عدالت اجتماعی گمشده در نظام آموزش و پرورش
مدرسه غیرانتفاعی بهتر است یا مدرسه دولتی؟ کدام یک می تواند ضامن موفقیت بچه ها در پیشرفت درسی باشد؟ کدام گروه وطبقه اجتماعی قادر است پول و هزینه این مدرسه ها را تامین کند؟
نسیم شهسواری/
شهریور از نیمه گذشته است و صدای زنگ مدرسهها به زودی به گوش خواهد رسید، خانواده ها در جنب و جوش هستند و فرزندانشان را برای شروع یک سال تحصیلی جدید آماده میکنند.
اما بد نیست که در همین شروع سال تحصیلی جدید، به یکی از هزار یک سؤال بیجواب نظام آموزشی کشورمان پاسخ داده شود.
در اطراف من پر است از دانش آموزان کوچک و بزرگ، چه دانشآموزانی که به تازگی شیرینی خواندن و نوشتن را آموختهاند و چه آنانی که این روزها سال های پایانی دانشآموزی خود را طی میکنند.
یکی از چیزهایی که در طی معاشرت با این دانش آموزان به چشم میخورد، تفاوت سطح آموزش و دانش در آنها است.
در همسایگی ما دختریست که در یک مدرسه غیرانتفاعی درس میخواند، در مدرسهای که در آن از زبان انگلیسی گرفته تا رشتههای مختلف ورزشی، کلاسهای خلاقیت و … آموزش داده میشود.
از سوی دیگر در خانواده ما دختری، درست هم سن و سال دختر همسایهمان، به رغم تمامی تلاشهای مادرش نهتنها از زبان انگلیسی و مهارتهای آنچنانی بهرهای ندارد، بلکه حتی در خواندن، نوشتن و درک ریاضی با مشکلات بسیاری مواجهه است.
آنچه در اینجا جای تأسف دارد، این است که بسیاری از این دانستنها، تواناییها و پیشرفتها، لازمه داشتنشان یک واژه سهحرفی است که این روز در جامعه ما ورد زبان همگان است.
” پول!”
علت اساسی این تفاوت سطح آموزش در همین پولی است که گمشده زندگی خیلیهاست.
و حال تصور کنید آیا تا یازده سال آینده این شکاف و تفاوت روزبهروز بیشتر و عمیقتر نمیگردد؟ و همین افراد به صورت نابرابر در معرض آزمونها و گزینش ورودی به دانشگاه قرار نمیگیرند؟ تفاوت سطح آموزش بارزترین نمونه عدم وجود عدالت اجتماعی در نظام آموزش و پرورش است، نظامی که مسئولیت سنگین تعلیم و تربیت نسلی را به عهده دارد که آیندهسازان این میهمان اسلامیاند
اگر پای صحبت بسیاری از خانوادهها بنشینیم از پایین بودن کیفیت آموزش، دو نوبتی بودن مدارس، تراکم بالای دانشآموز در کلاسهای درس، بیانگیزگی و کمکاری معلمان و ضعف مدیریت مدارس دولتی گلههای بسیار دارند.
از سوی دیگر بر طبق آمار 32 درصد رتبههای اول تا 40 ورودیهای کنکور متعلق به دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی است؛ آمار تأسفبرانگیزی که نشان دهنده حاکمیت سرمایه و عدم تعادل امکانات آموزشی در نظام آموزش و پرورش است.
وضعیت آموزش دروس در مدارس غیردولتی قابلمقایسه با مدارس دولتی نیست. دانش آموزان در مدارس غیردولتی مجبور به مطالعه بیشتر هستند و معلمان با توجه به کم بودن شاگردان، فرصت کافی برای رسیدگی به وضعیت تحصیلی دانشآموز رادارند. ضمن آنکه در اینگونه مدارس، اقدامات فوقبرنامه نیز رنگ و بوی آموزشی دارد و دانش آموزان در اینگونه برنامهها نیز، تجربیات خوبی را کسب می کنند.
روی سخن ما با برنامه ریزان، مؤلفان و تصمیمگیرندگان نظام آموزش کشور است:
آیا موفقیتهای آموزشی را که با پول به دست می آید، عادلانه است؟ برتری های تحصیلی که رهآورد سرمایه و سرمایهداریست، مصداق یک نظام آموزشی برابر است؟
شروع سال تحصیلی جدید میتواند بهانهای باشد تا بیشتر بیندیشید و نگذارید تفاوت طبقاتی موجود در جامعه پایش به عرصه علمآموزی باز شود که این پیش آمد ثمرهای جز حسرتهای آینده را نخواهد داشت.
/انتهای متن/