از اولین خانمهای مذهبی بودم که وارد حوزه صنعت شدم
مهین مطریزاده یکی از اولین بانوان موفق در عرصه ی صنعت پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. بازنشسته مرکز تحقیقات ایران خودروست و هم اکنون به عنوان مدیر عامل شرکت “نوسازی نورصنعت طواف” مشغول به فعالیت میباشد. ٥٥ ساله و صاحب چهار فرزند است. سال ٥٧ وارد دانشگاه شده و پس از گرفتن فوق دیپلم طراحی ماشین به استخدام ایران خودرو درآمده و پس از آن با بورسیه این شرکت، موفق به اخذ مدرک لیسانس در رشتهی مهندسی مکانیک خودرو از دانشگاه تهران شده است. در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی سراغ این صنعتگر موفق کشورمان رفتیم و از روزهای جوانی و نوجوانی اش در انقلاب پرسیدیم.
از حال و هوای دوران نوجوانی و جوانی تان (قبل و بعد از پیروزی انقلاب) برای مان بگویید.
در آبادان متولد شدم و تا دوم ابتدایی آنجا بودم. پدرم کارمند شرکت نفت بود و ما در شهرکی که مخصوص پرسنل این شرکت بود زندگی میکردیم. فضای آن روزها در آبادان با امروز فرق داشت و در واقع قوانینی که رعایت میشد تحت تاثیر انگلیسیها بود.چون آنها آن روزها در شرکت نفت فعال بوده و سیستمها را پایه گذاری میکردند. وقتی در سال ٤٦ که من ۸ سال داشتم به تهران آمدیم، فضای تهران و آبادان را خیلی متفاوت دیدم. تهران یک فضای سنتی داشت و خیلی از مردم برق و تلویزیون و یخچال نداشتند ولی در آبادان زندگیها خیلی شیک و اروپایی، از نظر تکنولوژی خیلی صنعتی و منظم بود. بحث حجاب و پوشش هم آنجا خیلی پررنگ نبود.
اولین جایی که پس از ورود به تهران رفتیم، باغ طوطی حضرت عبدالعظیم بود و من با اینکه خیلی کوچک بودم اما چادر رنگی سر کردن خانمها در بیرون از خانه واقعا به نظرم جالب و دوست داشتنی میآمد، به طوریکه همین مسأله باعث شد چادر نمازم را از داخل بقچه در آوردم و بیرون از خانه سر کردم. قبل آن ما چادر رنگی را فقط برای نماز میشناختیم و البته برخی خانمها در آبادان برای رفتن به مجالس رسمی عبایی مشکی را به سر میانداختند. چون در تهران بیشتر خانمها در رشتههای طبیعی و انسانی درس میخواندند، من در سال ٥٥ برای اخذ مدرک دیپلم در رشته ریاضی مجبور شدم به آبادان بروم و پس از اخذ مدرک دیپلم باز به تهران برگشتم. در آن زمان در آبادان میدیدم که مثلا از هزار نفر دختر در دبیرستان ما، فقط پنج یا شش نفریم که رسما حجاب چادر را داریم.
خانه ما در محله شهر ری و در نزدیکی منزل حاج آقا غیوری بود که بعدها نماینده ولی فقیه در هلال احمرشدند. به واسطه این همسایگی با خانواده ایشان ارتباط برقرار کردیم. من از همان هشت سالگی در جلسات صبحگاهی ایشان که در مسجد محله برگزار میشد و شامل خواندن جزء سیام قرآن بود شرکت میکردم و ایشان در کنار تفسیر قرآنی که انجام میدادند، مطابق با شرایط آن روزها از طاغوت و استبداد نیز برای مان حرف میزدند. در واقع شرکت در این مجالس مذهبی اولین حضور ما در صحنههای اجتماعی بود. مدارس ما در شهر ری از نظر فعالیتهای اجتماعی و مذهبی خیلی فعال بودند و اندیشههای مذهبی ما توسط تعلمیات اولیای مدرسه و معلمین شکل میگرفت و هدایت میشد. در اصل انقلابی که روی داد حاصل زحمات همهی قشرها و مردم بود یعنی در کنار سخنرانیها و کلاسهایی که در رابطه با حوزههای اجتماعی و مذهبی در مسجد داشتیم، در مدرسه نیز ادامه همهی این بحثهای انقلابی را فرا میگرفتیم و خواندن کتاب و رمانها نیز حوزه اندیشهی ما را وسعت میبخشید. بعلاوه در آن زمان ما غیر از کتابهای درسی، کتابهای بوستان، گلستان، کلیله و دمنه و قرآن را میخواندیم و واقعا لذت میبردیم.
