زن نباید جور کسی را بکشد
بحث شهادت دادن در دادگاه از مواردیست که معمولا به عنوان حقوق زن که در اسلام نادیده گرفته شده، مطرح می شود. دکتر فرهنمندپور در این مورد توضیحات جالب و تازه ای دارد.
سرویس اجتماعی به دخت/
اسلام شهادت را به عهده زن نگذاشته تا امنیت او مختل نشود
و اما در بحث شهادت، اصل بنیادین اول برخورداری از امنیت حق زن بود بدون اینکه در این زمینه تکلیف داشته باشد، ضمن اینکه یکی از مقدماتمان هم فهم، شناسایی و تفکیک دقیق مفهوم و مصداق حق و تکلیف بود.
شهادت حق است یا تکلیف؟ نشانهاش این است که در ساختمانی یا در کوچهای، یکی از همسایهها برای دیگران مزاحمت تولید میکند و همسایه دیگری از او شکایت میکند، دادگاه به همسایه شاکی میگوید استشهاد تهیه کند، یعنی شاهد پیدا کند تا شهادت بدهند که واقعا این همسایه برای شما مزاحمت دارد یا نه؟ این شاکی در هر خانهای را میزند هیچکس زیر بار شهادت دادن نمیرود.
شهادت تکلیف است نه حق
اولا، معلوم میشود شهادت تکلیف است و نه حق، ثانیا معلوم میشود شهادت از تکالیفی است که میتواند مخاطرهآمیز باشد، ، ما گفتیم که قرار شد خانمها از امنیت برخوردار باشند و در زمینه تامین امنیت هم تکلیفی بر عهده آنان نباشد.
حالا اسلام چه کار کند؟ اسلام میتوانست بگوید خانمها در این زمینهها وارد شوند، آن وقت چه اتفاقی میافتاد؟ زنها یا خطر میکردند و با پای خودشان وارد این عرصه مخاطرهآمیز میشدند یا اگر زنی هم میخواست خطر نکند، آنقدر تحت فشار قرار میگرفت تا مجبور شود شهادت بدهد.
اسلام به جای اینکه عرضه را کنترل کند، تقاضا را کنترل کرده است، یعنی به محض اینکه میگوید دو شاهد بیاورید(پیدا کردن دو شاهد به اندازه کافی سخت است) به او میگوید اگر به جای یکی از شاهدهای مرد، زن بود باید دو شاهد بیاورید که با آن یک مرد میشود سه شاهد.
یک مرد و دو زن، نمیتوان چهار زن شاهد آورد حتما باید یکی مرد باشد و دو نفر دیگری زن، یعنی به جای دو شاهد مجبور هستم سه شاهد بیاورم، بنابراین من تا وقتی بتوانم ترجیح میدهم سراغ شاهد مرد بروم، چون تعداد کمتری هست و در واقع تقاضا برای شهادتدهی زن کم شده است، به جای اینکه عرضه کم شود.
مواردی که شهادت زن در آنها کاملا ممنوع است
ضمن اینکه در بعضی موارد اصلا ورود شاهد زن ممنوع است، در پروندههای جنایی و پروندههای ناموسی شاهد زن کلا مورد قبول نیست، چون اسلام میخواهد زن اصلا وارد این حریمها نشود.
نگویید اگر زن شهادت ندهد، جامعه نا امن میشود. زن در قبال امنیت تکلیفی ندارد، مردها باید حواسشان را جمع کنند و جلوی جرم را بگیرند، زن نباید جور کسی را بکشد.
ممنوع است که زن در فضاهای مخاطرهآمیز وارد شود. در پروندههای مالی که از پروندههای جنایی مخاطرات کمتری دارد، به جای یکی از شاهدان، دو زن میتوانند بیایند و طبیعی است که پیدا کردن دو شاهد سختتر از یک شاهد است و تا حد امکان برای شهادت سراغ زنها نمیروند.
مواردی که فقط شهادت زن قبول میشود
البته مواردی هم هست که فقط شهادت زن قبول میشود. در پروندههایی مثل بکارت و حاملگی زن، شهادت مرد قبول نیست، یعنی اینطور نیست که خدا زن را قبول نداشته باشد، زن را قبول دارد و به جایش او را مداخله هم میدهد، اما میخواهد جاهایی که لازم نیست زن به مخاطره نیفتد. این حق نیست، بلکه تکلیفی است که از عهده شما برداشته شده است.
تمام این شبهاتی که وارد میشود ذیل سوال چهارم میگنجد، ابزار و تسهیلاتی است که به مرد داده میشود تا وظایفش را انجام بدهد یا حقوقی است که در ازاء تکلیفی که برعهده گرفته به او داده میشود یا رد تکلیفی از زن است برای اینکه فضای زندگی آمادهتری داشته باشد.
حالا به من بگویید اسلام مردگراست؟ در اسلام حقوق زن نادیده گرفته شده است؟ شما نظام حقوقی سراغ دارید که اینگونه به زن نگاه کند؟ البته مانعی نیست که بگوییم خدا زنگراست، اگر اسلام برای زنان این همه تامین قائل است، به این دلیل است که میخواهد زن نقش واقعی خود را در خانواده خوب ایفا کند، وقتی زن نقش خود را در خانواده به خوبی ایفا کند، خانواده و در نتیجه جامعه، سالم میشود.
/انتهای متن/