هشدار به خانواده ها: کاهش سن دوستی دختر و پسر
آنچه طی سالهای اخیر در خصوص روابط دختران و پسران بیشتر به چشم میخورد، کمشدن سن ارتباطگیری آنها با یکدیگر است، یعنی ما دخترها و پسرهای نوجوان و کم سن و سالی را میبینیم که طرح دوستی با هم ریختهاند و متأسفانه خانوادهها نیز در بسیاری از مواقع در برخورد با آنها مستأصل شدهاند، اگر خبر داشته باشند!
سرویس اجتماعی به دخت؛سمیه سمیعی/
نکته ای که باید مورد توجه قرار گیرد، نگاه متفاوت دختران و پسران به این دوستیهاست. به نوعیکه آمارها نشان میدهد بیشتر پسران ایرانی، داشتن دوست دختر را نوعی محبوبیت، قدرت اجتماعی و موفقیت برای خود محسوب میکنند و برخی دیگر که توانایی تشکیل خانواده از طریق ازدواج را ندارند، نیاز های جنسی و عاطفی خود را از طریق دوستیهای افراطی برطرف مینمایند اما بسیاری از دختران ما ارتباط با پسران را نوعی جذابیت برای خود تلقی میکنند و متاسفانه اکثر قریب به اتفاق این دختران تصور میکنند که این دوستیها به ازدواج منتهی میشوند.
با دکتر ایراندخت فیاض؛ روانشناس و استاد دانشگاه در مورد پایینآمدن سن وقوع این دوستی ها به گفتوگو نشستیم.
مفهومی متفاوت از رابطه دختر- پسر شکل گرفته است
فیاض در ابتدا بیان داشت: معتقدم بحث ارتباط با جنس مخالف برای جوانان و نوجوانان ما از معنا و مفهومی که در ذهن خانوادهها وجود دارد، متفاوت است. معمولا این نوع ارتباط ها از نظر من، یک رابطهی عاطفیست که میتواند دلبستگیهای کاذبی ایجاد کند و بعدها منجر به رابطه جنسی هم شود که صدمات جبرانناپذیری به همراه دارد. در هر حال در آنچه که طی سالهای اخیر رخ داده، شکلگیری این روابط در سنین پایین است که باید مورد توجه قرار گیرد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: توجه داشته باشید دوران نوجوانی دوران طلاییست که بهترین زمان برای پایهگذاری رفتارهای مثبت است. با آغاز بلوغ، ناگهان هیجانات و احساسات بیدار میشود، روابط عاطفی مهم میشود، نوجوان با این واقعیت مواجه میگردد که یک موجود جنسی است و میخواهد این پدیده را بشناسد و چون منابع اطلاعاتی درستی ندارد، منابع غلط او را آگاه میکنند؛ رفقا و دوستانی که خودشان هم از پدر و مادرشان این اطلاعات را نگرفتهاند و صرفاً دسترسی به نت و …داشتهاند، این اطلاعات بچهها را گیج میکند، به هم میریزد. اینجاست که خانواه باید وارد میدان شود و نقش خود را ایفا کند.خانوادهها باید پاسخگوی سؤالات جنسی فرزندان شان باشند.
وی ادامه داد: در برخورد با این قضیه رویکردهای متفاوتی وجود دارد. یک رویکرد بحث فرهنگیست، دیگری بحث مصونسازی و آزاد گذاشتن این روابط است. که در رویکرد دوم تلاش میشود آسیبهای اجتماعی، روانی و احساسی افراد به حداقل برسد. البته ما درکشورمان به عنوان یک کشور مسلماند و تابع قواعد و ضوابط قانونی و شرعی ، نمی توانیم به رویکرد مصون سازی و آزاد گذاشتن رو کنیم که متأسفانه ناآگاهانه به سمتی رفتهایم که این رویکرد را عملا در اولویت قرار دادهایم.
وی افزود: از گذشته نیز این مسئله مطرح بوده و در نظام آموزش و پرورش ما، اصل آموزش پیشگیری به عنوان یکی از برنامههای تربیتی _ فرهنگی در روابط دختر و پسر مورد توجه بوده است. به این معنا که روابط را نمیتوان مدیریت کرد اما باید از آسیبهای احتمالی آن جلوگیری کرد و ناگفته نماند که این رویکرد با آموزههای دینی و اسلامی ما در تعارض است، یعنی نگاه دینی ما نمیپذیرد که روابط دختر و پسر آزاد باشد اما مدیریت شود تا آسیبی به آنها وارد نشود.
خانواده و ارائه الگوی صحیح رفتاری
این روانشناس ضمن اشاره به اینکه پیش از هر چیز باید خانوادهها به نقش حیاتی خود در برابر فرزندان آگاه شوند، خاطر نشان کرد: درهر حال، جدای از نگاه دینی ما به این مسئله، نقش خانواده بسیار حائز اهمیت است تا بتواند الگوهای صحیح رفتاری را به فرزندان ارائه دهد و هویتی سالم و پویا به آنان ببخشند. والدین باید به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و شیوههای صحیح پاسخگویی به این نیازها واقف شوند. چراکه فرزندان ابتدا خانواده را الگو قرار میدهند و فضای احتماعی نیز از آن تبعیت میکند. خانواده یک نهاد اجتماعی کوچک است و برای فرزندان نخستین جایی که محترم است و علاقهمندی اولیه و وفاداری شدید نسبت به آن وجود دارد، خانواده است.
