چقدر بی هویتی دختران به خانواده بر می گردد؟

در گفت و گو با خانم دکتر مریم نهاوندی عضو هیأت علمی دانشگده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برای تعریف و بیان مهم ترین مسئله دختر ایرانی، این بار به هویت اجتماعی دختران به عنوان یکی از مسائل آنها می پردازیم.

0

سرویس اجتماعی به دخت؛ فرزانه حکمت/

–   به نظر شما امروز مسأله مهم  دختران ما این نیست که نمی دانند اصلا باید دنبال چه باید باشند و در آخر می خواهند چه بشوند ؟ یعنی هویت اجتماعی مشخصی ندارند و  جامعه هم کمکی نمی کند که این هویت تعریف شود؟ به نظر شما اگر این هویت معلوم باشد، لازم است که مدام به کسی تذکر بدهیم که این کار را بکن ، این کار را نکن … حجابت… مانتویت …در دانشگاه اینطور باش… در خیابان اینطور نباش …

–   من در پاسخ یک نکته ای باید بگویم . من یادم هست زمانی که  ما  وارد دانشگاه شدیم، یعنی کمی قبل از انقلاب، گروه های مختلفی در دانشگاه بودند که یک دانشجو احساس می کرد  آزادی عمل دارد که  اگر دوست داشت  مذهبی باشد یا مثلا کمونیست شود. حتی بعضی ها  ممکن بود لادین  باشند.  یکی هم می خواست خیلی  شیک و مدرن باشد، کسی به او هم کاری نداشت. (بجز خط قرمزهای سیاسی که وجود داشت) البته یک نکته آن موقع داشتیم که الان نداریم. این که من به خانواده خودم نگاه می کردم. خانواده من اگر مرا به هر شکلی می پذیرفت، من بر همان اساس گزینش می کردم و اگر نمی پذیرفت، من باید اول جلوی خانواده می ایستادم و  بعد با آن ویژگی هایی تازه معادل سازی می کردم شد تا به یک  هویت جدید برسم.  خیلی اتفاق می افتاد که  مثلا دختر از خانواده غیر مذهبی بود، ولی در دانشگاه مذهب را انتخاب کرد، دوست مذهبی پیدا کرد، کلاس های حسینیه ارشاد را می رفت.  بعد از انقلاب هم عضو انجمن اسلامی می شد. در این روند مذهبی شدن او  اول یک شناخت کلی نسبت به خودش و بعد جامعه و اطرافش پیدا می کرد و با شناخت جلو می رفت. اینطوری آدمها از هم متمایز می شدند و گاهی برای اثبات این هویت خودشان کلی مطالعه و بحث و جدل می کردند تا خود و فکر و هویت خود را اثبات کنند. این آدم اگر می خواست ازدواج هم کند، برنامه ای برای آن داشت. الان متاسفانه زمینه زیادی برای اینطور انتخاب کردن و شناخت به دست آوردن و … برای دانشجو  نیست.

اما الان یک دانشجو اگر بخواهد ازدواج کند، احتمال طلاق هست آن هم به سرعت و حتی پس از  بچه دار شدن.

وقتی برنامه اش را می پرسیم می گوید: اگر شد، ازدواج می کنم. اگر نشد، صبر می کنیم. مثلا  اگر کار پیدا کردم، سر کار می روم و اگر کار هم نشد،خونه بابام می نشینم .

این جوان که  برای خودش برنامه ای ندارد و خودش را نمی تواند اداره کند، در جامعه هم نقش تعیین کننده ای برای خودش قائل نیست.

بنابراین الان دختران ما  شناختی از خود ندارند و این مقوله شناخت از خود نداشتن هم اصلا ربطی به زن و مرد ندارد. پسران مان هم همین جور هستند. وقتی می پرسیم می خواهی چه کار کنی؟ می گوید نمی دانم، شاید برم سربازی.  می توانم از سربازی در بروم. حالا اگر نرفتم سربازی، یک فکری می کنم. تازه آن موقع می خواهد فکر کند. بعد سی ساله می شود، ولی می گوییم ازدواج کن، می گوید حوصله داری؟ برای چه ازدواج کنم؟ زندگی مسئولیت دارد!

–   چقدر از این بی هویتی  به خانواده برمی گردد  و چقدر به جامعه ؟

–   واقعیت این است که  الان قدرت خانواده  در تأثیرگذاری روی بچه، شخصیت او  و تصمیم گیری هایش نسبت به گذشته کمتر شده. در واقع  عوامل دیگر قدرتش در این زمینه بیشتر شده است.

