اسوموار تصویر سیاه طبقه کارگر فرانسه
کتاب اسوموارنوشته ی امیل زولا از شاهکارهای اوست که به تصویر طبقه کارگر فرانسه می پردازد و انسان هایی را نشان می دهد که بدون توجه به خدا و اخلاق تنها بر اساس علایق و خواست ها و نیازها یشان عمل می کنند و بس.
فاطمه قاسم آبادی/
این رمان هفدهمین رمان از بیست رمان روگون ماکار میباشد. آسوموار به بررسی زندگی طبقه کارگر و تاثیر الکل و فقر در زندگی این طبقه میپردازد. آسوموار یکی از شاهکارهای امیل زولا محسوب میشود و باعث معروفیت وی در فرانسه و سراسر جهان گشت.
به گفته امیل زولا آسوموار اولین رمانی میباشد که در آن زبان و عادات مردم را به تصویر میکشد. آسوموار جنجالهای بسیاری را برانگیخت. از یک طرف راست گرایان نویسنده را بخاطر لحن مستهجن کتاب سرزنش نمودند و از طرف دیگر چپ گرایان داستان کتاب را توهینی به مردم میدانستند.
امیل زولا در دفاع از کتابش خطاب به هر دو گروه گفت:
“من سقوط شوم یک خانواده کارگر را در محیط متعفن حومه، گسستن پیوندهای خانوادگی و بوی مشموم در هم ریختگی، فراموشی تدریجی احساسات انسانی و در نهایت شرم و مرگ را به تصویر کشیده ام…”
ترجمه عنوان کتاب آسوموار به زبا نهای دیگر کار مشکلی میباشد. در زبان فرانسه قرن نوزدهم آسوموار اصطلاحی رایج بوده است که اشاره به مغازهای میکند که در آن مشروبات الکلی به قیمت بسیار پایین فروخته میشد.
معنی لغوی آن چکش و بیحسی و گیجی نیز میباشد و کنایه از محلی است که در آنجا انسان با نوشیدن الکل غمهای خود را به فراموشی می سپارد. موضوع اصلی کتاب بدبختی یک خانواده ناشی از افراط در مصرف الکل میباشد. اسوموار محلهای است که تمامی افراد این خانواده به آنجا میرفتند و روز به روز بیشتر در فقر خود فرو میرفتند. در آسوموار که زولا در کتابش اصطلاحاً آن را هیولا نامیده است هر روز کمی از خوشبختی ژروز بلعیده میشود. آسوموار توسط فرهاد غبرایی به فارسی ترجمه شده است.
قهرمان کتاب “ژروز ماکار” به همراه اگوست لانتیه زندگیش در شهرستان پلاسان را رها می کند و به پاریس نقل مکان میکند. ژروز در یک رختشویخانه سخت کار میکند تا نان شب خود و خانوادهاش را تأمین کند، اما بعد از مدت کوتاهی لانتیه، ژروز و دو فرزندش را رها میکند و با زنی به نام آدِل فرار میکند…..
هنگامی که ژروز از این خیانت با خبر میشود خشمگین شده و با خواهر آدل، ویرژینی که در همان رختشویخانه کار میکند به سختی درگیر میشود و سرانجام پیروز میشود. ویرژینی که در آن رختشویی بی آبرو وبی اعتبار می شود آنجا را ترک میکند و قسم میخورد انتقام خود را از ژروز بگیرد.
ژروز سخت به کار خود ادامه میدهد و همهٔ تلاش خود را میکند تا از فقر رهایی یابد. او پس از مدتی با مرد دیگری بنام کوپو کارگر شیروانیساز ازدواج مینماید. این دو با کار مستمر و پسانداز کردن و تصمیم میگیرند با پول حاصله یک دکان اتوشویی برای ژروز باز کنند. خوشبختی ژروز و کوپو با تولد دخترشان آنا که همه او را نانا (کتاب دیگری از امیل زولا با همین نام)می نامیدند تکمیل میشود. اما چندی بعد کوپو در هنگام کار بر روی شیروانی سقوط میکند و تا چند ماه قادر به کار کردن نمیباشد. ژروز نیز تمام پول پیانداز خود را خرج درمان شوهرش میکند، و تصمیم میگیرد برای اجارهٔ اتوشویی مقداری پول از گوژه، مرد جوان و معصومی که در همسایگی آنها همراه با مادرش زندگی میکند و عاشق ژروز است قرض نماید.
کوپو پس از این حادثه به الکل رو میآورد و کار نکردن و در خیابانها چرخیدن عادت ترک ناپذیر او میشود…
در ادامه ی داستان مانند شروعش مدام اتفاقات مختلف برای شخصیت های داستان می افتد و شخصیت ها هر بار به گودال عمیق تر و کثیف تری می افتند و در نهایت ژروز شخصیت اصلی رمان، در اثر گرسنگی در زیر راه پلهای میمیرد و ساکنین آپارتمان جسد او را پس از چند روز کشف میکنند…
این نوع نگارش که امیل زولا در آن مهارت دارد، واقع گرایی به معنای انسان بدون دین و خداوند است انسان ها در کتاب های زولا تنها و تنها بر اساس علایق و خواست ها و نیازهایشان عمل می کنند و هیچ اخلاقیاتی به آن معنا در زندگی شان وجود ندارد.
این انسان ها در طول زندگی مدام از سیاهی به سیاهی دیگر می افتند و بدون اینکه متوجه باشند فقط فرو می روند، آنها حتی چاره ای یا راه حلی برای نجات واقعی پیدا نمی کنند.
البته یک سری از اتفاقاتی که در داستان می افتد حقیقت محض است مثل فقر و فلاکتی که در نتیجه ی بیکاری ، عدم تعهد اخلاقی و روی آوردن به مشروبات الکلی و از دست دادن اعتقادات در زندگی به اصطلاح قهرمانان رخ می دهد ، منتها آنچه که موجب آزار مخاطبین می شود این است که نویسنده در پی یافتن چاره ای بر این همه ناکامی نیست و تنها به شرح آن بسنده می کند…
شرحی که سیاه است ولی به ادعای نویسنده تنها حقیقت موجود است!
امیل زولا رمان های زیادی در مورد شرایط اجتماعی و سیاسی زمان خود نوشته است ولی آنچه که بیشتر از همه چیز در کتاب هایش به چشم می خورد دید بدون قید و شرط او در مورد زندگی و اخلاقیات است…
/انتهای متن/