عشق شیمی
سال پیش دانشگاهی بودیم. یادش بخیر، استاد شیمی ما( که البته همه واقعاً بهش مدیونیم چون محشر بود و سنگ تمام گذاشت) خیلی جدی و سختگیر بود. جوری که هیچ وقت کسی جرأت نداشت حرفی بزنه!
سرویس اجتماعی به دخت/
از آنجایی که زبان طنز از دیر باز برای بیان برای برخی انتقادات هزینه بردار(!) مورد استفاده بوده، من این شعر رو برای اون استاد عزیز ( که هر جا هست زنده و موفق باشه) گفتم. شعر بر وزن غزل معروف حافظ است.
(در آزمون های قلم چی تقریباً همیشه کلاس ما در رشته ی تجربی اول می شد.)
صد نکته ما نوشتیم در باب این مسائل صد آفرین به استاد، وین جزوه های کامل
تدریس بی نظیرش “در جان ما نشانده” انواع واکنش ها، تعادلی و کامل
از فرط عشق شیمی هر آزمون که دادیم اول شدیم و کردیم تقدیم آن شمایل
ما در کلاس درسش خندان و شادکامییم اما گلایه ای بود در پیشگاه عادل
استاد مهربانم، دانی که قامت ما از بار حجم تکلیف، چندی ست گشته مایل؟
ما زنگ های تفریح از جای خود نجنبیم زان رو که وقت پرسش، تو می شوی هلاهل
تحصیل درس شیمی آسان نمود اول آخر بسوخت جانم در حفظ این جداول
شاعر، ندای جانت چون از قلم روان شد گر بر دلش نشیند آسان شود مشاکل
سپیده طباطبایی/انتهای متن/