حاج آقا غیوری به دلیل ارتباط نزدیکی که با امام داشتند، در اندیشههای ما بسیار تأثیرگذار بودند که مجموع این فعالیتها ما را به واقعهی پیروزی انقلاب در سال ٥٧ نزدیک کرد. پدرم در آن زمان حسینیهای به نام سجادیه داشت و وقتی از سر کار می آمد آنجا را آب و جارو کرده، اذان میگفت و در حقیقت اهالی محل برای نماز به آنجا میآمدند و مسائل محله را مورد بررسی قرار میدادند. من هم برگزاری کلاسهای قرآن، نهجالبلاغه و…را برعهده داشتم و آن را اداره میکردم. از همین پایگاه، فعالیتهای انقلابیام را ادامه دادم و در تظاهراتها به طور فعال شرکت داشتم. مثلا اطلاعیهها را از آقای غیوری گرفته و در همانجا آنها را دست نویس و بین مردم تکثیر میکردیم. به نوعی ما نیز در کنار گروههای انقلابی دیگر سعی میکردیم در شکلگیری نهادهای انقلابی مؤثر واقع شویم و فعال باشیم.
زمینههای حضور و فعالیت درعرصهی صنعت، از چه زمانی و چگونه در زندگیت ان آغاز شد؟
پس از انقلاب رئیس دانشکده ما خانم شالچی که از آن زمان فرد فعالی بود، به من توصیه کرد که با توجه به اینکه در رشتهی فنی تحصیل میکنم، به عنوان یک خانم انقلابی محجبه وارد عرصهی صنعت کشور شوم و شاید من جزء اولین خانمهایی بودم که با اندیشههای مذهبی وارد حوزه صنعت شدم. ورود من به عرصهی صنعت کشور به سال ٦٣ و فعالیت در بخش مرکز تحقیقات ایران خودرو بازمیگردد. از سال ٦٣ تا ۸۸ نیز به طور فعال و جدی و هدفمند در آنجا فعالیت کردم و فقط به عنوان شغل و کسب درآمد به کارم نگاه نمیکردم یعنی میخواستم افکار و اعتقاداتم را به جامعه نشان دهم و بگویم یک خانم محجبه میتواند صنعتگر خوبی باشد و در عرصهی صنعت نقشآفرینی کند، در واقع حجاب مانع کار کردن و فعال بودن زن نیست. من اولین زنی بودم در سالن تولید مشغول به کار شدم و مدتها مسئول تعمیرات و طراحی و کارهای مختلف در ایران خودرو بودم.
در حال حاضر فعالیت تان در عرصهی صنعت به چه شکل است؟
پس از ٢٦ سال سابقهی کار در شرکت ایران خودرو، چون نمیتوانستم به این فکر کنم که وقتی بازنشسته شدم، این همه تجربه را هیچ بدانم و در خانه استراحت کنم، سال ۸٧ شرکتی را با عنوان “نوسازی نورصنعت طواف” با هدف نوسازی صنایع به طور کلی و صنعت خودرو به طور خاص و اجرای طرحهای پژوهشی در صنعت ایجاد کردم.
بالافاصله بعد از بازنشستگی دفتر کارم را به به شرکتم انتقال دادم و فعالیتم را به طور اختصاصی بعنوان مدیر عامل این شرکت آغاز کردم. الان شرکتم عضو پارک علم و فناوری خلیج فارس در بوشهر است. در حال حاضر مرکز کسب و کار دانش بنیان را در بوشهر و دفتر انتقال فناوری را در عسلویه – منطقه پارس جنوبی_ تأسیس کردهام. به علاوه فعالیتهای شرکتم را گسترش دادهام یعنی هم صنعت خودرو را هدایت میکنم هم صنعت نفت و گاز و پتروشیمی را. ناگفته نماند حدود یک سال و نیم به عنوان “معاون فناوری و نوآوری پارک علم و فناوری خلیج فارس” وارد استان بوشهر شدم و کارم را شروع کردم اما در حال حاضر از این پست منفک شده و تنها در قالب شرکت خودم فعالیت میکنم.
