مشکات سخاوتی
خیلی ها معتقدند که امروزه دختران برای پذیرش مسئولیت زندگی مشترک در سنین پایین آماده نیستند. اگر چنین است، دلیل تفاوت و تمایز دختران دیروزی نسبت به دختران امروزی در آمادهتر بودن برای تشکیل زندگی مشترک چیست؟ از زبان چند خانم که خودشان در سنین زیر بیست سال ازدوج کرده اند، در این مورد توضیح داده اند.
مریم.م که در سن ١٩ سالگی زندگی مشترکش را آغاز کرده در رابطه با فواید ازدواج در سنین پایین اظهار کرد: «همیشه دوست داشتم زود ازدواج کنم و زود هم بچهدار شوم چون مادر جوان زمان بیشتری برای فرزندانش میتواند بگذارد. به نظر من ازدواج زود، در شوهرداری، خانهداری و حتی برخورد و معاشرت با دیگران اثر بهتری دارد . حتی توانایی فرد در سنین پایین نسبت به یک فردی که در سنین بالا مثلا ٣٠ سالگی ازدواج میکند، خیلی بیشتر است .درگیریهای فکری در سنین بالا بیشتر میشود و خیلی خوب نمیتوانی از زندگی مشترکت لذت ببری اما هرچه در سن پایین متأهل شوی، ذهنت دست نخوردهتر است، بنابراین توانایی و استعدادت در زندگی مشترک زودتر و بهتر شکوفا خواهد شد، این مساله را عینا در زندگی خودم تجربه کردم. به نظر من بیشتر کسانی که زودتر متأهل شدهاند، موفقتر هم بودهاند.»
دختر آیینهای از مادر خود است
وی نقش مادر را در تربیت دختر برای ازدواج بسیار موثر دانست و گفت: «وقتی مادر خانواده پخته عمل میکند و درایت بیشتری در زندگی دارد، دختر نیز بهتر و زودتر برای تشکیل زندگی مشترک آماده میشود و بالعکس. چون دختر آیینهای از مادر خود است. مثلا رفتارها و تربیت مادرم روی من خیلی موثر بود. صبوری، قناعت و گذشتی که در زندگی با پدرم داشت، در من نهادینه شد و بعد از ازدواج حتی در زمانهایی که با خانواده همسرم مشکلی پیدا میکردم، وقتی یاد صبوریهای مادرم میافتادم، تحمل میکردم و میبخشیدم. مادرم مرا مسئولیتپذیر بار آورده بود و من بسیاری از رفتارهای درست ایشان را در زندگیام پیاده کردم و موفق شدم. با اینکه خیلی کارها را بلد نبودم و تجربه نکرده بودم اما از نظر روحی به قدری آمادگی داشتم که هیچگاه از تجربه کردن و شکست خوردن نمیترسیدم. در واقع برای شروع کارهای جدید برخلاف خیلی از زوجینی که در ابتدای زندگی دلهره و سردرگمی دارند، من احساس توانمندی و آمادگی زیادی داشتم.»
زود ازدواج کردن ما را به جلو میبرد
این خانم ٤٢ ساله افزود: «هیچوقت از اینکه زود ازدواج کردم پشیمان نیستم و نمیگویم کاش بیشتر مجرد میماندم. با اینکه در زندگی زناشویی سختیهایی داشتهام اما اینطور نبوده که دلزده شوم چون با داشتن همسری خوب، با سختیها به تجربیات تازه رسیدم. پسرم نیز زود ازدواج کرد و من همیشه به او میگفتم که ازدواج زود مانع پیشرفت تو نیست بلکه افق دید تو را بازتر میکند و تو را به جلو میبرد، در واقع تو با ازدواج، زودتر به هدفت میرسی. برخلاف بعضیها که میگویند میخواهیم قبل ازدواج به همه چیز برسیم، من همیشه میگویم با ازدواج خیلی کارها محقق میشود و فکر افراد، بازتر و امنیت شان بالاتر میرود چون به هر صورت ازدواج، عمل به امر خداست.»
