سرویس خبر به دخت/
زنان مطلقه و سرپرست خانوار در کشور هر روز زیاد و زیادتر میشوند. این را آمار ثبتاحوال از ثبت ۱۰۸ هزار طلاق از ابتدای سال جاری تاکنون میگوید که ورود ۱۰۸ هزار زن مطلقه جدید را به جامعه زنان مطلقه ایران همراه دارد. زنانی که پس از طلاق، با هزار و یک آسیب و دشواری در ادامه زندگی مواجه میشود. این آسیبها شاید دامان گروهی از زنان مطلقه را که مجددا رجوع کرده یا ازدواجی تازه میکنند، نگیرد،اما زنانی که پس از طلاق، خود سرپرست میشوند، در متن آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند. با آنکه مسئولان کشوری آماری رسمی از میزان زنان مطلقه و خود سرپرست کشور نمیدهند، با حسابی سرانگشتی از تعداد طلاقها در کشور میتوان آماری از زنان مطلقه کشور ارائه داد.
سال ۹۱، هر روز ۳۶۱ طلاق در کشور
نگاهی به آمار ثبت احوال میگوید که در ۱۰ ماه اول امسال ۱۰۸ هزار و ۴۵۵ مورد طلاق در کشور ثبت شده است. این آمار یعنی هر روز ۳۶۱ طلاق و در هر ساعت از شبانه روز ۱۵ زوج در حال جدایی هستند و در نهایت در هر شبانه روز ۷۲۲ نفر از هم جدا میشوند. این آمار تامل بر انگیز آنجا خبر ساز میشود که یکی از طرفهای طلاق را زنان تشکیل میدهند و ورود ۱۰۸ هزار زن مطلقه جدید به کشور، میتواند زمینه ساز بروز آسیبهای اجتماعی بیشتر در کشور باشد. بر اساس آمار، طول زندگی بیشتر طلاقها در سال ۹۱ زیر یکسال بوده که از این میان سهم تهرانیها پنج برابر سایر استان هاست.
آمار زنان مطلقه و دختران مجرد در ایران
آماری رسمی از زنان مطلقه در کشور ارائه نمیشود اما حدود ۲ سال پیش بود که رئیس مجتمع قضایی شماره ۲ خانواده آمار زنان مطلقه را ۶ میلیون نفر اعلام کرد. آماری که در صورت صحت و افزوده شدن زنان مطلقه در دو سه سال گذشته، مرز آمار زنان مطلقه را به شش و نیم میلیون نفر میرساند که در نوع خود کم نظیر و البته تامل بر انگیز است. زنان در جامعه ایران پس از طلاق، به زنان سرپرست خانوار اطلاق شده و از جمله گروههای آسیب پذیر جامعه به شمار میروند کهگاه عواملی چون طلاق، فوت، اعتیاد همسر، از کارافتادگی همسر و رهاشدن توسط مردان مهاجر یا بیمبالاتی، موجب آسیبپذیری این طیف وسیع از جامعه میشود. دشواریهایی که این زنان تاب می آورند عمدتا به دغدغه های معیشتی و عاطفی، وسواس های فکری، حاشیههای ناخواسته از برخورد نامناسب اطرافیان و… مربوط میشود. در هر حال این گروه از زنان که با عنوان زنان مطلقه یا بیوه در جامعه شناخته میشوند، با مسائل، مشکلات و موانع زیادی در زندگی مواجه هستند.
مشکلات اقتصادی در راس مشکلات زنان مطلقه
دکتر «انور صمدی راد» مددکار اجتماعی با اشاره به آسیبهای زنان ایرانی پس از طلاق میگوید که مسائل اقتصادی مهمترین بحران این گروه از زنان پس از طلاق است. چراکه حدود ٧١ درصد زنان مطلقه و بیوه با فرزند یا فرزندان خود تنها ١۶ درصد از آنان شاغل هستند. این در حالی است که زنان غیرشاغل برای تأمین نیازمندیهای مادی زندگی محتاج دیگران هستند و از آنجایی که منشأ بسیاری از نابسامانیها و ناملایمات انسانها در جوامع کنونی به وضعیت اقتصادی و فقر مادی مربوط میشود و اکثر زنان مجرد نیز بیکار بوده و از وضعیت اقتصادی نامطلوبی برخوردارند، برقراری سیستمهای حمایتی از این زنان و فرزندان آنها ضرورت دارد. پس از مشکلات اقتصادی، فرزند پروری نیز از مشکلات عمده زنان مطلقه ایرانی پس از طلاق است. آمارها نشان میدهد که ٩٠ درصد زنان مطلقه دارای فرزند نسبت به آینده فرزندان خود نگرانی زیادی دارند. ٣٣ درصد زنان سرپرست خانوارعنوان کردند که فرزندانشان به خاطر جدایی از پدر به میزان «زیاد» و «بسیار زیاد» احساس حقارت میکنند؛ این در حالی است که این مسئله میتواند این کودکان را به انسانهایی افسرده، جامعه گریز و جامعه ستیز تبدیل کند. از سویی، وجود نگاه مردسالارانه موجب شده که ٣٩ درصد از زنان در پیدا کردن مسکن و اجاره آن، اسکان و اقامت در هتلها و مهمانسراها با مشکل مواجه شوند. این در حالی است که اغلب اینگونه زنان در وهله اول با مشکلات اقتصادی تهیه مسکن دست به گریبان هستند.
مزاحمتهایی برای زنان مطلقه
۴۵ درصد زنان مطلقه از مزاحمتها و مداخلات همسر قبلی خود ابراز ناراحتی کرده و از این بابت احساس سلب حقوق فردی و اجتماعی میکنند. آنها معتقدند که در صورت تصمیم به ازدواج مجدد همسر قبلی آنها با تحت فشار قرار دادن آنها از طریق عدم اجازه ملاقات با فرزندانشان و یا تهدید به باز پس گیری فرزندانشان از آنها، برای شان مزاحمت ایجاد کرده و اینگونه مداخلات در زندگی با همسر جدیدشان نیز ادامه پیدا میکند. ٧٠ درصد زنان مجرد نیز وجود باورهای غلط و قضاوتهای تنگنظرانه افراد جامعه نسبت به طلاق و زنان بیوه را باعث احساس بیگانگی، ناامنی و ناراحتی در روابط خود با دیگران دانسته که موجب میشود از حضور در جمع فامیلی احساس معذب بودن کنند. نگاه سنتی که حاکم بر جامعه ماست به خانوادهها این اجازه را نمیدهد که پس از بازگشت دخترشان از زندگی متاهلی دوباره به او به چشم دختری مجرد و آزاد بنگرندو محدودیتهای بیشتری را در رفت و آمد و اشتغال به کار برای او قائل میشوند. فارغ از نگاه سوء و آزار دهنده برخی از مردان به اینگونه زنان، بسیاری از زنان مجرد به واسطه ناتوانی در برخورد با مشکلات متعددشان و یا فشار اطرافیان مجبور به ازدواج مجدد میگردند. علاوه بر اینکه این زنان اغلب خواستگارانی بسیار بالاتر از سن خود و دارای چند فرزند دارند مشکل مهمتر رضایت فرزندان است که اجازه ازدواج را به مادرشان بدهند.
منبع:قانون/انتهای متن/