زینب(س) یک خواهر حمایتگر است برای شش برادر
با استاد یوسف زاده در مورد ابعاد شخصیت حضرت زینب(س) گفت و گویی داشتیم و این که آیا ما افراد معمولی می توانیم در عمل ازچنین شخصیتی پیروی کنیم؟
فرزانه حکمت/
حضرت زینب(س) عضویست از خانواده ای که در آن پدر علی (ع)است و مادر زهرا(س) و پسران حسن و حسین(ع). فکر می کنید چنین خانواده ای در شکل گیری شخصیت ایشان چقدر نقش داشتند؟
– ببینید یک انسان که نقش دختر را دارد، چهار بُعد در شخصیتش تعریف می شود: بعد “زوجیت” که همان نقش همسریست، بعد “اُمیّت” که نقش مادریست، بعد “اختیّت” که همان خواهر بودنش است و بعد چهارم “بنتیت” یعنی دختر بودن. این چهار نقش برای یک خانم شخصیت او را کامل میکند. حضرت زینب(س) دختر این خانواده است، فرزند علی و زهرا علیمهاالسلام، خواهر حسنین (ع)، بعد ایشان نقش زوجیت هم دارد که آن را دقیقا از مادرمیگیرد، هم نقش زوجیت و هم نقش اُمیّت را از ایشان می گیرد. شما نگاه کنید شخص حضرت زینب(س) در سال ششم هجری متولد میشوند؛ سالی که اسلام و انقلاب پیامبر در اوج و شکوفایی است و این خانواده که ایشان در آن متولد شده، یک خانواده فعال شکل گرفته بعد از دو فرزند است و حضرت فرزند سوم این خانواده است؛ خانوادهای که یک پا در بیرون خانه دارد. پدر این خانواده یک ماه یک ماه مأموریت است. سال شش هجری سال جنگ خیبر است، سال مطرح شدن انقلاب پیامبر و گسترش دین است و امیرالمومنین به عنوان یکی از ارکان نظام حکومتی پیامبر آنقدر بیرون مشغله و برنامه دارد که می شود گفت اصلا در خانه نیست. تمام اموراین امر خانواده را حضرت صدیقه(س) عهدهدار هستند. حضرت زینب(س) دراین شرایط به دنیا آمدند و در این چهارسالی که حضرت با مادر بودند و همراه این دو برادر، شخصیت شان شکل گرفت و من اعتقاد دارم اگرچه امیر المومنین که پدر است، در این چهار سال خیلی کم در کنار این خانم بودند، اما این دو برادر کنار خواهر تأمین کننده نیاز در حوزه عاطفی برای این خانم بودند. حضرت زینب(س) را نگاه کنید سمبل عشق و علاقه به اباعبدالله است.
حضرت اباالفضل هم برادر دیگر ایشان است. آیا ایشان هم در شکل گیری شخصیت حضرت نقشی دارند؟
– حدود سال 20 هجری که حضرت زینب تقریبا 15-14ساله و در سن نوجوانی هستند، ام البنین به خانه امیرالمومنین میآید. بعد در سال 26 هجری حضرت ابوالفضل بدنیا میآیند؛ اولین فرزند این خانوادهای که بعد از حضرت زهرا(س) تشکیل می شود. در این زمان این چهارفرزند یعنی امام حسن مجتبی(ع)، امام حسین(ع)، حضرت زینب (س) و خواهرشان همه در سن نوجوانی و جوانی هستند. از سال 26 هجری تا سال 38 که تقریبا 12 سال است، چهار دیگر برادر بدنیا میآیند . یعنی حضرت زینب(س) و خواهر ایشان بین شش برادر هستند. اینها همه نقش دارند در پر شدن آن مخازن عاطفی در وجود حضرت. البته در راس همه اینها تربیت دینی امیرالمومنین است. این است که در این محیط خانوادگی حتی اگر درمقطعی پدر حضور ندارد و بعد از آن مادر زود از دنیا می رود، اما آن جایگاه عاطفی و احساسی و زنانه گم نمیشود و بلکه خیلی خوب هم حفظ و غنی میشود. بعد می بینیم که حضرت زینب(س) به عنوان یک “اُخت” نقش اختیت را به عنوان یک حامی بخوبی برای برادرها بازی می کند.خود این حمایت گری باز شخصیت حضرت را میسازد.این حمایتگری در نقش خواهری یک بخش ازساختار وجودی یک خانم است، همانطور که یک بخش از ساختار شخصیتی هر خانمی آن “بنِت” بودن یا دختر بودنش است. حضرت زینب(س) دربعد دختر بودناز مادر عاطفه و احساس و رأفت و شخصیت نرم و لطیفش را میگیرد و از پدر بدنه بیرونی محکم را دریافت میکند. این بدنه اگر قوی نباشد این نرمی محض شخصیت دختر را محکم نمی کند. پس زینب(س) از امیرالمومنین سهم خودش را میگیرد، آن سرپرستی، آن قوام بودن پدر و آن شخصیت عقلانی و استدلالی یعنی اقتدار مردانه را به اندازه لازم از پدر می گیرد. در بعد خواهر بودن از برادرها سهم خودش را به عنوان حامی میگیرد. بعد شما ببینید نقش زوجیت و اُمیت را در ادامه زندگی پس از ازدواجشان بخوبی ایفا می کنند. درضمن ایشان علاوه بر این که مادر دو جوانی هستند که در کربلا به شهادت می رسند، دختر هم داشتند. اینجا این مادرهم برای فرزندانش مادری میکند، هم در عین حال حامی برای برادرهاست نه صرفا از باب اینکه برادرند، بلکه به لحاظ این که این برادران هر کدام رکنی از ارکان دین هستند.
