در قرآن طنز هم هست؟
طنز آموزنده طنزي است كه در آن لطف و حكمت به هم درآميخته و مشتمل بر معجوني از نيش و نوش به منظور تعالي و هدايت باشد . نمونههايي از طنزهاي قرآن به اين قرار است : تشبيه صداي بلند به عرعر خر ، تشبيه رفتار بلعم باعورا به پارس سگ و … است .
سرویس فرهنگی به دخت/
عدهاي بر اين باورند كه طنز در قرآن فراوان به كار رفته است ؛ زيرا طنز نوعي استعاره و كنايه است و.در سرتاسر قرآن استعاره و كنايه و تشبيه و تمثيل به چشم ميخورد . استعارههاي قرآن از ظرافت و لطافت ويژهاي برخوردار است و اين مهم يكي ازموجبات اعجاز قرآن تلقي شده است.
ويژگي طنز قرآن
آيات فراوان قرآن در نقل تاريخ امتها و ملل پيشين در حقيقت، خطاب به مردم امروز و آينده است؛ براي نمونه: آيه « مثل الذين حملوالتورية ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفاراً [11] كه در ظاهر در شرح زندگاني يهوديان بيعمل ميباشد ؛ اما در واقع يادآور اين نكته است كه اگر مسلمانهاي معتقد به قرآن هم از معارف و فرهنگ قرآن استفاده نكنند و در عمل پياده ننمايند ،مانند خري هستند كه كتابهايي را حمل ميكنند.
طنزهاي قرآني همه در بيان حقيقت و به منظور پند دهي انسان است . در هيچ كدام از آنها خلاف واقع، دروغ و كذب وجود ندارد؛ زيرا آنها به واقع مجازهايي توأم با قرآين و شواهد حالي و مقالي هستند.
اساساً بخشي از فصاحت و بلاغت قرآن به جهت همين مجازها و كنايهها و طنزهاست .
نمونههاي قرآني طنز
چنانكه آمد، طنز يك نوع استعاره است که نمونههايي از آن در قرآن ذكر ميشود :
تشبيه صداي بلند به عرعر خر
“سخنگو(نه با فرياد بلند) كه زشتترين صداها، صداي خر است . “
تشبيه رفتار بلعم باعورا به پارس سگ
داستان بلعم باعورا داستانش چون داستان سگ است [كه ] اگر بر آن حملهور شوي زبان از كام برآورد،و اگر آن را رها كني، [باز هم ] زبان از كام برآورد.
خداوند در اين آيه بلعم باعورا را به سگي تشبيه ميكند.
تشبيه رباخوار به شيطان
“كساني كه ربا ميخورند ، [ از گور] بر نميخيزند،مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس ، آشفتهسرش كرده است. ”
ربا خوار در رفتار اجتماعي خود مثل افراد ديوانه عمل ميكند؛ زيرا رباخوار نظم اقتصادي را بر هم ميزند و موجب اضطراب و سرگيجي جامعه ميگردد؛ لذا مانند انساني كه سرگيجه گرفته از قبر بيرون ميآيد؛ به جهت آنكه تعادل اقتصادي جامعه را برهم زده،در رستاخيز تعادلش از دست ميرود.
اين آيه حالت رواني يك رباخوار را در قالبي شيرين به تصوير ميكشد و عاقبت تلخ رباخواران را در مثالي زيبا بيان ميكند.
نسبت شكستن بتها به بت بزرگ
در مورد شکستن بت ها توسط حضرت ابراهیم (ع)گفته شده:
“بلكه آن را بزرگترشان كرده است. اگر سخن ميگويند، از آنها بپرسيد.”
اين آيه به داستان حضرت ابراهيم با قوم لجوج و عنود خود مربوط است. آن قوم هنگام عيد آن حضرت را به مراسم دعوت كردند؛ اما او اجابت نكرد و براي مراسم نرفت. وقتي برگشتند، ديدند، تمام بتها شكسته شده و تبري بر روي بتبزرگي نهاده شده است. نزد حضرت ابراهيم آمدند و او را به شكستن آنها متهم نمودند .
حضرت فرمود:من اين كار را نكردم؛ بلكه بزرگ آنها چنين كرده است . شما از اين بتها سؤال كنيد، اگر سخن ميگويند.
شايد بتوان مطابق برخي از تفاسير اين مورد را « طنز» به شمار آورد. عبارت « بل فعله كبير هم هذا» طبق تفسيري كه در آن،« هذا» فاعل فعل شمرده ميشود، طنز است؛ زيرا كاملاً خندهآور است كه مثلاً بتهاي كوچك تخلف كرده باشند و بت بزرگ آنها را تنبيه كرده باشد.
تشبيه درآمدن كفار به بهشت به ورود شتر به سوراخ سوزن
” [ كساني كه آيات الهي را تكذيب كردهاند] ، به بهشت در نميآيند، مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن در آيد. ”
اين معنا يك كنايه است و در واقع در اين آيه حقيقتي تلخ در قالبي شيرين ارائه شده است و طنز معجوني است از نيش و نوش . نيش طنز همان حقيقت تلخ است كه در آيه عبارت از « عدم ورود كفار و مشركان به بهشت » است و نوش همان قالب شيرين است كه در اين آيه با عبارت « درآمدن شتر در سوراخ سوزن”آمده است .
تعبير ريشخند آميز درباره سران كفار
” بچش كه تو همان ارجمند بزرگواري! ”
اين آيه درباره برخي از سران كفر و شرك مكه است كه در رستاخيز گرفتار جهنم ميشوند. خداوند ميفرمايد:عذاب دوزخ را بچش كه تو همان عزيز و گرامي هستي. در اين آيه مضموني ارجمند به صورت طنز بيان شده است . زيرا شخص مورد اشاره در آيه خيلي مغرور و خودخواه بوده و در ميان مشركان شخصيت بزرگي داشته است. قرآن ميفرمايد:وقتي كه در آتش جهنم با ذلت افكنده ميشود، به او ميگويند: آقاي عزيز! نتيجه كارهايت را بچش!
م. شریعتی/ انتهای متن/