خانواده و رویکرد بازدارنده
وی تصریح کرد: نکته دیگر در خصوص نقش خانوادهها، رویکرد بازدارندهایست که میتوانند داشته باشند. یعنی از بروز عواملی که تهدید زا و حساسیتزا جلوگیری کنند مثل فیلمها و برنامههای ماهوارهای و یا به حاشیهنبردن معرفت دینی و تنها توجه به مسائل اقتصادی. امروزه ما میبینیم که متأسفانه عوامل بازدارنده کاهش یافته و احساس مسئولیت نیز در بین متولیان تربیتی نوجوانان ما که شامل والدین، مدرسه و محیط اجتماعیست به حداقل رسیده است و هر یک شانه خود را از بار مسئولیت به بهانه وجود دیگری خالی میکنند.
فیاض اضافه کرد: زمانی که خانواده و جامعه نقش اساسی خود را جهت یاریدادن به نسل نوجوان و جوان برای یافتن هویت سالم، پویا و سازنده به خوبی ایفا نکنند، نسل جوان با آشفتگی هویت مواجه میشود و برای رهایی از بحران هویت و سرگشتگی، امکان اینکه به این دوستیها تن دهد بالاست.
تقویت نظام فکری و باوری فرزندان از سنین پایین
این استاد دانشگاه در ادامه بیان داشت: ناگفته نماند که ما میبینیم فرزندانی که در خانوادههایی با احساس مسئولیت و آگاهیبخشی نسبت به مسائل دینی رشد مییابند، بسیار سالمتر زندگی میکنند. یکی از مهمترین دلایل آن همانطور که گفتم، آگاهیبخشی فرزندان از سنین پایین در خصوص قواعد و ضوابط هنجاری و اجتماعی نسبت به روابط دختر و پسر است. اینکه ما نظام فکری و باوری بچهها را در سنین پایین تقویت کنیم و تفکر اسلامی را در خصوص اینگونه روابط برای فرزندان خود تبیین کنیم. نگاه و رویکرد دینی ما نسبت به روابط افراد تعالیبخشیست، یعنی این روابط تحت ضوابط و قواعد شرعی و قانونی هم برای تعالی و هم برای مرتفع کردن نیازهای زیستی انسان است.
وی خاطر نشان کرد: البته وقتی نوجوان ما دچار این اختلال میشود، به این معنا نیست که بی دین شده و یا به این مسائل نمیخواهد توجهی داشته باشند، بلکه در واقع به این دلیل است که معرفت دینی لازم را ندارد یعنی نمیداند زمانی که یک احساس او را از درون به سمتی میکشاند، در مقابل آن جه باید بکند. خانواده، زیرساختها را برای او فراهم نکرده است. به همین خاطر این روابط خیلی ساده شروع میشود و عمدتاً هم در سنین پایین برای بچهها یک رابطه دوستانه اجتماعیست و نوجوانان این روابط را یک رفاقت انسانی و اجتماعی میدانند، چراکه ما در برنامهریزیهای فرهنگی نیز رویکرد تعالیبخشی در بحث روابط دختر و پسر را مدنظر نداشتهایم.
آموزش مهارتهای ارتباطی
فیاض همچنین به لزوم آموزش مهارتهای ارتباطی با جنس مخالف اشاره کرد و گفت: بحث دیگری که متأسفانه جامعه ما به آن مبتلا شده است، این است که به افراط و تفریط مبتلا شده ایم. یا معتقدیم روابط آزاد است و هیچ مانعی ندارد و یا به طور کل هرگونه رابطهای را منع کردهایم. باید توجه داشته باشیم که در تفکر دینی ما روابط انسانها مبتنی بر ضوابطیست که اگر رعایت شود به راحتی میتوانیم در کنار یکدیگر زندگی کنیم. یکی از این ضوابط، احترام به یکدیگر است و دیگر اینکه مفهوم ناموس و محرم و نامحرم را به درستی برای فرزندانمان تبیین کنیم .به آنها مهارتهای ارتباطی را آموزش دهیم، اینکه در کنار مراقبت از ناموس دینی و اجتماعی خود، باید مراقب خود نیز باشند تا به خطر نیفتند. در این صورت بسیاری از مسیر را به درستی طی کردهایم.
این روانشناس تصریح کرد: البته مواجهه والدین با این اتفاق نسبت به گذشته تغییر کرده است. درگذشته اغلب خانوادهها از شیوه نفی و سرکوب این روابط استفاده میکردند اما این روزها یک احساس درماندگی و استیصالی در خانوادهها دیده میشود و همانطور که پیش از این هم گفتم، حد و مرز این ارتباط تعریف نشده و همواره افراط و تفریطهایی در مورد آن صورت گرفته است که منجر به همین تعارضات و تناقضاتی میشود که داریم میبینیم.
/انتهای متن/