زنان مؤلف مصائب زندگی چینی را می نوشتند
زنان در این قبیل آثار، گاه در نبردهای رزمی شركت میجستند، گاه مجبور بودند به معماها و سوالات هوشی كه دیگران طرح كرده بودند، پاسخ دهند و همواره چهره ی خود را از نظرها پنهان سازند.
در بخش های پیشین دانستیم، زنان چینی برای احقاق حقوق خود متوسل به غربیان به خصوص شبه روشنفکران امریکایی شدند، آن ها در ادبیات خود، به جای زنانه نویسی دچار مردانه نویسی شدند و …
سرویس فرهنگی به دخت؛ کامران پارسی نژاد/
از آنجا كه داستاننویسی زنان با محدودیتهای زیاد مواجه بود، تمام آثار خلق شده، تحت تأثیر تفكر مردسالارانه بود. اگر مردی حتی احساس میكرد خلق آثار هنری همسرش صرفاً وقت تلف كردن است، آن زن میبایست دست از كار میكشید و با وصیتنامهای كه تدوین میكرد، این گونه آثار را به پسران یا نوههای خود تحویل میداد تا شاید روزی روزگاری، در آتیه، ناشری این آثار ادبی را از آن ها میپذیرفت و منتشر میساخت.
در برخی دورههای خاص، ناشرین، كه تمامی مرد بودند، از آثار ادبی زنان در چین حمایت میكردند. در برخی مواقع هم، آثار زنان مورد بیمهری قرار میگرفت. تا اینكه در بخشی از ایالات كوچكی از ایالات جنوبی هونان، زنان روستایی، به صورت مدون و انسجامیافته، ادبیات زنان نویسنده را پایهگذاری و مطرح ساختند. آن ها به جای استفاده از زبان چینی، در خلق آثارشان از زبان فونتیك استفاده میكردند. در این مقطع، اولین منظومههای ارزشمند، توسط زنان چینی خلق شد. در این قبیل آثار، كه تحت عنوان «كتابهای سومین روز» مشهود است، به دختران جوان، پس از سومین روز ازدواجشان نامهای ارسال میشد. در این نامه، چنین نوشته شده بود «زندگی در آینده سخت خواهد بود. پس، مقاوم باش». در این نوع از داستانها، زن به عنوان محور اصلی شكلدهنده حوادث به حساب میآمد. این در حالی بود كه تا پایان قرن نوزده، در زندگی حقیقی زنان چینی، عملاً هیچ گونه تغییر و تحولی ایجاد نگشت، زنان مؤلف نیز، كاملاً به مصائب زندگی چینی اشراف داشتند.
زنان توجه خود را معطوف به شرح تغییرات و تحولات زندگی خود در بستر زمان كردند. آنان رفته رفته قدرت قابل توجهی در محیط خانه پیدا میكردند. صاحبنظران مسائل اجتماعی، آن دوره ی خاص را، «خانه مادری» نام نهادهاند. این دوره باعث گردید تا زنان جوان، شجاعت لازم را برای طرح مسائل و اعلام هویت فردی خود پیدا كردند. در تمامی آثار خلق شده، اعم از داستان، داستان كوتاه، نمایشنامه و شعر، نوعی مضمون مشترك وجود داشت. مضمونی كه به اختلافهای بروز كرده و شرح قوانین سنتی و دوری جستن زنان از آنها اشاره داشت.
بعد از انقلاب ماركسیستی و روی كار آمدن مائو، زنان درباره عشق مادری سخن راندند، توانستند زندگی خصوصی خود را به تصویر كشند. آن ها در بطن آثار خود، به راحتی میتوانستند احساسات عمیق خود را نسبت به بسیاری چیزها بیان كنند.
نقشپذیری زنان با هویت مادر و گرفتن چهره و نماد مادری، باعث میشد تا محدودیتها همچنان برای زنان باقی بماند. اما هویت جدید، بسیار مورد توجه مردم چین قرار گرفت، برای اولین بار، از مقام زن تقدیر به عمل آمد.
همین مسأله باعث گردید تا دختران جوان، شجاعت لازم برای ایفای نقش در جامعه را پیدا كنند. در واقع، دختران جوان، برای حضور چشمگیرشان در جامعه، به چنین پشتوانهای نیاز داشتند.
از سویی دیگر، ادبیات سوسیالیستی در چین، در صدد بود برای مردم و خاصه زنان، الگوهای از پیش تعیین شدهای ارائه دهد. در نتیجه، زنان به تقابل با آرمانها و اهداف انقلاب كمونیستی برخاستند. در سال 1980، زنان دوباره به مقوله مهر مادری و رابطه میان مادر و دختر توجه نشان دادند، به جای پیروی از اهداف كمونیستی، به خلق آثارشان در این ارتباط مبادرت ورزیدند. در همین دوره بود كه زنی به نام «یولئو جین»، به شرح زندگی عاطفی و عاشقانه خود پرداخت، ناراحتیهایی را كه دولت كمونیستی برای او فراهم ساخته بود، شجاعانه بیان كرد. این اثر، با سانسور شدید مواجه شد. دومین اثر او، پس از انتشار، جمع شد. با همهی این اوصاف و با تمامی فشارهای حكومت كمونیستی، زنان مجال لازم برای طرح زندگی خصوصی خود را یافتند.
ادامه دارد…