تعطیلات نوروزی فامیل دور چگونه گذشت؟
از دوران دانش آموزی عادت مان داده بودند که بعد از شروع سال تحصیلی اول از هر چیز انشای “تعطیلات تابستانی خود را چگونه گذراندید؟” را بنویسیم و بعد از هر نوروز هم انشای ” نوروز خود را چگونه گذراندید؟” .هنوز این عادت پسندیده، گویا دست از سر ما برنداشته است. برای همین هم خاطرات خوش نوروز را از قول یک فامیل دور خود به این شرح برای شما می نگاریم.
سرویس اجتماعی به دخت/
نوروز با همه مراسم و آدابش برای ما ایرانیها خیلی عزیز و زیباست. فقط خیلی هامان به میل خودمان در این آداب و مراسم دست می بریم و کم و زیادش می کنیم. مثلا در سالیان اخیر سنت حسنه سفرهای نوروزی را بر مجموعه آداب و سنن نوروزی اضافه کرده ایم و چندان اعتنایی هم نداریم به اینکه روزگاری نشستن بر سر سفره هفت سین درلحظه تحویل سال در خانه و عیدی دادن بزرگترها به کوچکترها و به دیدن بزرگترها رفتن و … از آداب مهم و لایتغیر نوروزی بود و حالا با تبصره هایی که خودمان به آداب نوروزی زده ایم، سفرهای نوروزی جای خیلی از اینها را گرفته است. بازار خیلی داغ سفرهای نوروزی و رونق خیلی فراوان کار و کسب آژانس های توریستی و نان در روغن خیلی از هتلداران و … برای همین سنت جدید التأسیس سفر نوروزی است.
یک فامیل دور (یادتان که هست!) ما می گفت که ما، برای سفر خارجی که خیلی خیلی گران بوده که نه، برای یک فقره سفر گردشگرانه به جایی از وطن، روزهای اول اسفند به هر چه آژانس و تور و … زنگ زدیم،همه شان هم با تاسف و تأثر به ما اطلاع دادند که دیر جنبیده ایم و تورهای شان ته کشیده و بلیتی و اتاقی و … نمانده که به ما بدهند. بالاخره یکی شان به ما بشارت داد که با سختی و مشقت و از روی لطف و مرحمت می تواند یک سفر کیشی برای ما جور کند که نفری 690 هزار تومان بیشتر هم تمام نمی شود! این فامیل دور ما که ظاهرا خیلی اهل گردشگریست و همین تابستان اخیر با 180 هزار تومان به کیش رفته بوده است، هر چه در توانش بوده چانه می زند و نتیجتا موقع مراجعه به آژانس می تواند با رقم 700هزار تومان برای هر نفر، خود و اهل و عیالش به زیارت کیش مشرف شود!
فامیل دور تعریف می کرد که بعد از اینکه طیاره بسلامت بر زمین نشست و نفس راحتی کشیدیم، راهی محل اقامت معهود شدیم که بابتش شبی 500هزار تومان داده بودیم. در آنجا با یک آپارتمان سوئیت مبله مواجه شدیم که در تمیزی و مدرنی نظیرش را ندیده بودیم! میزی در وسط آپارتمان به سبک پست مدرنیستی با یک پایه کنده شده و مبل های نشیمن مایه تجدید خاطره با ایام قلقله میرزا و …البته از قیمت و کیفیت غذاها و رستورانها چیزی نگفت. مثل اینکه بهتر از آن بوده که بشود توصیفش کرد.
بعد فامیل دور که عاشق خلوتی و آرامش کیش بوده، بی خیال محل اقامت مجللش، به سروقت خیابان ها می آید و سیل ماشین های هموطنان از اقصی نقاط کشور و خیل مسافران ریز و درشت را می بیند و سخت توی ذوقش می خورد . از آن طرف اهل و عیال هم که عاشق مرکز خریدهای کیش بودند، ذوق زده روانه پاساژهای رنگارنگ شده و با لب ولوچه آویزان از دیدن جنس ها و قیمت ها بیرون آمدند.
تصمیم گرفتند که سری به جاهای دیدنی بزنند. اما با یک تحقیق و تفحص مختصر در لیست قیمت ها از خیر اکواریوم و دلفیناریوم و… گذشتند، مخصوصا که همه شان به اتفاق همراه با موزیک زنده و … برپا می شدند که معنایش برای فامیل دور غائله زنده و جار وجنجال بی در وپیکر و … بود.
اینجا بود که عامیل دور و وابستگان دسته جمعی از عزیمت به این سفر سیاحتی- تجارتی انگشت ندامت به دندان می گزند!
دست آخر فامیل دور که دلش می خواست محض خالی نبودن عریضه برای دوستان اهل کسب و کارش در تهران یک تحقیقاتی از بازارکرده باشد و با دست پر برای آنها برگشته باشد، به این فکر افتاد که به یک مرکز خرید منطقه آزاد کیش هم سری بزند و ببیند که این منطقه که بزرگترها فلسفه وجودیش را در آن روزهای اول “ترویج و تقویت صادرات” می گفتند، چه اوضاعی دارد. فامیل دور ما که مثل این که در این بخش از خاطره گویی حسابی جوش آورده بود، از مرکز تجاری چین تعریف می کرد که با دیدن تابلوی عریض و عظیمش! که از کیلومترها دورتر به چشم می آمد، با تعجب و کنجکاوی رفته بود که ببیند این جا چه خبر است! مگر جاهای دیگر که چنین تابلویی ندارد، چه جور جنسی پیدا می شود!؟ اما ظاهرا مرکز تجاری چین اینقدر غلغله بوده که او حتی نتوانسته بود سری به داخلش ببرد. او فقط توانسته بود از همان جلوی در ورودی، یک بررسی مبسوطی داشته باشد در مورد میزان اقبال هموطنان ما به جنس نادر و کمیاب چینی که فقط در کیش و در این مرکز مخصوص پیدا می شده! چرا که عزیزان گردشگرهمگی خوشحال و خندان با دست های پر از کیسه های کوچک و بزرگ و رنگارنگ از این مرکز بیرون می آمده اند، در حالی که به آنهایی که هنوز توفیق این امر خارق العاده نصیب شان نشده بود، سفارش اکید می کردند که این فرصت استثنایی و به قول خودشان اکازیون را از دست ندهند و اگر از کیش بروند و این مرکز را ندیده باشند انگار که به کیش نیامده اند!
فامیل دور ما تأکید کرد که یادت نرود در آخر مثل همه انشاها این نتیجه ها را بنویسی که :
اولا- سفرهای نوروزی فرصتی است برای آنها که می خواهند از شلوغی تهران فرار کنند و به جاهایی خلوت بروند و نفسی به راحتی بکشند.!
ثانیا – هر کسی که اهل پس انداز و صرفه جویی و … است، بداند که این سفرها با همه حواشی اش با قیمت خیلی خیلی مناسبی که تمام می شود، فقط به درد آنها می خورد.
ثالثا- تا ما منطقه آزاد کیش را داریم و مرکز تجاری چین و … نباید هیچ غصه ای برای تولید ملی و … بخوریم.همه چیز روبه راه است.
رابعا- خدا حفظ کند این ملت غیور و همه چیزفهم مان را که لحظه ای از خدمت فراملی به سایر کشورها غافل نمی شوند، مخصوصا آنها که جنس های شان بسیار با کیفیت و اعلاست. منظور ما به هیچ کشور خاصی هم نیست!
سرخوش
شرح عکس: این عکس کیش است ولی ربطی به سفر نامه نوروزی ما ندارد!! /انتهای متن/