آندره ژید یعنی نگاه نو به هر لحظه
آندره ژید از بزرگترین نویسنده های فرانسه است با کتاب مشهور “مائده ها یزمین” و عبارت زیبایی که همه شنیده ایم: “ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که بدان مینگری.”
فاطمه قاسم آبادی/
آندره پل ژيد در سال ۱۸۶۹ به دنيا آمد، پدرش استاد حقوق و مادرش دختر یکی از بورژواهای ثروتمند نرماندی بود.
تحت نظر دو بانوی سختگیر
او از نظر ذهنيت و روحيه به آينده تعلق داشت؛ ژيد از ريشه مذهبي دوگانه اي برخوردار بود : پدرش پروتستان و مادرش كاتوليكي بسيار ديندارتر و جزمي تر از شوهرش بود. پدر آندره به فاصله كمي پس از تولد او درگذشت. پس از مرگ پدر به سال ۱۸۸۰، سرپرستی او به مادر دقیق و سختگیرش واگذار شد.
وي در كنار دو بانوي سختگير مذهبي (مادر و مادربزرگش) رشد كرد و البته راه و روش زنانه را هم آموخت ولی سختگیری های مذهبی بیش از حد مادرش باعث شد که ضربه ی سختی به روح و روان آندره وارد شود. در نتیجه ی شدت فشار، آندره دچار حمله ی عصبی گردید و به رختخواب افتاد و مادرش ناگزیر شد او را برای معالجه به آسایشگاه «سناتوریوم» ببرد؛ گرچه بر اثر مداوا و آزادی عمل حال ژید بهبود یافت ولی آثار این دوران فشار و اسارت و بیماری در نوشته های وی به ظهور رسید و باعث نفرت او از زنان و انحراف او از مذهب و دین شد.
دلبستگی و ازدواج
ژید در پانزده سالگی، با عشقی بیآلایش و عرفانی، به دخترخالهاش، مادلن روندو دل بست. این دلبستگی در سال ۱۸۹۵ به ازدواج انجامید و به رغم تمایلات متفاوت ژید، آن دو تا سال ۱۹۳۸ (سال مرگ مادلن)، سعادتمندانه در کنار یکدیگر زیستند.
در کشف پیچیدگی های روح بشر
ژید فعالیت ادبی خود را در بیست و دو سالگی (۱۸۹۱) آغاز کرد. از آنجا که به یاری بخت، از رفاه مالی برخوردار بود و نیازی به کار کردن نداشت، توانست با فراغ بال به نوشتن بپردازد و از پشتیبانی معنوی نویسندگان و شاعرانی چون پییر لوییس، پل والری، و استفان مالارمه بهرهمند شود. به ویژه دوستی او با مالارمه، سبب شد که در آغاز کار، به مکتب سمبولیسم روی آورد.
مهم ترین آثار او در این دوران، عبارتند از: یادداشتهای روزانه آندره والتر، شهرهای آندره والتر، رسالهٔ نرگس و سفر اورین. اما طولی نکشید که از این مکتب رویگردان شد و او نیز مانند مونتی، روسو و استندال، زندگی انسان را موضوع آثار خود قرارداد و با تجزیه و تحلیل مداوم و مستمر مسائل عاطفی و روانی خویش، کوشید تا از خواستها، نیازها، اضطرابها، ضعفها، توانمندیها و پیچیدگیهای روح بشر، پرده بردارد.
سفر به افریقا
ژید در ۲۴ سالگی (۱۸۹۳) در حالی که به شدت بیمار بود و میپنداشت که زندگیاش با خطری جدی روبهروست، به تونس رفت. اما دو سال بعد (۱۸۹۵)، هنگامی که از آفریقای شمالی به فرانسه بازگشت، تغییری ژرف در او پدید آمده بود و جدا از بهبود کامل، از بسیاری از قید و بندهای جسمی و روحی رهایی یافته بود.