اگر به عقب بازگردم، کمی دیرتر ازدواج میکنم
خانم م.مرتضوی ٣٢ ساله نیز از ازدواجش اینگونه حرف زد: «١٧ ساله بودم که ازدواج کردم و در حال حاضر یک دختر و یک پسر دارم. خانواده همسرم از اقوام دورمان هستند و براساس اصرار خانواده خصوصا پدرم ازدواج کردم چون برای انتخاب همسر آمادگی لازم را نداشتم و از طرفی نمیتوانستم روی نظر پدرم حرف بزنم. اگر به قبل بازگردم دوست دارم در سنین ٢٠ تا ٢٥ سال ازدواج کنم و یا حداقل ترجیح میدادم همسر آیندهام را خودم انتخاب کنم.»
با زود متأهل شدن بزرگ شدم
او ادامه داد: «اختلاف سنی من با مادرم زیاد بود و کمتر همدیگر را درک میکردیم اما خوشبختانه تفاوت سنی من با دخترم خیلی کم است و خیلی با هم راحتیم، در خیلی مسائل میتوانم دخترم را درک کنم و حتی گاهی خود را جای او میگذارم. به علاوه با زود متأهل شدن یک سری از مشکلات را خیلی زودتر درک کردم و بزرگ شدم. مثلا تجربیاتی که من پس از گذشت ١٥ سال در زندگی مشترک کسب کردم با تجربیات دختری که تازه قرار است در سن فعلی من متأهل شود، اصلا قابل مقایسه نیست. در واقع فراز و نشیب زندگی خیلی مرا رشد داد و خیلی هم برایم خوب بود. چون من همیشه در ابتدای ازدواج فکر میکردم به راحتی در برابر مشکلات کم میآورم. مثلا اگر همسرم حقوقش کم باشد و مشکل مالی پیدا کند دیگر نمیتوانم زندگیام را با او ادامه بدهم. ولی در این سالها زمانهایی بوده که واقعا از نظر مالی در مضیقه بودیم اما توانستم تحمل و زندگیم را اداره کنم. شاید اگر در سن بالاتر ازدواج میکردم تحمل مشکلات زندگی برایم سختتر بود. من و همسرم زندگی مان را از صفر شروع کردیم و حتی در شروع زندگی بسیاری وسایل زندگی از جمله تلویزیون هم نداشتیم و کم کم با تلاش خودمان اوضاع مان را سامان بخشیدیم.»
فرزندانم را اجبار نمی کنم
این بانوی جوان در رابطه با شرایط ازدواج جوانان امروزی هم گفت: «در شرایط فعلی جامعه، فکر میکنم ازدواج در سنین پایین بد هم نیست چون روابط جوانان آزاد شده و من به عنوان مادر همیشه باید ترس داشته باشم که فرزندم به راه خلاف و فساد نرود اما وقتی وارد زندگی متأهلی شوند، شاید راه خود را زودتر پیدا کنند. البته با توجه به اینکه خودم با نظر و اجبار پدرم ازدواج کردم هیچگاه فرزندانم را برای انتخاب همسر اصرار نمیکنم و دوست دارم خودشان تصمیم بگیرند یعنی اگر مثلا دخترم توانایی ازدواج در سن پایین و قبول مسئولیت را داشته باشد و بخواهد متأهل شود، مانع ازدواجش نمیشوم و اگر هم نتواند اجباری ندارم. با گذشت این سالها هنوز هم فکر میکنم باید بیشتر دوران تجرد را تجربه میکردم و ازدواج در سنین پایین باعث شد که استفاده لازم را از این دوران نبرم.»
جوان بودن زوجین و انطباق بیشتر با شرایط زندگی مشترک
خانم دیگری که در حوزههای اجتماعی و فرهنگی فعالیت دارد نیز صحبتهایش را اینگونه آغاز کرد: «٥٥ سال سن دارم و صاحب سه فرزند میباشم. سال ٥٧ چند اتفاق مهم، هم در زندگی من و هم در کشورمان رخ داد. اتفاق خیلی مهم در کشور، پیروزی انقلاب اسلامی بود و همان روزها من در کنکور قبول شدم. از طرفی مقدمات ازدواج من در سن ١٩ سالگی فراهم شد. پس از آشنایی با همسرم در یکی از جلسات رایج آن زمان، مراسم سنتی خواستگاری صورت گرفت و عقد خیلی مختصری برگزار شد و من برای شروع زندگی مشترک همراه همسرم به خارج از کشور رفتم. خانوادهی من مخصوصا مرحوم مادرم اصلا موافق ازدواج من به آن کیفیت و در آن زمان نبود. انتظار داشت که من درسم را به جایی برسانم و بعد ازدواج کنم. ضمن این که با رفتن من به خارج از ایران بعد از ازدواج، زیاد موافق نبود ولی نهایتا به هر دوی اینها رضایت داد.»