الان تاثیر گروه های مرجع و وسایل ارتباطی بر روی بچه ها خیلی قوی تر شده. در عین حال هنوز هم می توان نقش پررنگی برای خانواده قائل شد. مخصوصا اگر خانواده خودش را امروزی کرده باشد. یعنی  سواد داشته باشد، کامپیوتر را بداند، سایت های مختلف را بشناسد . این خانواده است که می تواند هنوز هم بیشترین نقش را در مورد بچه ها داشته باشد.این در حالی است که ما هنوز هم در کل کشور درصد بیسوادی زنان مان  بالاتر از مردان است.

–   خانم دکتر به نظر شما  این تئوری که بعضی روان شناسان می گویند  که شما هفت سال اول بچه را  در یک مسیر صحیح تربیت کنید، شخصیتش را درست شکل بدهید، او تمام عمر را در مسیر درست پیش خواهد رفت، درست است ؟ با وجود  این همه تحولات و افت و خیزهای جامعه برای یک جوان هست؟البته صاحب نظری می گفت که به لحاظ علمی نظر اسلام که از همان دوره جنینی وضع هر کس معلوم است( شقی در بطن مادر شقی است و سعید در بطن مادر سعید است، ثابت شده است.

به نظر شما ممکن است خانواده خیلی به روز نباشد، از علم روز و  کامپیوتر هم دور باشد، اما در بنیان نهادن شخصیت بچه، کارش را درست انجام داده باشد و  موفق باشد در همین روزگار بچه های خوبی پرورش بدهد؟

–   بله به شرط اینکه پدر و مادر درک درستی نسبت به بچه داشته باشند، این توفیق ممکن است.

–   به نظر شما در بحث درونی کردن ارزش ها برای یک دختر که اصلا کار خانواده است، مثلا در موضوع حجاب،  عفاف، حیا، حریم داشتن الان  خانواده کارکرد درستی  دارد ؟

–   نه خانواده کارکرد درستی ندارد. ببینید مثالی می زنم که از یکی از دوستان آموزش و پرورشی به من منتقل شد. می گفت با یک مادر تماس گرفتیم  که دختر دبیرستانی شما  دو روز است به مدرسه نیامده،  خبر دارید ؟ و او با کمال خونسردی می گوید: بله. بعد هم به او می گویند نباید به مدرسه اطلاع بدهید و  غیبتش را موجه کنید؟ می گوید که من مادر خودم اجازه دادم با دوست پسرش به سفر برود. منتها نمی خواهم پدرش باخبر شود. بعد می پرسیم پدرش در این دو شب سراغش را نگرفته؟ می گوید به پدرش گفتم که خانه دوستش است و پدر هم نپرسیده این  دوستش کیست.

نهایتا با وجود اصرار مادر مدرسه به پدر خبر داده بود و البته بعد از این که خیلی قضایا هم برای دختر پیش آمده است.

ببینید این مادر فکر می کند که به دخترش آزادی عمل داده و  اشکالی هم ندارد. به نظر من الان خانواده ها تنها کارکردشان عاطفی است و بقیه کار کردهایش را سپرده به نهادهای دیگر و همین کارکرد را هم دیگر خوب پیاده نمی کند. غذا اگر می خواهی باید بروی رستوران، نگهداری بچه مهدکودک،…

یک کارکرد بیشتر برای خانواده نمانده : کارکرد عاطفی. بعد این کارکرد عاطفی به این صورت پیاده می شود که چون دختر دلش می خواهد برود فلان جا،  شما بگویید من چون تو را دوستت دارم، برو. یعنی یک دوست داشتن غیر منطقی. در واقع  خیلی از خانواده ها دیگر کارکرد عاطفی را هم ندارند. مثال دیگر ماهواره هایی است که در خانه ها هست. بعضی خانواده ها حد و مرزی برایش قائل هستند، مثلا فقط بعضی از کانال ها را می گیرند، ولی بعضی اصلا حد و مرز ندارند. همه می نشینند با هم هر برنامه ای را نگاه می کنند.  پدر و مادر و دختر و پسر.  شما انتظار دارید این بچه سلامت بماند؟ این بچه چیز غلط یاد نگیرد؟ انتظار داریم پسر یا دختر جوان این خانواده مشکل پیدا نکند ؟

ادامه دارد…

/انتهای متن/

درج نظر