از این پس، دست به نوشتن آثاری زد که از تجربیاتی سرچشمه میگرفت گه از او «موجودی تازه» ساخته بود. از میان این آثار، میتوان از مائدههای زمینی(۱۸۹۷) ضد اخلاق(۱۹۰۲) و در تنگ (۱۹۰۹) نام برد. اما کتابی که مایه موفقیت او شد، “دخمههای واتیکان” بود که به سبب لحن جسورانهاش، شهرتی ناگهانی برایش به ارمغان آورد.
فلسفه ژید
ژید مانند بسیاری از افراد، برای توجیه امیال خویش در برابر محرمات مذهبی، فلسفهای بنیاد نهاد.
وی در سال ۱۸۹۷ در کتاب “مائدههای زمینی”، فلسفه پرشور و زیبایی را بنیان نهاد. این کتاب در آغاز مورد استقبال واقع نشد، بطوریکه در طول ۱۰ سال تنها ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفت. مائدههای زمینی با اینکه از آثار دوره جوانی نویسنده است، ولی تقریباً تمام آنچه را که میتوان فلسفه وی نامید در آن گنجانده است، و هرچه بعداً نوشته در تعقیب اندیشه هاییست که در این کتاب بیان گردیده.
ژید در این مورد بعدها می گوید:
“من یعنی نگاه هر لحظه نو، بدور از هر گونه علاقه و وابستگی و ستایش شور و عشق، سرمایه من، از بهم پیوستن چیزهای بخصوصی بوجود نیامده بلکه تنها از خودباوری و تحسین من تشکیل یافته، من همواره تمام سرمایهام را در اختیار داشتهام و خردمند آن است که از هرچیز به شگفت درآید.”
خط سیر اندیشههای او در این کتاب به مانند بسیاری ادبا و حکمای بزرگ جهان شامل درونی ساختن شکوه و زیباییهای هستی و سپس رهایی از خویشتن و سیر در جهان نامتناهی معانی ژرف و جاودانست.
“ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در آن چیزی که بدان مینگری…”
ژید برای سالها بت «پیشروها» بود و محافظه کاران او را «منحرف کننده جوانان» میدانستند. اما او پاسخ میداد: سقراط نیز که اکنون یکی از خدایان این محافظه کاران محسوب میشود، از چنین تهمتهایی به دور نبوده است.
در سال ۱۹۴۷ و زمانی که ژید هفتاد و هشت ساله بود، آکادمی سوئد جایزه ادبیات نوبل را به او اهدا کرد. وی در آن وقت نوشت:
بزرگترین الهه تقدیر پیوسته در گوشم زمزمه میکند که دیگر چیز زیادی از عمرت باقی نمانده است.
تا زمان مرگش (۱۹ فوریه ۱۹۵۱)، بحث و جدلهای فراوانی پیرامون شخصیت و نفوذ او در جریان بود و «سیل انتقاد» از چپ و راست، کمونیست ها و کاتولیک ها، تا لب گور او را دنبال میکرد. فرانسه هنوز نمیداند که آیا این مرد همان شیطان بود که برای دگرگون کردن «اخلاقیات» جسمیت یافته بود، یا اینکه بزرگترین نثرنویس فرانسه پس از آناتول فرانس بود؟
او هنرمند، حکیم و ادیب بزرگی بود، اما تنها کسانی میتوانند او را دوست بدارند که در مشکلات، آزارها و رنج هایی که میبرد، سهیم باشند.
ضد استعمار و کمونیسم
آندره ژید با آغاز جنگ جهانی اول مدتی خاموشی گزید و سپس کتابهای «اگر دانه نمیرد»، «کوریدون» و «سکه سازان» را نوشت. او در «اگر دانه نمیرد» واقعیات زندگی خود را بی پرده بیان کرد و با نوشتن رمان «سکهسازان» شیوهٔ تازهای در رمان فرانسوی بنیاد نهاد.
ژید کتابهای «سفر به کنگو» و «بازگشت از چاد» را بر ضد استعمار نوشت. او عضو حزب کمونیست شد، اما با برآورده نشدن انتظارات و تمایلات عدالت خواهانهاش با نوشتن کتاب “بازگشت از شوروی” از این حزب کناره گرفت.
او در سال ۱۹۵۱ درگذشت.
/انتهای متن/