افکار مثبت را به جای افکار منفی بگذارید
بعضی وقت ها افکار و احساسات منفی چنان به یک فرد هجوم می آورد که زندگی را در چشم او کسالت آور و بیهوده نشان می دهد. برای غلبه براین احساسات و افکار راه هایی هست. راضیه جمالزاده مشاور به دخت به سوال یکی از کاربران در این مورد پاسخ می دهد.
سوال:
من زنی 28 ساله هستم که هم زندگی ام را دوست دارم هم از زندگی خسته ام. همین زندگی من را به جایی رسانده که تمایل به کمک کردن به هیچ کس را ندارم. البته به غیر از همسرم و خانواده خود و همسرم، آن هم گاهی نه همیشه. همین موضوع گاهی رابطه ی من و همسرم را به چالش می کشد. چه کنم؟
با سلام
گفتید که در عین حال که زندگی خود را دوست دارید، زندگی برای شما خسته کننده شده است و این تعارض برای شما و زندگی مشترک تان مشکلاتی را به وجود آورده است. البته مشخص هم نکرده اید که چه عوامل و مقدماتی برای این خستگی شما درزندگی تان بوده است.
درکل می توان گفت این مسئله ممکن است برای افراد دیگر هم به وجود بیاید. وجود مشکلات زیاد در زندگی، یکنواختی زندگی، نرسیدن به انتظارات و خواسته ها در زندگی، نداشتن هدف و غیره می تواند باعث ایجاد این احساس ناخوشایند بشود.
افرادی که دچار چنین احساس منفی شده اند، می توانند راهی برای از بین بردن این مسئله پیدا کنند. پس جای نگرانی نیست، شما هم می توانید با عمل به توصیه های زیر مشکل خود را حل کنید.
- قبل از هر چیز سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و به خاطر مشکل به وجود آمده تنش عصبی برای خودتان و اطرافیان تان ایجاد نکنید.
- از هر گونه بحث و درگیری لفظی با همسرتان بپرهیزید، چون حفظ رابطه حسنه با همسر و زندگی مشترک تان از همه چیز مهم تر است.
- شما باید افکار خود را اصلاح کنید تا احساس تان نسبت به زندگی خوشایند شود. سعی کنید با افکار منفی که در ذهن تان وارد شده و احساس خسته شدن از زندگی را در شما ایجاد کرده بجنگید.
برای این کار، همه ی افکارهای منفی که با آن ها درگیر هستید را بروی کاغذ یا وایت برد بنویسید. از مداد یا ماژیک استفاده کنید تا بتوانید آن ها را پاک کنید.
به این سوال “چرا از زندگی خسته شدید؟” پاسخ دهید. جواب های شما می تواند نمونه هایی از افکار منفی شما باشد. آن ها را نیز یادداشت کنید. حال به جای هر کدام از این افکار منفی، فکر مثبتی را پیدا کنید. سپس فکر منفی را پاک کرده و فکر مثبت را به جایش بنویسید. این کار را برای همه ی افکار منفی انجام دهید.
برای مثال به جای فکر منفی “زندگی کسل کننده است” بنویسید “زندگی بسیار زیباست و من زندگی کردن را دوست دارم” یا به جای “اصلا حوصله ی کمک کردن به دیگران را ندارم چون کار بیهوده ای ست” بنویسید “من کمک کردن به دیگران را دوست دارم، با این کار هم بقیه خوشحال می شوند هم حال خودم خوب می شود”.
- سعی کنید افکار مثبت را با خود تکرار کنید. این تمرین هر روز شماست. وقتی افکار منفی به سراغ شما می آیند، سریع آن ها را از ذهن خود دور کنید و افکار مثبتی که قبلا نوشتید را در ذهن خود مرور کنید. همچنین داشته های تان را برای خود یادآوری کنید.
- بیکار نباشید. اگر بیکار باشید افکار منفی و در پی آن احساسات ناخوشایند به سراغ شما می آیند. پس خودتان را سرگرم کنید تا هم تنوعی در زندگی تان ایجاد شود هم از دست افکار و احساسات منفی خلاص شوید. این مشغولیت می تواند به صورت کار پاره وقت در بیرون از منزل (اگر امکانش هست)، مشاغل خانگی، انجام کارهای هنری های مورد علاقه، مطالعه، رفتن به کلاس های آموزشی، ورزش و رفتن به باشگاه یا پیاده روی با دوستان و خانواده، گردش و تفریح یا غیره باشد.
- بیش از قبل به همسر، خانواده ی خود و خانواده ی همسرتان محبت کنید تا نتیجه ی آن را ببینید.
- با مرور خاطرات خوش گذشته و دوران نامزدی، آن ها را به عنوان تجربه استفاده کنید. ببینید چه کاری می کردید که هم خودتان خوشحال می شدید هم همسر و اطرافیان نزدیک تان، همان کار را انجام دهید.
- در انتظارات و خواسته هایی که از خود و دیگران دارید، تجدید نظر کنید. خواسته های غیرمعقول را کنار بگذارید و آنچه به نفع شما و اطرافیان تان هست را به عنوان هدف در نظر بگیرید وبرای رسیدن به آنها تلاش کنید.
- برای حل مسئله، به خودتان زمان بدهید و زود ناامید نشوید.
- اگر با عملی کردن موارد بالا تغییری در احساس ناخوشایند شما نسبت به زندگی ایجاد نشد به صورت حضوری به مشاور روان شناسی مورد اعتماد مراجعه کنید تا با گفتن جزئیات بیشتر، متخصص شما را راهنمایی کند.
/انتهای متن/