پس از گذشت این سالها هنوز هم خود را موظف میدانم که فعالیت اقتصادی و اجتماعی داشته باشم و علاوه بر فعالیتهای صنعتیای که دارم، در مرکز کسب و کار دانش بنیان، مشاورهی کسب و کار به جوانان فارغالتحصیل دانشگاه میدهم تا کارآفرین و ایدهپرداز شوند و خودم نیز در کنارشان هستم و برایشان کار میگیرم. در ضمن با انجمنهای خیریه و مردم نهاد که در زمینهی کارآفرینی و کسب و کار فعالیت میکنند در ارتباطم و به خانمهایی که در این حوزه فعالیت دارند مشاوره و راهنمایی میدهم.
با توجه به تجربیاتی که در این حوزه کسب کردهاید، مقایسهای بین کم وکیف حضور زنان در عرصه صنعت در دوران قبل و پس از انقلاب، انجام دهید.
روند حضور زنان در اجتماع از قبل انقلاب آغاز شد اما پس از پیروزی انقلاب گسترش بیشتری پیدا کرد یعنی توجه به آن افزایش یافت و به تدریج زنان قوی و قدرتمندی تربیت شدند. با توجه به این که من به کشورهای دیگر نیز سفر کردهام بارها دیدهام که حضور و فعالیت زنان ایرانی چه به لحاظ کیفی و چه کمی در عرصههای صنعتی نسبت به جاهای دیگر خیلی زیاد ست و زنان در کشورهای دیگر به این گستردگی در عرصهی صنعت ورود پیدا نکردهاند.
البته نباید فراموش کنیم که زمینهی فعالیت اجتماعی مردان به دلیل مسائل جنسیتی نسبت به یک خانم بیشتر است. مثلا من به طور مستمر برای کار کردن و بستن قرارداد به بوشهر و عسلویه میروم اما واقعا یک آقا راحتتر از یک خانم میتواند کار بکند و باید بپذیریم که این عرصه – صنعت- برای یک خانم خیلی سخت و سنگین است. تازه میفهمم که چرا کشورهای دیگر به زنان برای ورود به این عرصه میدان ندادند و محدودشان کردند و خود زنان نیز راغب نیستند که وارد حوزههای سخت مردانه شوند. مثلا وقتی فرانسه یا انگلیس رفتم آنها در قسمت مهندسی، یک خانم هم نداشتند و خیلی برایشان عجیب بود که من با حجاب چادر برای بازدید از خطوط تولیدشان رفتهام.
فکر می کنید ازدواج و تشکیل خانواده و همینطور نقش های خانوادگی زنان چقدر با کار و فعالیت در عرصه صنعت تناسب دارد؟
خداوند نظمی را در طبیعت ایجاد کرده و براساس مقاصد خاصی زن و مرد را آفریده و برحسب جنسیت و تواناییهایی که دارند، خصوصیاتی را به آنها داده است. پس اینکه بخواهیم بیش از حد پا در زمینههای زندگی هم بکنیم مناسب نیست. جامعه باید تمهیداتی را در این رابطه به لحاظ فرهنگی و نه اجبار در جامعه ایجاد کند. یعنی نباید اینطور باشد که مثلا به زن بگوییم حق نداری به فلان رشته بروی و هر فرد باید آزاد و رها مسیر زندگیاش را ادامه دهد ولی صلاح این است که هدایت زنان به سمت خانه و خانواده که جایگاه اصلی آنهاست صورت گیرد. من پس از گذشت این همه سال از فعالیتهای مستمرم در حوزه صنعت و اقتصاد به این نتیجه رسیدم که نباید اینطور فکر کنیم که میتوانیم به جای مردان هم کار کنیم و واقعا چه لزومی دارد که نقشهای جنسیتی مرد و زن در خانه و اجتماع تغییر کند.
