عشق، به یك امپراتوری شبیه است

میلان کوندرا نویسنده ی شناخته شده ایست برای مخاطب ایرانی که آثار زیادی از او به زبان فارسی ترجمه شده است؛ مردی که پیش ازنویسندگی شاعری بوده که به موسیقی علاقه مند بوده و نهایتا به رمان نویس بزرگی در جهان معاصر تبدیل شده است.

0

فاطمه قاسم آبادی/

 “میلان کوندرا ” زاده اول آوریل، 1929 در برنواز چکسلواکی نویسنده ی اهل چک است و رمان هایی مثل شوخی، زندگی جای دیگریست، مهمانی خداحافظی را از او دیده ایم.

خانواده ی او متعلق به طبقه ی اجتماعی متوسط و دارای سطح فرهنگی بالایی بودند. پدرش، لودویک کوندرا، نوازنده ی پیانو و شاگرد لئوش یاناچک بود و بین سال‌های 1948 تا 1961 ریاست آکادمی موسیقی برنو را برعهده داشت. علاقه ی کوندرا به موسیقی در بسیاری از آثار او به ویژه رمان “شوخی” پیداست.

میلان شعرگویی را از چهارده سالگی آغاز کرد و در هفده سالگی پس از شکست آلمان به حزب کمونیست پیوست.

 درسال 1948 تحصیل خود را در رشته ی ادبیات و زیبایی‌شناسی در دانشگاه چارلز در شهر پراگ شروع کرد، ولی خیلی زود خود را به دانشکده فیلم منتقل کرد.

در سال 1950 برای نخستین بار از حزب اخراج شد و تا سال 1956 اجازه ی ورود مجدد به حزب را پیدا نکرد. نخستین مجموعه ی شعر او با نام «انسان؛ بوستان پهناور» (یا انسان، بوستانی عظیم)، که خوش بینی موجود و ادبیات دولتی را مورد انتقاد قرار می‌داد، در 1953 چاپ کرد. در 1955 شعر بلندش «ماه می‌گذشته» و بلافاصله بعد از آن دومین و آخرین مجموعه ی شعر او با نام «تک‌گویی» که در آن رفتارها و کردارهای انسانی و روابط عاشقانه بی‌پرده بازنمایی می‌شدند، در 1957 منتشر شدند.

در این زمان دیگر اشعار او در مطبوعات انتشار یافته و فراگیر شده بود اما خود او می گوید که تا 25سالگی به موسیقی، بیشتر از ادبیات علاقه داشته است و این شیفتگی تا همیشه در فکر و احساسش باقی می ماند…

میلان کوندرا سرانجام شعر را کنار می گذارد و از سال1958 نوشتن داستان کوتاه را آغاز می کند و تا سال1968 ده داستان کوتاه با عنوان کلی «عشق های مضحک» م ینویسد.

نخستین رمان کوندرا به نام «شوخی» در سال1967 در فرانسه انتشار یافت؛ رمانی که باعث شهرت جهانی او شد. لویی آراگون این رمان را اثری بزرگ دانسته است.

در سال1973 رمان «زندگی جای دیگر است» به زبان فرانسه انتشار یافت و جایزه «مدیسی» برای بهترین رمان خارجی را به دست آورد.

رمان «والس خداحافظی» در سال1978 جایزه «موندلو» را در ایتالیا نصیب کوندرا کرد. در سال1981 جایزه ی«کامنولث اوارد» در آمریکا به رمان «کتاب خنده و فراموشی» تعلق گرفت. در سال1982 مجموعه ی آثارش جایزه «اروپا لیتراتور» را می گیرد.

در سال1984 رمان «بار هستی» شهرت او را به عنوان یکی از رمان نویسان بزرگ معاصر تثبیت می کند.

“هنر رمان” در سال1986 انتشار یافت. هنر رمان نخستین رمانی است که او به زبان فرانسه نوشته است. این کتاب، مجموعه کاملی است از تفکرات کوندرا درباره تاریخ تحول هنر رمان در اروپا و نیز بررسی و تحلیل خود او درباره ی رمان هایش. «جهالت»، «خستگی»، «هویت» و… از آثار دیگر او به شمار می آید.میلان کوندرا در حال حاضر در فرانسه روزگار می گذراند و تبعیت این کشور را دارد…

رمان های او که به زبان فارسی ترجمه شده اند عبارت اند از :

شوخی (1967) – ترجمهٔ فروغ پوریاوری – انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

    مهمانی خداحافظی (1972) – ترجمهٔ فروغ پوریاوری – انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

    والس خداحافظی (1972) ـ ترجمه دیگری از مهمانی خداحافظی است.

    زندگی جای دیگریست (1973) – ترجمهٔ پانته آ مهاجر کنگرلو – نشر تنویردر

    کتاب خنده و فراموشی (1978) – ترجمهٔ فروغ پوریاوری – انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

    بار هستی (1984) – ترجمهٔ پرویز همایون‌پور – نشر گفتار

    جاودانگی (1990) – ترجمهٔ حشمت‌الله کامرانی – نشر تنویر

    آهستگی (1995) – ترجمه دریا نیامی

    هویت (1998) – ترجمهٔ پرویز همایون‌پور – نشر قطره

    جهالت (2000) – ترجمهٔ آرش حجازی – انتشارات کاروان (ترجمه‌ای با عنوان بی خبری نیز انجام شده‌است)

    جشن بی معنایی (2013) – ترجمهٔ قاسم صنعوی – نشر بوتیمار باهمکاری نشر نگاه

    ژاک و اربابش (1971) – ترجمهٔ فروغ پوریاوری – انتشارات روشنگران و مطالعات زنان

جملات تأمل برانگیز در کارهای میلان کوندرا:

” آنچه فرد تحصیل كرده را از فرد خودآموخته مشخص می سازد، وسعت دانش نیست، بلكه اعتماد به نفس است.”

 

” عشق، به یك امپراتوری شبیه است؛ اگر اندیشه ای كه بر مبنای آن به وجود آمده از میان برود، خود عشق نیز از میان خواهد رفت.”

 

” اگر از دست دادن عشقی با دلیل باشد، ما تسلیم می شویم. اما اگر عشقی را بدون دلیل از دست بدهیم، هرگز خود را نخواهیم بخشود.”

 

” بشر – چون تنها یك بار زندگی می كند- به هیچ وجه امكان به اثبات رساندن فرضیه ای را از راه تجربه ی شخصی خود ندارد، به گونه ای كه هرگز نخواهد فهمید كه پیروی از احساسات، كار درست یا نادرستی بوده است.”

 

“از كودكی بیرون می آییم، بی آنكه بدانیم جوانی چیست، ازدواج می كنیم، بی آنكه بدانیم متأهل بودن چیست، و حتی زمانی كه قدم به دوره ی پیری می گذاریم، نمی دانیم به كجا می رویم: سالخوردگان، كودكان معصوم كه نسالی خویش اند. از این جهت، سرزمین انسان سیاره ی بی تجربگی است.”

 

” شك و تردید، امری یكسره طبیعی است؛ آدمی هرگز از آنچه باید بخواهد آگاهی ندارد، زیرا زندگی یك بار بیش نیست و نمی توان آن را با زندگی های گذشته مقایسه و یا در آینده درست كرد.”

/انتهای متن/

درج نظر