رویش نوشته بود :
به متولد ماه بهمن …
روی جلد یه نامه با دستخط مادرم بود که سفارش کرده بود از امروز به بعد من صاحبش هستم و باید برای نگه داشتنش خیلی تلاش کنم…
روی اولین صفحه دفترچه نوشته بود : انقلاب 1357…
تمام صفحات دفترچه پُر بود از عکس … عکس هایی که از روزنامه قیچی شده و با نظم کنار هم چسبیده بودند …
رنگ ورق ها و عکس ها کهنه بود اما هنوز می شد تمام شون رو دید و خوند…
گاهی لِکنت یعنی سکوت محض! یعنی ساعت ها بشینی و به آلبومی نگاه کنی که خاطره ی زیبای مادرت بوده و توی تمام این سالها ازش خبر نداشتی… چرا؟
گاهی لُکنت یعنی ترس! یعنی بترسی از داشتن چیزی با ارزش که حالا صاحبش شدی … که می تونی مثل مادر مراقبش باشی یا نه !؟
شاید جمله ی انتهای نامه ی مادرم که برای کوچکترین فرزندش نوشته : ” دخترم ! تولدت مبارک “بشه جواب تمام سوال های من اما یک سوال رو نمی تونم از خودم بپرسم… یعنی می تونم اما فقط نگرانم کرده…
دفترچه رو توی بغلم می گیرم و به مادرم فکر می کنم که زمان انقلاب ، هیجده ساله بود و امروز من هیچده ساله ام…
راستی من فردا روی میز دخترِ هیجده ساله م چه هدیه یی بذارم که مثل من ساعت ها توی سکوتش ، دفتری رو ورق بزنه که باید برای سالم نگه داشتنش خیلی … خیلی تلاش کنه!؟
ورود مشاورین
ورود مشاورین
رمز عبور خود را بازیابی کنید.
کلمه عبور برایتان ایمیل خواهد شد.
بهدخت، سایت دختران و زنان جوان ایرانی است، بی هیچ مرزی میان آنها. یعنی هر دختر و زنی که پا به فضای سایبری می گذارد، سوای قومیت، نژاد، سلیقه و گرایش، مخاطب به دخت است. به دخت می خواهد آینه ای باشد برای اینکه دختران و زنان جامعه مان را به تمامی نشان دهد، همان گونه که هستند...