دوست پسر با مرام یا بی مرام
فکر می کنم که مرام گذاشتن اینقدر خوب و لازم هست که حتی در میان دوست دخترها و دوست پسرها هم اگر نباشد، اوضاع بد اندر بدتر می شود.
سرویس فرهنگی به دخت/
داشتم از دانشگاه برمی گشتم خونه که توی اتوبوس ، پریسا رو دیدم. یکی از همکلاسی های دوران دبیرستانم.( پریسا اون موقع ها تو کلاس ما بالاترین رکورد آمار دوست پسر رو داشت! )
از حالش پرسیدم و گفتم : ازدواج نکردی ؟!
آخه دفعه قبل که دیدمش قرار بود با دوست پسرش مهران ازدواج کنه .
خندید و گفت : اوو … وه . با مهران که خیلی وقته بهم زدم . ولی این بار دیگه می خوام ازدواج کنم .
و مثل همیشه شروع کرد با آب و تاب از دوست پسر جدیدش تعریف کردن : آرش مرد زندگیه ! تیریپ ازدواج می زنه ! خیلی همدیگرو دوست داریم ! تو این شیش ماه ثابت کرده که قصدش ازدواجه ! منتظر کارت عروسیم باش و … .
هفته پیش دوباره پریسا رو دیدم . این بار دم کیوسک روزنامه فروشی !
پرسیدم: چی شد کارت عروسی ؟!
گفت : هیچی بابا این آرش اصلا مرد زندگی نبود ! بین خودمون بمونه ، نامرد دورم زد !!
گفتم: چه جوری ؟
گفت: رفت با این بهناز مارمولک و حالام با هم ازدواج کردن!
بهناز رو از حرفای پریسا می شناختم و می دونستم که توی کار تور کردن پسرا با هم یک جور همکاری و گاهی کل اندازی دارند.
پرسیدم: ولی تو با بهناز که دوستی و رفاقت داشتی . چطور …؟
– طوری نیست . آرش رو ول کن ! سیامک و بچسب ؛ اولش دور وبر همین بهناز می گشت . ولی من تورش کردم ! مهندسه ! یه خر پول واقعی ! قراره تا دوماه دیگه با هم ازدواج کنیم و بریم اون ور آب …
و مثل همیشه شروع کرد با آب و تاب … به تعریف قصه همیشگی …!
با خودم گفتم: تو عالم دوست پسر و دخترها هم یه خرده مرام بد چیزی نیست . اگر هر کدوم اقلا با دوست پسر خودشون ازدواج می کردن و به دوست اون یکی کار نداشتن، بهتر نبود!؟
نویسنده : سمیه کهالی/انتهای متن/