بهار تمام و كمال سهم توست، بي هيچ هزينه اي
وقتي بهار مي آيد ، مهم نيست كه در جيب هايت و يا دركيفت چقدر پول و اسكناس داري ؟ چه مي خري ؟ و چه مي پوشي ؟ يا به كجا سفر خواهي كرد؟ مهم اين است كه خود بهار تمام و كمال سهم توست، بي هيچ هزينه اي .
سرویس فرهنگی به دخت/
بخواهي يا نخواهي ، از راه مي رسد . با تمام ظرافت و لطافتش ، سردي و سنگيني زمستان را هل داده و به بيرون مي راند .
اينك اگر خوب گوش ، صداي پايش را كه توي كوچه – پس كوچه ها و بازار شهر پيچيده ، مي شنوي.
اگر چشم هايت راباز كرده و خوب بنگري ، رنگش را به در و ديوار و زمين و آسمان مي بيني ، و وقتي نفس مي كشي ، عطرش تمام وجودت را پر مي كند . با تمام اعضا و جوارح بدنت حسش مي كني . گردش خونت سرعت مي گيرد، يكپارچه انرژي و شور و شوق مي شوي و مي خواهي همه چيز را دوباره شروع و آغاز كني (آغاز)!
وقتي طبيعت با آن عظمتش جاني دوباره گرفته و زنده مي شود ، تو چرا مي خواهي هنوز مقاومت كني ؟ بپذيرش !
وقتي بهار مي آيد ، مهم نيست كه در جيب هايت و يا دركيفت چقدر پول و اسكناس داري ؟ چه مي خري ؟ و چه مي پوشي ؟ يا به كجا سفر خواهي كرد؟ مهم اين است كه خود بهار تمام و كمال سهم توست، بي هيچ هزينه اي .
خانه تكانيت را بكن ، خانه ي دلت را ، نه تنها در و پيكر اتاق و منزلت را. ..
خانه ي روح و فلبت را زيبا و آراسته كن نه فقط سرو صورت و چهره ات را .
به قول شاعر:
صورت زيباي ظاهر هيچ نيست اي برادر س يرت زيبا بيار
اگر به بهانه ي آمدن بهار هم كه شده ، سالی یک بار تكاني خورده و جا به جا شوي ، كلي كار كرده اي .
رخوت و كسالت و دلمردگي را به بيرون خانه ي دلت جارو كن و بذر شادي و خنده و عشق و محبت را در باغچه ي قلبت بپاش تا بارش ابر بهاري آنها را سبز كرده و باغ وجودت را سرشار از عطر گل و شكوفه سازد.
متحول شو – بدي ها را تحويل بده و خوبي ها را تحويل بگير . لحظه اي بينديش ، شايد اين آخرين بهار عمر تو باشد !
پس تا ميتواني بهاري باش و زندگي كن. از اينكه هنوز روي زمين راه مي روي و نفس مي كشي ، شكر كن و شاكر باش !
با شروع بهار ، ما بر طبق سنت و آئين قديم خود به كنار مزار عزيزان سفر كرده مان مي رويم و آنها را صدا مي زنيم .
بيدارشان مي كنيم ، كه حيف است بهار از راه برسد و ما در خواب بمانيم .
پس ای عزیز ، قدر اين عمر را بدان، كينه ها را دور بريز – عشق را هديه كن و عيدي بده – به دوست داشتن اقراركن ، بي رودربايستي – عزيزانت را در آغوش بگير تا هستي و هستند – گذشت كردن را به ديگري بياموز – در نثارخوبي پيش قدم شو و از زندگي ات لذت ببر تا مي تواني .
اي ايراني ، اي هموطن ، بهار حق تك تك ماست ، بعد از سرما و سختي زمستان به استقبالش برو ، آنگونه كه شايسته است ، بهار را به خانه ي وجودت مهمان كرده و پذيرايش باش ، اي ميزبان نوروز !
هفت سین پر بار : سعادت ، سلامت ، سربلندي و سرور ، سرزندگي و سرمستي و سادگي را در سفره ات بچين و درروشنايي آئينه و آب و بر سبزي سبزه بنگر و سال را تحويل كن .
دوباره شروع کن، اغاز كن زندگي را ، گويي امروز دوباره زاده شده اي ، كه بهار فرصتي است دوباره براي همه كس وهمه چيز .
برخیز! وقت تنگ است ، قافله ي بهار مي رسد ، مبادا در راه بماني ، آغوش بگشا.
مريم فرزانگهر/ انتهای متن/