این نقش حامی بودن دقیقا چه نقشی است؟ می شود آن را تعریف کرد؟
– حامی بودن یعنی کنار برادر بودن برای تأمین آرامش روانی او؛ برادری که قبلا خودش همین نقش حمایتگری را در خواهرش پرورش داده است. نقشی است که یک خانم در کار مردی که در کنار اوست، می تواند داشته باشد، همین نقش دادن آرامش روحی است؛ همان چیزی که خانمها طبیعتا می توانند در کنار مردان داشته باشند. اگر قرار باشد تک فرزندی رواج پیدا کند، ما متاسفانه دیگر نخواهیم توانست به این بچه سهمی از برادر یا خواهر بدهیم با این نقش های مهمی که در شکل گیری شخصیت هم می توانند داشته باشند. کما اینکه با نوع ارتباطات ناقص خانوادگی گاهی نیاز بچه ها در هفت سال اول زندگی به پدربزرگ و مادر بزرگ و عمه و خاله و … برطرف نمی شود. یعنی بچه ها آن سهم های لازم را برای شکل گیری شخصیت شان از این منسوبین مهم شان نمی گیرند.این است که به لحاظ عاطفی همیشه گرسنه هستند.
– به نظر شما همین پرشدن و غنی شدن شخصیت ایشان نیست که باعث می شود در معرکه سختی مثل کربلا، اشاره میکنند که من هر چه میبینم زیبایی است ؟
– دقیقا این نگاه زیبابین مربوط به ظرفیت وسیعی است که یک زن با آن سرچشمه های غنی که درشکل گیری شخصیتش دخیل بوده، داشته است و باعث توانایی و قدرتی عظیم در او شده . مخصوصا در این امر به این سنگینی و عظمت که در کربلا واقع شده، نگاه او هم زیبابین است و هم بزرگی و عظمت را می بیند . این است که وقایع کربلا را در عین حال که با همه عظمت و سنگینی درک می کند، زیبا و جمیل و لطیف می بیند. این اصلا یک درجه خاص معرفتی توحیدی است که به یک خانم چنین نگاهی را می بخشد. البته معرفت آرمانی و عرشی هم نیست. با واقعیت قرین است یعنی در رویا نیست، این زیبایی را در یک عالم روحانی نمیبیند. حضرت وقتی نگاه میکند به آن عرصه و به جایگاه خودش که یک اسیر است و در جایی هم دارد این حرف را میزند که جانش در خطر است، در مقابل ابن زیاد و در قصر او، اتفاقا حضرت کاملا با واقعیت همراه است. ایشان در عین حال که می داند در امر سختی واقع شده، آن لطافت زنانهای را که خدا در او قرار داده با آن نگاه زیبابین و بزرگ بین همراه می کند و آن گونه اظهار نظر می کند.
فکر نمی کنید این که حضرت در یک خانواده احاطه شده با حضرات معصومین رشد و نمو کرده و حالا هم در کنار امام معصوم است، باعث این نقش آفرینی بی نظیر شده است؟
– البته شک نیست که همه اینها تاثیر مهمی داشته در این نقش آفرینی حضرت زینب درکربلا. در واقع ایشان یک انسان بعد از امام معصوم است با تمام کمالات انسانی و از نظر من قطعا وجود ایشان وصل بوده است به امام معصوم.
در این صورت فکر می کنید امکان تبعیت از وجودی مثل ایشان برای ما دخترها و زنهای معمولی هست؟
– ببیند “لایکلف نفسا الا وسعها” را به ما گفته اند. همین طور در آیه شریفه قران آمده که خداوند هرکس را که نعمت خلقت عطا کرده، هدایت هم کرده است. پس هرکسی به اندازه خودش می تواند از وجود مقدس حضرت زینب(س) دریافت داشته باشد و پیروی کند تا به کمالاتی که برای او ممکن است، برسد. شما این دعای کمیل را در فراز آخر نگاه کنید، میگوید: “خدایا نزدیکترین منزل را نزد خودت به من بده.” خیلی از دعاها اینگونه هستند. همه دریک آنِ واحد روی کره زمین این حق را دارند که از خدا بخواهند که نزدیک ترین منزل و جایگاه را به خودش نصیب شان کند. این به چه معناست؟ یعنی همه بشوند نفر اول؟ ظاهرا این ممکن نیست. اما در اصل می توان آن را عملی دانست. یعنی هر کسی به اندازه عطای وجودیش و آن دریافتهایی که از خلقت در خودش دارد ، برای رسیدن به کمال می تواند جایگاه اول را داشته باشد ودر آن جایگاه حرف اول را بزند. مثال ملموسش این است که شما یک اقیانوس را نگاه کنید سرشار از موادیست که اگر ظرفی از آن را هم بردارید همه آن انواع مواد را دارد. پس هر یک از ما می تواند به اندازه ظرفیت وجودی خود در پیروی از حضرت زینب(س) توفیق داشته باشد و به کمال برسد و باعظمت ابعاد شخصیتی ایشان هم مغایرتی ندارد .
/انتهای متن/