قسمت اول / فرشته میرزا
به نظرتان چند درصد از زنان و مردان کشور ما آموزش رفتار با همسر دیدهاند؟ چرا در هر خیابانی آموزشگاه آرایشگری حرفهای و انواع هنرها و مهارتها وجود دارد، اما نوعروسی که تازه به خانه بخت رفته است، به غیر از مادر و خواهر و چند دوست بی تجربه مشاور دیگری ندارد؟
یادش بخیر؛ خانوادههای قدیم را میگویم، چقدر زندگیهایشان زیبا و با محبت بود، آرامش در خانواده موج می زد و حریم ها کاملاَ محفوظ بود. اما در این روزها بیشتر این ارزشها به فراموشی سپرده شده است؛ البته هنوز خانواده های زیادی پایبند تعادل و احترام در زندگی هستند اما…
در راهروهای دادگاههای خانواده که قدم می زنی، هیاهوی بی مهری و جدال بین زنان و مردان جوانی که برای طلاق آمدهاند، آنچنان سیلی در گوشَت می کوبد که ناخودآگاه دچار تنش عصبی می شوی، کمی که آرامتر شدی از خود میپرسی؛ به راستی چه به روز خودمان آوردهایم؟
اگر آمارهای تکان دهندهی طلاق را در شهرهای بزرگ ایران بررسی کنیم، رتبه شهرهای تهران و کرج چشمک ناجوری نثار احوالمان میکند؛ به راستی چرا طلاق تا این حد آسان شده؟ چرا بهنظر میرسد این روزها وقتی زوجها با مشکلی روبرو میشوند مکروهترین حلال خدا را انتخاب میکنند؟ حلالی که عرش خدا را به لرزه در میآورد!
شاید به نظرتان برسد که اعتیاد و مسائل اقتصادی مهمترین دلایل طلاق در کشورمان باشد، اما اینطور نیست؛ طبق اظهارات مدیرکل دفتر آمار، اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور، مهمترین و بیشترین درصد طلاق در کشور به دلیل بالا بودن توقعات و سطح زندگی( تجمل گرایی) است.
خشت اول را چون نهد معمار کج…
برای ازدواج موفق باید هدف داشته باشید، انسانی که هدف دارد بر اساس اهداف ارزشمند خود، انتخاب معقولی انجام می دهد. وقتی انتخاب شما درست باشد حتی پس از ازدواج هم با با صبر و تفکر، میتوان مشکلات را به راحتی مدیریت کرد، اکثر کسانیکه دچار مشکلات و اختلافات زناشویی میشوند از ابتدا انتخاب درستی نداشتهاند، بنابراین پس از ازدواج نمیتوانند به راحتی گروه اول با پیچوخم زندگی دستوپنجه نرم کنند. پس اولین قدم در ازدواج موفق، مرحله انتخاب همسر است.
نیاز کاذب یا نیاز حقیقی
وقتی بیمار میشویم حتماً به پزشک مراجعه میکنیم و میدانیم که نباید بدون تجویز پزشک خود را درمان کنیم، اما در برخورد با مسائل اعتقادی و مسائل روانشناسی اغلب انسانهای اطراف ما تبدیل به متخصص مسائل خانواده میشوند و ما ناخواسته لوح سرنوشت خود را به دست آن ها می دهیم تا با قلم هایشان بهروی آن رژه بروند.
به نظرتان چند درصد از زنان و مردان کشور ما آموزش رفتار با همسر دیدهاند؟ چرا در هر خیابانی آموزشگاه آرایشگری حرفهای و انواع هنرها و مهارتها وجود دارد، اما نوعروسی که تازه به خانه بخت رفته است، به غیر از مادر و خواهر و چند دوست بی تجربه مشاور دیگری ندارد؟ مراکزمشاوره خانواده هم تنها خدمات مشاورهای برای حل مشکل ارائه میکنند، نه کلاسهای آموزشی و تکنیکهای رفتار با همسر؛ مگر میتوان در این روزهای پرتلاطم بحران خانواده و انواع تهاجمات فرهنگی به سبک زندگی، بنیانهای خانواده و زندگی های مشترک مان را از گزند فروپاشی حفظ کنیم؟ آیا دختر و پسری که هرکدام بیست و چند سال دارند و تا آن سن آموزشهای بنیادی خانواده را نگذراندهاند، پس از شروع زندگی مشترک به مشکلی برخورد کنند توانایی رفتار درست با مسئله را دارند؟
به نظر میرسد که نباید برنامههای آموزشی تقویت خانواده را تنها به کتب و مقالات و برنامههای تلویزیونی محدود کنیم، بهتر است مسائلی که با درون و روح انسان ها مرتبط است را به صورت چهره به چهره پیش برد. باید قبول کنیم که آموزشهای تخصصی غیرمستقیم در رابطه با مسائل خانواده، همسرداری و تربیت فرزند را باید از سنین پایین و از مقاطع دبستان آغاز کرد، تا زمانی که فرد به سن جوانی پا می گذارد، آموزشهای لازم برای شروع زندگی مشترک را دیده باشد. اما متأسفانه این روزها سودای پرکردن کوله بار اقتصادی و خرید یا اجاره مسکن و اضطراب مخارج برگزاری جشن عروسی و مسائل مادی، فرصت اندیشیدن به مسائل بنیادی خانواده و نیازهای واقعی را از جوانان گرفته است.
با بهدخت همگام شوید و راه حل های آسان برخورد با مشکلات و مسائل روزانه زندگی مشترک تان را مرور کنید.
پایان قسمت اول