کمدی الهی، جدی ترین کمدی ایتالیایی

کتاب کمدی الهی دانته شاهکار عظیم و اعجاب آوری است که حاصل سفر بی نظیر نویسنده ایتالیایی به سه وادی دوزخ، برزخ و بهشت است. زبان و ادب ایتالیایی مرهون این اثر است.

5

سرویس فرهنگی به دخت/

دانته آلگیری شاعر و نویسنده ی ایتالیایی در سال 1265 در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد.دانته آثاری چون زندگانی نو، ضیافت، سلطنت و آهنگ ها را به رشته ی تحریر در آورده است ولی در تمام دنیا نام دانته را با شاهکار عظیم و اعجاب آورش، “کمدی الهی” میشناسند.

دانته تحصیلاتش را در «دارالتعلیم مذهبی برادران کهتر» شروع کرد. و در دانشگاه های «فلورانس» و «پالودا» به کسب علم و دانش پرداخت. وی یکی از شاگردان برجسته بود و علاقه زیادي به رشته های فلسفه و اخلاق داشت. خانواده دانته از حزب پاپ حمایت می کرد ، اما دانته به خاطر این وابستگی سیاسی خانواده ی خود،  رنج بسیار می کشید.  زندگی دانته سرشار از تلخکامی ها و محرومیت ها بود. او دلباخته دختری به نام «بئاتریس» شد،  ولی  بئاتریس با وجود اینکه از علاقه و محبت دانته نسبت به خود آگاه بود، با شخص ديگري ازدواج كرد. سرانجام  ازدواج بئاتریس چندان دوام نیافت و او در سال 1290 در سن ۲۴ سالگی درگذشت .  اثر این زن در زندگی دانته به قدری قدرتمند بود که او در کتاب کمدی الهی از بئاتریس به عنوان راهنمای خود در بهشت استفاده می کند.

دانته در کتاب کمدی الهی در داستانی خیالی از مراحل مختلف برزخ  ،دوزخ و بهشت می گذرد و در این مراحل با شخصیت های مختلف تاریخی برخورد می‌کند، تا عاقبت در آخرین مرحله، یعنی بهشت به دیدار خدا می رسد.

دانته “کمدی الهی” را در دل قلب عصر سیاه و خفقان آلود، موسوم به قرون وسطی سرود . خود دانته این كتاب را فقط ” کمدی”نامید ولی در حدود سه قرن بعد یعنی در قرن شانزدهم به آن لقب الهی داده شد.

در کمدی الهی مسافر خطاكار، این سفر را نخست به راهنمایی عقل(ویرژیل، شاعر ایتالیایی) و بعد به راهنمایی عشق (بئاتریس)انجام می دهد.

 اولین شرط این سفر، اقرار به گناهكاری و توجه به زشتی خطاست، زیرا هیچكس نمی تواند از گناهی دوری گزیند مگر آنكه واقعاً متوجه گناهكاری خود بشود. این مرحله ایست كه “دوزخ” كمدی الهی را تشكیل داده است كه درآن مسافر از «وادی گناه» می‌گذرد و به  خطای خود پی می‌برد.

مرحله دوم مرحله پشیمانی و توبه، و بعد فراموشی گناه است؛ و این آن قسمتی است كه “برزخ” را شامل می‌شود

مرحله ی سوم راه سربالایی سخت ولی خوش عاقبت رستگاری است كه در طی آن برخلاف آن دو مرحله دیگر فقط “عقل” نمی تواند  راهنما باشد، و راهنمای بزرگتری لازم است كه “عشق”نام دارد. این قسمت “بهشت” کمدی الهی را می سازد.

دانته این سفر دراز را در “نیمه راه زندگانی خود” در حدود سی و پنج سالگی انجام می‌دهد و در بازگشت از آن «دفتر خاطرات سفر» خویش را برای ساكنان روی زمین به ارمغان می‌آورد  .

زندگی شخصی دانته همیشه پر از فراز و نشیب بود او کسی بود که  نسبت به امور اطرافش به شدت حساس بود به همین خاطر سخنرانی های تندی علیه پاپ زمان خودش که در مسائل ملت ایتالیا دخالت می کرد، انجام داد. در نهایت به خاطر همین سخنرانی ها، طی دسیسه ای او را از شهر خود، فلورانس  تبعید کردند و بعد از سالها دوری از وطن،  دانته در آخرین و معروف ترین تبعیدگاه خود  یعنی “راونا” چشم از جهان فرو بست. دانته در هنگام مرگ تنها۵۶سال داشت.

وی در ساعت آخرعمر خود  گفته بود: “کاش در خانه خود مرده بودم. ”

پس از مرگش فلورانسی ها  دادو فریاد به راه انداختند که جسد شاعر و نابغه بزرگ خود را پس بگیرند، ولی راونایی‌ها زیر بار نرفتند و این بار فلورانسی‌ها لشکرآرایی کردند تا “خاک راونا را به توبره بکشند” و جسد دانته را پس بگیرند. اما  «برادران کهتر» راونا دست به حیله زدند و فلورانسیان را فریب دادند و جسد بزرگترین میهمان شهر خود را در خاک خویش نگه داشتند. امروز آرامگاه دانته در شهر راوناست.

کتاب کمدی الهی تنها یک شاهکار هنری نبود، این کتاب  زبان و ادبیات کشور ایتالیا را پی‌ریزی كرده است . پیش ازکمدی الهی  دانته، مردم هر ایالت ایتالیا به لهجه‌ای خاص حرف می‌زدند كه میان آن و زبان نواحی دیگر اختلاف بسیار بود. زبان رسمی، زبان لاتین بود ولی این زبان فقط مورد استفاده خواص بود و بدرد مردم عادی نمی‌خورد. ولی وقتی‌كه دانته اثری به عظمت «كمدی الهی» به زبان ایالت «تكانا» ساخت، برای هیچكس تردیدی نماند كه از آن پس این زبان ، زبان رسمی ایتالیا خواهد شد و چنین نیز شد. خود دانته حكایت می‌كند كه روزی در خیابان زنی را دید كه او را به زن دیگری كه همراهش بود نشان داد وبه زبان ایالت تکانا گفت: “این همان كسی است كه به جهنم رفته و برگشته است!” – و آن دیگری با همان زبان جواب داد :” هنوز هم در سر و رویش اثر دوده‌های جهنم پیداست!”

دانته می گویدوقتی كه این حرف را شنیدم، دانستم كه بدانچه می‌خواسته‌ام رسیده‌ام ، یعنی توانسته‌ام با بكار بردن زبان مردم بجای زبان لاتین، آنچه را كه برای عامه قابل درك نبود، در دسترس همه قرار دهم.

قسمتی از کمدی الهی” کتاب بهشت”

“به بانوی راهنمایم رو کردم،

و بانویم چون مادری که بی درنگ

به یاری پسر رنگ پریده ی خود می شتابد

با صدایی که اطمینان بخش بود گفت:

“مگر نمی دانی در آسمانیم؟

و مگر نمی دانی که آسمان سراسر آکنده از قداست است،

و هر آنچه در آن روی می دهد، از محبت ازلی سرچشمه گرفته است……”

 

/انتهای متن/

نمایش نظرات (5)