پشت صحنه هم مهم است
اخیرا در گفت و گوهای تلویزیونی شاه نوعی تفکیک جنسیتی هستیم، یعنی مجریان زن برای میهمانان زن و مجریان مرد برای میهمانان مرد. ظاهرا تبصره ای است برای جلوگیری از اختلاط زن و مرد و ترویج عفاف در سیما. کسی هم کار ندارد که این نوع حرکت های صرفا جلوی دوربین، آیا تاثیری در عفاف در خود محیط سیما و در جامعه دارد یا نه؟
سرویس اجتماعی به دخت ؛ نسیم علوی/
چیزی که سالها پیش در حافظهی بصریمان نقش بسته بود, دوشادوشی زنان و مردان برای مقاومشدن و بیشتر ایستادن در برابر دشمن متخاصم در دفاع مقدس هشتساله بود. تصاویری که از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشد حاکی از این بود که زنان در نقش پرستاران، برادران آغشته به خون را تیمار میکنند و بستههای خوراک و دارو را مهیای ارسال به جبههها میکنند و به کرّات شاهد تصاویری از همین شیرزنان بودیم که یا در نقش مادری فرزندان رشیدشان را گرم به آغوش گرفتهاند و یا دلیرانه سلاح به دست، به یاری برادرانشان شتافتهاند و این همیاری و همقدمی جزو هنجارهای جامعه بود و صد البته پسندیده.
سالها گذشت و دوران سیاه آژیرهای قرمز تمام شد. زندگی آرام گرفت و زندگی و بنیان خانواده روال طبیعیتری را پیش گرفت، چرخ کارخانهها باید میچرخید و دَوَران آن دوران سازندگی را رقم میزد؛ پس این بار هم به همان اندازه که مردان تلاش میکردند تقلای زنان برای آبادانی دیده میشد و بالطبع این بار هم رسانه، سفیر خوبی برای به رخکشیدن “بودن” بانوان بود و نکته اینجاست که سیاست رسانه هم پای طبیعت زندگی پیش میرفت و زنان و مردان در کنار هم کار میکردند و این واقعیت به همین سبک نشان داده میشد.
باز هم زمان گذشت و دوران بسامانتر شد و خرابیها آباد شد و امور رو به خوشی گذاشت و فضای نشاط در جامعه بیشتر شد و رسانهای مثل تلوزیون هم همراه جامعه به همان سبک پویاتر و شادابتر شد و سبک و سیاق برنامهها در قالب مسابقه و جُنگ شبکههایی را که حالا از یک و دو فراتر رفته بودند؛ پوشش دادند. و از لوازم شادابی لبخند است و گفتن و شنیدن و به کار گرفتن رنگ و موسیقی که البته هم مردان از آن میتوانند بهرمند باشند و هم بانوان در حد معقول مجاز به استفاده از آن خواهند بود و این شد که فضای برنامههای تلوزیونی بازتر شد و اجرای مجریان متنوعتر گشت. به ویژه گونههایی از اجرای بانوان باب شد که در آن از عناصر حرکت و سرعت در کلام و گفتار بهره گرفته شده بود و باز هم زنان و مردان در یک قاب کنار هم دیده میشدند همانطور که در طبیعت درختان زیتون از هر دو جنس با صلح و صفا کنار هم دیده میشوند.
صفحات تقویم سریع تر ورق خورد. گویی چهرهی شهر هم دوست میداشت زود به زود رنگ عوض کند، و در کنار تمام تغییرات و تحولات اجتماعی و سیاسی انگار انتخاب واژگان هم عوض شد. واژه ی “جوانان آینده ساز” بیشتر با قالب “معضل جوانان” طرح شد و بعد از شنیدن ترکیب “زنان و دختران” خود به خود منتظر واژه حجاب ماندیم و بیشتر فراموش کردیم که زمانی گفته میشد ” زنان و شیر زنان” و ” زنان و آبادانی ” و “دختران و مادران آینده” و کمسو تر دیده شد شرح حال شهیدانی که از دامن همین مادران عروج کردند و دلیرانی که رشادت را درست از همراهی با مادرانشان آموختند و به همین ترتیب تبصرهها هم عوض شدند. بناگاه تبصرهای آمد که قاب سیما جایی برای طبیعی زیستن نیست. هیچ قابی نباید شامل یک مرد و یک زن باشد!
و به این صورت بهار طبیعی طبیعت مردد ماند که آیا خزانی در راه است؟
بعد از این قانون، مجریان زن فقط حق دارند با کارشناسان و مهمانان زن همصحبت شوند و مردان با همجنسان خود. عفاف اجباری شد و برای مداوای گیاهی که شاید! آفت گرفته بود ” از ریشهکندن” تجویز شد و یکی از پرتوانترین قسمتهایی که میتوانست برای روابط زن و مرد الگو سازی کند دل و دست از وارد شدن به مقولهی محرم و نامحرم شست و یک دله بیخ صورت سوال را گرفت و آن را پاک کرد. دیگر با این تبصرهی تفکیک جنسیتی رسانهی ملی که البته برای سیما جدیت اجرایی بیشتری دارد جایی نیست که بتوان از آنجا آموخت که در مواجهه با غیر هم جنس بهترین رفتار چیست و نزدیکترین منش به صواب و صلاح چگونه است؟
و سوالی که باقی میماند این است که آیا واقعا ً در جامعه دیگر زنان و مردان در کنار هم نیستند که سیمای ما همچون تصمیمی گرفته؟ آیا این شدنی است که روال قدیمی حافظهی طبیعت را دگرگون کرد؟ و آیا مخاطب باور میکند که آنچه روی صحنه میبیند این _تهذیب تصنعی _پشت صحنه هم رعایت میشود و تمام کارگردانان و صدابرداران و عوامل این برنامهای که مجریان و مهمانان آن را بانوان تشکیل دادهاند هم به واقع همگان از جنس مونثند؟
و باز تکرار میکنم آیا در نهایت این جداسازی بهترین راه برای ترویج خویشتنداری است؟ اگر شدنی است هبذا. تصمیم و تدبیر کارآمدترین بوده و اگر نه! با این تبصره های نو به نو چه باید کرد؟
/انتهای متن/