چند سالیست کشورهای دیگر نیز سعی دارند زن را به تدریج و نامحسوس به محیط خانه برگردانند یعنی نظام تأمین اجتماعی را برای زنان گسترش دادهاند مثلا زنی که مطلقه میشود، دولت او را تحت حمایت قرار میدهد و به او مسکن میدهد و هزینههایش را تقبل میکند و اگر بخواهد فرزندانش را نیز تحت سرپرستی درآورد، به او حقوق میدهد تا مجبور نشود وارد اجتماع شده و کار کند، یا مرخصی زایمان را برای زنان زیاد میکنند و به او حقوق میدهند تا در خانه بماند و بچهاش را نگه دارد. زیرا بابت نبود زن در خانه و بچههایش، دولت باید هزینههای زیادی را پرداخت کند چون بچه تربیت و ساماندهی و ضرورت حضور مادر در خانه را می خواهد. در واقع خیلی ظریف و بدون اینکه به طور واضح بگویند که میخواهیم زن را به خانه برگردانیم تا به وظایف اصلی خانوادگیاش یعنی همسری و مادری برسد، دارند کارهایی اینچنینی را انجام میدهند. در این راستا بسیاری کشورها پیرو مطالعاتی که داشتند به این نتیجه رسیدند که کار زنان را پاره وقت کنند تا او به سمت خانه و خانواده هدایت شود. براساس دستورات اسلامی نیز اولین جهاد زن، همسرداری و فرزندداری است.
با وجود اینکه من سال ٥٩ و در سنین جوانی ازدواج کردم و در سال ٦٣ که به طور جدی وارد عرصه صنعت شدم، دو فرزند هم داشتم اما میتوانم بگویم که این سالها من بیشتر مانند یک مرد زندگی کردهام تا یک زن یعنی الان نیز همه چیز را کاری و اداری بررسی میکنم و حتی با بچههایم نیز رسمی و اداری رفتار میکنم. به واقع در زندگی صنعتی مردانه رفتار کردهام تا زنانه. البته با فرزندانم خیلی رابطه خوبی دارم و زندگی خانوادگی موفقی هم داریم اما باز به دلیل فعالیت اجتماعی و اقتصادی زیاد، در برخی حوزههای شخصی و خانوادگیام خلأهایی را در زندگیام حس میکنم. یعنی فکر میکنم این سالها در زمینه توجه بیشتر به خانواده و فرزندانم، کمی کوتاهی کرده ام و در عرصهی کار و فعالیت اجتماعی انرژی بیشتری صرف کردهام. ولی چون از ابتدا هدف خاصی را برای خودم تعریف کرده بودم و میخواستم بگویم که زنان محجبه هم میتوانند موفق و خوب در جامعه عمل کنند و در کنار کار و کوشش زندگی خود را نیز اداره کنند، این سالها همهی زندگیام را صرف رسیدن به این هدف مهم کردم.
از طرفی این را نمیگویم که زنی که صرفا در خانه حضور دارد هیچ مشکلی ندارد زیرا بالاخره ما مسائلی را از اجتماع دریافت میکنیم که بسیاری زنان خانه دار آن بیبهرهاند و متأسفانه زنان خانهدار ما رشد یافته نیستند و با بیرون ارتباط درستی ندارند. به نظر من برای برقراری تعادل و تناسب بین فعالیت خانه و بیرون برای زنان نیاز به آموزش داریم و زیرساخت آن تحقیقات و برنامهریزی و گرفتن آمار دقیق است تا بتوانیم آموزش مناسب را برای زنان خود داشته و اقدام به عمل کنیم. باید به زن بگوییم زمانی میتوانی مادر موفقی شوی که رشد یافته باشی یعنی صرف اینکه فقط در خانه بمانی و هیچ فعالیت اجتماعیای نداشته باشی، به تو زن خانهدار موفق نمیگویند. چون تمام زندگی به انجام کارهای خانه بازنمیگردد و بدون ارتباط درست با اجتماع از ارتباط با همسر و فرزندانت نیز عقب میمانی. مثلا حضور زنان در سازمانهای مردم نهاد و شوراهای محل میتواند در این زمینه بسیار خوب و مفید باشد.
برای دخترانی که علاقه دارند وارد عرصهی صنعت شوند چه توصیهای دارید؟
با توجه به تجربیات زیادی که در حوزه صنعت و اقتصاد داشتهام به این نتیجه رسیدم که دختران ما اگر علاقه دارند وارد این حوزهها شوند و فعال هم باشند، نباید اهمیت خانواده و ازدواج را کمرنگ بدانند و از نگاه من به هر صورت خانواده بر هر چیزی اولویت دارد. چراکه ما زنان با وجود عواطفی که داریم، وقتی وارد کار میشویم خیلی جدی و زیاد کار میکنیم. پس بهتر است نظمی را بین خانه و خانواده برقرار کنیم و به خودمان و زندگی شخصیمان نیز بیشتر و جدیتر بپردازیم.