سرویس فرهنگی به دخت ؛لیلا قربانی/
رضا خان دنبال تجدد در ایران بود و فکر می کرد قضیه تجدد فقط با لباس و ظاهر آدمها مربوط است . واقعه گوهر شاد حاصل کوته بینی و سطحی نگری شاه ایران به موضوع تجدد بود. این حرف رضا خان شاهد این فکر اوست که: « باید ایرانیها خود را با خارجیها یکسان بدانند،تفاوتی از لحاظ روح،جسم و استعداد جز همین کلاه در ظاهر نیست و باید تفاوت را برداشت.»
یکی از اتفاقات مهم تاریخ صد سال اخیر ایران مربوط میشود به دورهی حکومت رضاخان پهلوی و اقدامات او برای متجدد و پیشرفتهکردن کشور که حوادث بسیاری را در پی داشت.رضا خان از همان اوایل بر رویکارآمدن خویش با قطع رابطهی خود با علما و روحانیت عَلَم مبارزه بر علیه دین را برداشت. او در یکی از سخنرانیهایش در جمع مسئولان حکومتی گفته بود: « باید ایرانیها خود را با خارجیها یکسان بدانند،تفاوتی از لحاظ روح،جسم و استعداد جز همین کلاه در ظاهر نیست و باید تفاوت را برداشت.»
مسئله ی حجاب و تغییر لباس و زمزمههای آن از نوروز 1306هجری شمسی که رضاخان و خانوادهاش با برداشتن حجاب وارد حرم مطهر حضرت معصومه شدند و آیتالله شیخ محمد تقی بافقی به شدت به این عمل اعتراض کردند، آشکار شد و در ادامه با فعالیتهای تیمور تاش در کلوپ ایران و تلاش برای تغییر لباسها شدت گرفت و در سال 1013شمسی با سفر امانالله خان؛ حاکم افغانستان در بازگشت از سفر غرب به ایران و همراهیکردن همسرش ثریا با پوششی غربی و زنان غربی دیگر،به اوج خود رسید اما در هر مرحله با اعتراض شدید روحانیت و مردم مواجه شد.
عوامل دیگری نیز باعث به تاخیرافتادن رسمیکردن این اقدام در کل کشور به وجود امد که در ذیل به انها اشاره میکنیم.
- سیاست غربگرایانهی امانالله خان در افغانستان که باعث شورش مردم و سرنگونی او گشت, باعث وحشت بیشتر حکومت پهلوی شد!
- قیام عشایر فارس و مشغولشدن پهلویها برای مبارزه با انها از سال 1307تا 1309.
- اعتقاد راسخ مردم به مبانی و احکام دینی و عدم تمکین نسبت به سیاستهای ضد دینی رضاشاه و روشنفکران سکولار که این مهمترین عامل اجتناب پهلویها از رسمیکردن دیدگاههایشان بود.
اما اتفاقاتی نیز باعث تشویق و مصممساختن رضاخان برای این اقدام بود که برخی از آنها به این شرحاند:
- در تیرماه سال 1313شمسی رضاخان سفر چهل روزهای به ترکیه داشت که باعث شد او در بازگشت از تجددگرایی غربگرایانه ی آتاتورک و تجربههای او استفاده کند.
- 30 نفر از بانوان در تهران با برداشتن چادرخود و حضور در خیابان در سال 1313 و مدارس، مهمانیهای وزرا و حکام و سپس استانداران
- تشکیل جلسهی کانون بانوان از سوی شمس و اشرف پهلویدر اردیبهشت 1314
- اقدام به تغییر لباس و رسمیکردن استفاده از کلاه شاپو موسوم به کلاه پهلوی در تیرماه 1314 که منجر به کشتار معترضین در مسجد گوهرشاد مشهد شد.
تمام این عوامل دست به دست هم دادند تا اینکه در 17 دی ماه 1314 رضاخان بهطور رسمی فرمان کشف حجاب را در سرتا سر کشور صادر کرد.
اما آن چه مشخص است،قیام مردم در مسجد گوهرشاد است که میتوان از آن به عنوان اولین اعتراض دستهجمعی مردم بر علیه اقدامات ضد دینی رضاخان نام برد.
با رسیدن دستور استفادهی اجباری از کلاه شاپو, روحانیون مشهد با تجمع در منزل آیتالله یونس اردبیلی، برای برگشتن رضاخان از دستور خود،تصمیم به فرستادن نمایندگانی جهت مذاکره با او گرفتند.
آیتالله حسین قمی برای این منظور انتخاب شد.اما او که رهسپار قم بود, با توقف در باغ مهراجالملک شهر ری بازداشت و ممنوعالملاقات گشت.مردم با شنیدن خبر در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و خواستار آزادی او شدند.در این بین علامه محمد تقی بهلول در شهر فردوس به دستور رضاخان معترض اعلام شد و تحت تعقیب قرار گرفت تااینکه به مشهد گریخت اما ماموران آستان مقدس او را دستگیر و در یکی از حجرههای صحن مطهر زندانی کردند.
