جوانان و آزادی
دکتر ابراهیم فیاض مردم شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در مقاله ای در مجله پنجره از جوانان و تفاوت های دختران و پسران جوان می گوید.
سرویس اجتماعی به دخت/
برخي معتقدند كه چون جوانها هنوز به پختگی عقل و تدبیر نرسیدهاند تا آنجا که ممكن است، باید به آنها فرصت داد و تنبیه و… را اصلا نباید مطرح كرد. بهعكس، برخي ديگر در اینباره تفریط میکنند و معتقدند كه کودکان فقط از راه تنبيه منظم و مرتب میشوند و بنابراین با آنها برخوردهای سختگیرانه میکنند. به همین علت، کودکان در دوران نوجوانی و جوانی افسرده میشوند و در دورانهای بعدی اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و حتی دستخوش سوءاستفاده جنسی واقع میشوند، چه دختر و چه پسر؛ یعنی، افسردگی و سرخورگی باعث میشود که در دوران نوجوانی، چه دختران و چه پسران، براي جبران محبتی که در منزل و خانواده وجود نداشته است، در معرض سوء استفاده جنسي قرار گيرند. این وضعیت وجود دارد و جوانان، هنگاميكه به سنين بعدي میرسند، یکباره شروع به پرخاش میکنند؛ یعنی افرادی که قبلا مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند، اکنون، خود تجاوزگر جنسی میشوند و به خودنماییهای وحشتناک دست میزنند. این رفتارها را حتي در بحرانهای سیاسی نيز ميتوان ديد؛ یعنی گروهی که سرخورده شدهاند به پرخاشگریهای سیاسی دست میزنند. در دبیرستانها و مدارس راهنمایی، این افراد بهشدت پرخاشگر میشوند و زمانی که پرخاشگری بهوجود میآید، باعث میشود که هم برای خود و هم براي دیگران مزاحمتهایی ایجاد کنند. دليل چنين رفتارهايي آن است كه در دوران مدرسه، این کودکان و نوجوانان را بهشدت زير فشار قرار میدادند. وقتي آنان پرخاشگري ميكنند، ناظم مدرسه که بداخلاق است، همواره ميكوشد به بچهها اخم کند و مثلا حالتي خشن و ترسناک به خود بگیرد، در نتيجه، آنان با ورود به دانشگاه ناگهان از زير این فشار بیرون میآیند. تا دیروز این بچه منعطف بود و حتی درس میخواند؛ ولی با ورود به دانشگاه، به افت تحصیلی گرفتار و مشروط میشود. اینها مشکلاتی است که اکنون در دانشگاهها وجود دارد. دانشجویان با افت تحصیلی يا انفعالها یا پرخاشهای سیاسی مواجهاند. پرخاشگری سیاسی ناشي از عقدههای جنسی دوران دبیرستان است که آنها را بهنام نظم و… سرکوب كردهاند. بررسی این موضوعات خود بحث مفصلی است.
در این زمینه، حالات دختر و پسر برعکس هم است: دختر بهشدت میخواهد جذابیت ایجاد کند و از نظر اجتماعی مقبول باشد که این مقبوليت نکته بسيار مهمی است؛ یعنی همیشه بهدنبال این است که خودنمایی کند و خود را زیبا نشان دهد. سپس به خودنمایی جنسی روی میآورد. این حالتها از دوران نوجوانی شروع میشود. آثار جنسی خودنمایی در این دوران بسيار گسترده است و این طبیعی است. متأسفانه ما اینها را درک نمیکنیم؛ یعنی خودنمایی جنسی را درست متوجه نمیشویم. به همين دلايل است که سن ازدواج باید پایین بیاید؛ چون نمیتوان جلوی خودنمایی جنسی را گرفت. اگر جلوی این کارهای طبیعی را بگيريم، نوعي وارفتگی، افسردگی و… بهوجود میآید که در درازمدت، جوان به بیماریهای روحی و جسمی دچار ميشود. در ایران این حالتها و بیماریها بهشدت شايع است و در درازمدت باعث میشود که زنان در ارتباط جنسی دچار مشكل شوند. اين به سردمزاجی و… منجر میشود كه آمار آنها در کشور کم نیست.
مجلههایی که در این ارتباط نظرسنجی و آمارگیری کردهاند آمارهای 60 و 70 و حتی 80 درصد را نيز در اينباره ذکر کردهاند که زنان از روابط جنسی خودشان لذت نمیبرند، بلکه فقط درد میکشند و این باعث سرد مزاجی جنسی شده است. این عوامل زمینه طلاق میشود؛ یعنی خودنمایی جنسی آنها برعکس انجام میشود. خلاصه اینکه این افراد نتوانستهاند خودنمایی جسمی دوران جوانی را خوب و بهطور طبیعی بروز دهند. بنابراین باید درک کرد که خودنمایی جنسی پديدهاي طبیعی است و اگر آن را غیر از این بدانیم، دچار مشکلاتی میشویم که برای درک درست آن بايد بهطور اساسي بحث كرد. در این زمینه باید خصوصا دخترها را خود آگاه كرد. اگر بدانند که خودنمایی جنسیشان در جواني طبیعی است و این را باور داشته باشند، خیلی راحتتر میتوانند تصمیم درست بگیرند؛ یعنی بهتر میتوانند رفتارهای طبیعی خود را بشناسند و تصمیم درست بگیرند و از بعضي مسائل دوری کنند تا بتوانند رفتار مناسب را انجام دهند؛ این یک رویکرد درست است که باید دنبال شود. پس در این مرحله هم فاعلیت و هم مفعولیت را باید داشت؛ یعنی این داستان را باید دنبال کرد که بحثي بنیادی در موضوع ارتباط است و باید کاری کرد که چه دختر و چه پسر و چه زن و چه مرد، این موضوع را بدانند و خودآگاهی پیدا کنند که این نکتهاي اساسی و بنیادی است. متأسفانه این نگاه را در آموزش و پرورش نداریم. کارشناسان و افراد آشنا به این مسائل در مدارس راهنمایی و دبیرستان حضور ندارند. اگر این آشنایی ایجاد شود، میتوانیم به جوانها کمک کنیم. اگر این مباحث را به راحتی به مربیان و معلمان این دوران آموزش دهيم، مشکلات کمتر میشود. برخي معلمان تربیتی این کار را انجام میدهند؛ اما افراد و کارشناسانی که پخته و صاحب تجربیات باشند، میتوانند در این مسائل بیشتر به جوانها کمک کنند. آنچه بنده در دبیرستانهای دولتی میبینم این است که افراد، بدون علم و کارشناسی در این موضوعات، برخوردهای نامناسبي با این رفتار جوانان انجام میدهند. حتی دیدهام که ارتباطات نامناسبي میان نوجوانان و جوانان و معلمان تربیتی بهوجود میآید؛ یعنی معلم تربیتی بهخاطر جهل هر دو طرف، با نوجوانان و جوانان ارتباط جنسي برقرار ميكند. شاهد اقدام به خودکشی برخي دانشجویان بودم، بهعلت اینکه در دوره دبیرستان دستخوش سوءاستفاده جنسی معلم تربیتیشان واقع شدند. این موضوعات نشان میدهد که مسائل جنسی جوانان ساده نیست و به مطالعات زیادی نياز دارد. بهويژه، فهم شخصیت ثانویه جنسی موضوع بسیار مهمی است که بايد در بعد خانواده و مسجد و آموزش و پرورش آن را در نظر گرفت.
ان شاءا… در فرصت بعد بيشتر در اينباره به كنكاش ميپردازيم/انتهای متن/