گر غنا خواهد کسی از ذوالمنن
به بهانه بزرگداشت عطار این شیرین سخن عارف ، شمیمی از آستان شعر عارفانه اش می بوییم .
نسیم شهسواری/
دنیای شعر دنیای شگفت آوریست ، دنیایی سرشار از معانی ، اندیشه ها و بیانها
دنیایی رنگ رنگ که یکی خلاق المعانی اش میشود ، یکی حماسه سرایش و دیگری ، غزل سرایش
دنیای شعر دریای مواجیست که خیال شاعرانه شاعران موج های خروشان آنند
موج خروشانی که تمامی روح خوانندگان خود را غرقاب واژگان سحر انگیز خود می کنند
واژگانی که گاه آدمی را به محو تماشای سیمای دلدار وا میدارد و گاه غرق در خداوندی میکند که شناختنش و درک وجود لا متناهی اش با رقص شاعرانه قلم، دلنشین تر و شیوا تر شده
در میان همین شاعران خیال پرداز فارسی ، عطار نیشابوری عطرفروشی است که با عطر کلام خویش روح و جان آدمی را سرشار از شناخت خداوندی می سازد شاعری که این بار در واژه واژه های کلامش رایحه دلنشینی بندگی و عبودیت شناخت حق و حقانیت را پراکنده است
توانا شاعر نیشابوری که سیمای دلنشین عرفان والای فارسی در شعر های ناب خویش هویدا ساخته است
شاعر ی که به حق والاترین آموزگار عرفان فارسی است
از بلا نارسته گردی ای عزیز
باز باید داشتن دست از دو چیز
رو تو دست ازنفس و دنیا باز دار
تا بلاها را نباشد با تو کار
ور بحرص و آز گردی مبتلا
با تو روی آرد ز هر سو صد بلا
آنکه نبود هیچ نقدش در میان
هر کجا باشد بود اندر امان
نفس ودنیا را رها کن ای پسر
باز رستی از بلا و از خطر
ای بسا کس کز برای نفس زار
در بلا افتاد و گشت از غم نزار
از برای نفس مرغ نامراد
آمد و در دام صیاد اوفتاد
تا دلت آرام یابد ای پسر
بود و نابود جهان یکسان شمر
از عذاب و قهر حق ایمن مباش
در پی آزار هر مؤمن مباش
در بلا یاری مخواه ازهیچ کس
زانکه نبود جز خدا فریادرس
هر کرا رنجانده عذرش بخواه
تا نباشد خصم تو در عرصه گاه
گر غنا خواهد کسی از ذوالمنن
در قناعت میتوانش یافتن
/انتهای متن/