تفاوت نسبی بلوغ عقلی و عاطفی افراد برای ازدواج
وی ضمن اینکه اظهار داشت از ازدواجش در سن پایین اصلا پشیمان نیست، ادامه داد:
«فکر میکنم هر چه افراد در موقع ازدواج جوانتر باشند، قابلیت انطباقشان با شرایط طرف مقابل و اقتضائات زندگی مشترک بیشتر است. البته باید به بلوغ عقلی لازم برای داشتن انتخاب درست و کنار آمدن با موقعیت تأهل و وظایف و تکالیف همسری رسیده باشند. به نظرم میرسد نوزده سالگی سن بدی برای چنین انتخابی نیست. البته مثل خیلی موارد دیگر نمیشود یک سن دقیق و ثابت برای همهی آدمها در زمینهی آمادگی ازدواج تعیین کرد. چون بعضیها به این بلوغ عقلی و عاطفی زودتر و بعضی دیرتر میرسند.»
تربیت خانواده و آمادگی جوانان برای ازدواج
این فعال فرهنگی در این رابطه اضافه کرد: «حسن ازدواج در سنین زیر بیست سالگی همین قدرت سازگاری بالای افراد است. یعنی شخصیت فرد انعطاف پذیرتر است و موقعیتهای مشترکی که برای زوجین جوان پیش میآید، کمک میکند که آنها با هم و در کنار هم به تجربههای تازهای دست پیدا کنند که این تجربههای مشترک میتواند به استحکام خانواده کمک کند. البته این در صورتی است که طرفین آمادگی اولیه برای قدم گذاشتن به فضای تازه یعنی زندگی مشترک را با همهی مسئولیتها و احتمالا سختیها و پیچیدگیهایش داشته باشند، اما اگر نداشته باشند ممکن است نتوانند به موقعیت تازه، جواب درست بدهند. به نظرمن صرف بالا رفتن سن هم کمکی به این طور آدمهای غیر آماده نمیکند، مهم کسب آمادگی است که بیشتر باید در خانوادهی اولیه و در تربیت و شکلگیری شخصیت فرد صورت گرفته باشد.»
در آخر هم گفت: «همیشه فرزندانم را به ازدواج و تشکیل خانواده را تشویق میکنم اما آنها چندان به این توصیهی من ترتیب اثری ندادهاند. ناگفته نماند شرایط نسل ما با شرایط نسل جوان فعلی فرق داشت ولی در کل بالا رفتن سن ازدواج اتفاق خیلی جالبی نیست.»
نفش هدایتی و نه تحمیلی والدین
در مجموع از صحبتهای این چند بانو، میتوان چند نتیجه گرفت:
درست بودن ازدواج در سنین پایین یعنی مثلا زیر ٢٠ سال در درجهی اول بستگی به تربیت والدین و در نهایت آمادگی روحی و ذهنی خود جوان برای پذیرش مسئولیتها و سختیهای زندگی مشترک دارد.
از طرفی با وجود آن که نمیتوان از برخی مزایای ازدواج در سنین پایین مثل توانایی، طراوت و شادابی بیشتر، انعطاف و سازگاری بالاتر با همسر، قدرت باروری و اختلاف سنی کم با فرزندان و … چشم پوشید و به راحتی از کنار آنها گذشت، اما به نظر میرسد والدین، چه در مورد سن ازدواج و چه درمورد نوع انتخاب، بیشتر میتوانند نقش هدایتی، حمایتی و تشویقی در ازدواج فرزندان شان داشته باشند نه نقشی تحمیلی .