«خانوم»
فیلم سینمایی «خانوم» اثر اول تینا پاکروان حضور آرام یک «خانوم» در سینمای ایران است با روايت سه قصه و سه خانواده با محوریت زن ؛ زنانی که پای همسران شان و مشکلات آنها ایستاده اند.
علی رفیعی
تینا پاکروان با اولین فیلمش در سینمای ایران، توانست حضوری نسبتا موفق به دست آورد و فیلمی متوسط را با رعایت حداقلهایی از استانداردهای بصری و ارزش های سینمای ارائه دهد. در فیلم خانوم، که روایتی سهگانه از موقعیت هایی اجتماعی با محوریت خانواده است، رگههایی از نقد اجتماعی را شاهدیم که با لحنی نرم و آرام یک قصه را امتداد می¬دهد.
فیلم تلاش میکند که حد خود را نگه دارد و حرکتش را بر مبنای ماتریالی که تمهید کرده، بنا نهد و به عبارت دیگر لقمهای به اندازه دهان خویش بردارد و حرفش را در صورت و معنا، متناسب با داشتههایش بزند. فیلمنامه، گرچه در پدیدآوردن درهمتنیدگی توأمان سهگانه داستانیاش، گاه با سکتههایی همراه میشود اما در عین حال، تلاش میکند تا هارمونی روایت را حفظ کند و یک نوع پیوستگی را در مضمون قصههایش که پیرنگ هایی شبیه هم دارند، رعایت نماید.
پیرنگ هایی که در عین تفاوت ها و خاصیت های ویژه هر یک، در مضمون، همپوشانی و همگرایی معنایی دارند. “خانوم” روايت سه قصه و سه خانواده است. در قصه اول زني جوان (شقايق فراهاني) که همسرش به دليل مشکلات مالي است تلاش ميکند زمينهماندن او در ايران را فراهم کند. اما مرد (سيامک انصاري) از ترس مشکلات به ترکيه مي رود.
در قصه دوم آهنگسازي جوان به دليل اعتياد به الکل، اعتبار حرفهاياش را از دست داده و مشکلات مالي دارد و همسر فيلمنامهنويسش (انديشه فولادوند) را آزار ميدهد. تلاش زن براي ترک اعتياد مرد بينتيجه است.
در قصه سوم کارگري که متاهل است و دو فرزند دارد از دو دست فلج شده و همسرش با کار در بيمارستان خرج زندگي را ميدهد. مرد که مستاصل شده، تصميم به خودکشي روي ريل قطار ميگيرد اما همسرش او را نجات ميدهد.
تینا پاکروان پس از دستیارى کارگردانهایی مثل بهرام بیضایى، مسعود کیمیایى، فریدون جیرانى و… حالا اولین فیلمش را ساخته است.
محوریت زن در این فیلم، یک تعبیه خوب و درست است که نوعی تکیهگاه فراهم میکند. خانوم، زندگى سه زن در سه خانواده مختلف را روایت میکند که هر یک مشکلات خاص و متفاوتى دارند.
در یک داستان، زن ثروتمندی که با ورشکستگى شوهرش حالا باید فرش زیرپایش را هم بفروشد، موقعیتی فراهم میکند برای ورود به این پاسکاری اپیزودیک و بنا بر آن، زن دوم که طلبکارى است که برای طلبش به دنبال شوهر قصهی اول است وارد حیطه داستانی میگردد و در نهایت هم زن سوم که کارگر آسیبدیده از کار در کارخانهی شوهر قصهی اول است، به جمعشدن قطعات این پازل داستانی در کنار هم و شکل گرفتن پیرنگ کلی داستان منجر میشود.
اما اجزای این پازل، تنها در صورت و موقعیت کاری به هم متصل نمیشوند و ارتباط زنها فقط از طریق کارشان نیست، بلکه آنها همگى به نوعی پای همسران خود ایستادهاند و به رغم مشکلات درونى و بیرونى، بار آنها را بر دوش میکشند.
یکی از مهمترین نکات قابل توجه درباره خانوم این است که این فیلم گرچه به شدت استعداد این را دارد که تبدیل به یک اثر فمینیستی شود، اما چنین رویکردی در آن دیده نمیشود و به نوعی تلقی و تجلی یک مفهوم معرفتی را دستمایه خود قرارداده است؛ اینکه به جای هواداری کور و بیمبنا از زن، به انسانیت او توجه و تنبه یابد و داستان را بستری برای معنا بیاید و بسازد.
خانوم، فیلم خستهکنندهای نیست و توانسته با حفظ درست ریتم، اثری قابل تحملی فراهم آید.
از دیگر ویژگیهای خوب تصویری فیلم و تمهیدات درست و بجای آن، تدارک و چینش اجزای فضاهاى داخلى خانهی هر زن است که با توجه به روحیه و نحوهی زندگىاش در تناسب با این نرمافزار و روحیه، به تصویر کشیده و ضمن نورپردازى مناسبی که فراهم آورده، فضا را برای روایت همراه با تناسب و باورپذیری داستانش، پدیدآورد.