مردم اینبار به کمک نواب احتشام رضوی به سمت صحن امده و او را آزاد کردند.او نیز بر منبر رفت و سخنان تندی علیه اقدام رضاخان بر زبان آورد.در شب آن روز علامه بهلول به همراهی آیتالله یونس اردبیلی و نواب احتشام به منبر رفت و سخنان خود را بر علیه حکومت پهلوی و اقداماتش بیان و مردم را آگاه کرد.در ساعت 21 استاندار و فرمانده لشکر مشهد به مسجد گوهرشاد ریخته و با مسلسل و تفنگ اقدام به قتلعام مردم کردند.
امام خمینی (رة) درباره شدت خشونت حکومت پهلوی مینویسد: «ما میگوییم دولتی که برای پیشرفت کلاه لگنی نیم خوردهی اجانب،چندین هزار افراد مظلوم کشور را در معبد مسلمانان (مسجد گوهرشاد) و در جوار امام عادل (حرم مطهر امام رضا علیهالسلام) با شصت تیر و سرنیزه سوراخ و پاره پاره میکند، آن دولت, دولت کفر و ظلم است و اعانت از آن بدتر از کفر است.»
امروزه سالروز واقعهی مسجد گوهرشاد را با روز عفاف و حجاب گرامی می دارند. به راستی این شهدا در راه ارزشهای والای دین و حفظ آنها به خاک و خون غلتیدند و عاقبت تجددخواهی رضا خان و پیشرفت مد نظر او به هیچوجهی در عرصهی فرهنگی حاصل نشد.او که در پی مبارزه با سنت بود و مدرنیته و غربگرایی را عامل پیشرفت میدانست و در همین مورد هم بیشتر به ظواهر توجه میکرد،هیچوقت به این موضوع فکر نکرد که سرزمین ایران دارای فرهنگ دینی والایی است که از همان میتوان برای پیشرفت فرهنگی و علمی کشور بهره جست.
آیتالله مدرس در سخنانی به خوبی عاقبت تجددگرایی رضاخان را پیشبینی وبه عوضشدن ظواهر و لباس مردم و توسعهنیافتن کشور از لحاظ علمی و اقتصادی اشاره میکند.«قریبا چوپانهای قریههای قراعینی و کنگاور با فکل سفید و کراولات خودنمایی میکنند اما در زیباترین شهرهای ایران هرگز آب لولهکشی و تمیز برای نوشیدن مردم پیدا نخواهد شد. ممکن است شمارههای کارخانهی نوشابهسازی روز به روز افزون گردد اما کوره آهنگدازی و کاغذسازی پا نخواهد گرفت.درهای مسجد و تکایا به عنوان منع خرافات و اوهام بسته خواهد شد اما سیلها و رمانها و افسانههای خارجی که در واقع جز حسین کرد فرنگی و رموز حمزهی فرنگی چیزی نیستند، به وسیلهی مطبوعات و پردههای سینما به این کشور جاری خواهد گشت، بهطوریکه پایه و افکار و عقاید و اندیشههای نسل جوان،از دختر و پسر تدریجا بر بنیاد همان افسانههای پوچ قرار خواهد گرفتو مدنیت, مغرب و معیشت ملل مترقی را در رقص و آواز و دزدیهای عجیب آرسنلوپن بی عفتیها و مفاسد اخلاقی دیگر خواهند داشت ومثل آن که این چیزها لازمهی متمدنبودن است.»
تمام این واکنشها به خوبی نشان میدهد که در آن روز به جای پناهبردن به فرهنگ پوشش غربی، برای پیشرفت کشور میبایست با حفظ فرهنگ دینی خود و حذف بسیاری از سنتهای غلط و غیر دینی بیشتر به فکر اقتباس روشهای نوین علمی و صنعتی از غرب میبودیم.
با این وجود در ادامه با روی کار آمدن حکومت اسلامی به برکت انقلاب مردم در سال 1357 زمینه برای این نوع پیشرفت فراهم گشت.ما امروزه با وجود تمام مشکلاتی که از ناحیهی تهاجم فرهنگی که ادامهی همان تجددگراییها و ستیزهجوییها با سبک زندگی اسلامی است،شاهد هستیم که بانوان عزیز کشورمان با حفظ حجاب اسلامی خود در عرصههای مختلف به جایگاههای والای علمی و اجتماعی دست یافتهاند.
در حال حاضر باید همان روحیهی مردمی و مبارزه با دینستیزی باید در مردم تقویت شود تا بتوان با مشکلات ناشی از آسیب اجتماعی بد حجابی به مبارزه پرداخت.
این نیازمند عزم جدی مسئولان و نهادهای اجرایی و فرهنگی بالاخص حوزههای علمیه در سرتاسر کشور است.
منبع: تاریخ تحولات سیاسی ایران/دکتر موسی نجفی – دکتر موسی فقیه حقانی / نشرموسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران/ 1388
/انتهای متن/