترهایی که وقتی همکلام و همراهش میشدی دلت گرم میشد و قرص، حتی اگر ده سال با او بودی، نمی شنیدی که کسی پشت سرش بدگویی کند؛ همه دوستش داشتند اما او همه را دوست نداشت؛ برای یک جمله مشترک که از همه اطرافیانش بارها و بارها شنیده بود آنها به صورت فاطمه خیره میشدند و با کنجکاوی میپرسیدند: اوووه صورتت چه شده است!؟
حرف زدن و ارتباط برقرار کردن از نخستین مهارتهای اجتماعی است که وسیله تعامل انسانها با یکدیگر است . اما هستند آدمهایی که پیوسته به دنبال حرف زدن و صحبت کردنند،آدمهایی که هر حرفی را میزنند و پیوسته به دنبال این هستند که همه چیز را به همه کس یادآوری کنند.
نمیدانم چه قدر در معرض برخورد با آدمهای پرحرف و کم خرد قرارگرفتهاید و یا اینکه خود شما چند بار بهدوراز خرد و تنها به خاطر اینکه که حرفی زده باشید، چیزی گفتهاید که نگفتنش بهتر و زیباتر از گفتنش بوده است.
اگر بر روی تمامی جملات و واژههایی که در طول یک روز می گوییم فکر کنیم؛ متوجه میشویم که حرفهای اضافه بسیاری زدهایم.
حرف های اضافهای که با گفتن شان نهتنها احساس خوشایندی را در طرف مقابل مان ایجاد نکردهایم بلکه خاطرش را آزرده و قلبش را مالامال از سختی کردهایم.
مادری که فرزندش بیمار است، دختری که صورتش زخم است، زنی که خانهاش نامرتب است و مردی که داراییاش کم است خودش میداند، خودش میداند که کجای زندگیاش لنگ است لطفا نقش یادآوری کننده کمبودهای زندگی دیگران را به عهده نگیرید.
همه آدمها با همه کمی و کسریهایشان، میتوانند دوستداشتنی باشند.
همه آدمها با تمام نداشتنهایشان میتوانند شخص اول زندگی دیگری باشند.
همه آدمها با همه کردهها و نکرده هایشان قهرمان زندگی خویشند.
همه آدمها خودشان کمیود و نقص شان را میدانند.
تو یادآوری نکن!
لطفا حرف مشترکی دیگری غیر از نداشتن ها و کمبودها و مشکلات دیگران پیدا کن.
/انتهای متن/