لباس خانه، آرامش، امنیت، حریم…
قسمت دوم
“در خانه باید با لباس آزاد و باز بگردیم.” این حرف خیلی خانمهاست. اما بسیاری خانمها هم اعتقاد دارند مراعات حد پوشش در خانه به بهتر شدن فضای اخلاقی خانه کمک می کند. حفظ احترام ها و حیا در محیط خانه هم از نظر بعضی خانمها بستگی به رعایت حدود پوشش در خانه دارد.
ممکن است در نگاه اول بنظر برسد که حد پوشش در خانه مثل حد آن در محیط های عمومی مهم نیست. اما صحبت هایی که با خانم ها داشتیم، حتی خانم هایی که معتقد به آزاد بودن پوشش در محیط خانه بودند، نشان داد که در عمل رعایت حدودی در پوشش در میان اهل خانه هم اهمیت زیادی دارد و نبود این حد عوارض و پیامدهایی ایجاد می کند که گاهی مخصوصا خود خانم ها را دچار مشکل و دردسر می سازد.
در این مورد هم با تعدادی از خانم ها و هم با دو تن از فعالان فرهنگی گفت و گو کرده ایم.
پسرم مشکل ایجاد می کند
خانم بقایی خانم مسنی است با پوشش مانتو و روسری. او در مورد حد پوشش در خانه می گوید:
من خیلی به پوشش های باز اعتقادی ندارم ولی در فصل گرما همیشه در خانه با لباس خواب هستم چون گرمم می شود و از وقتی که به سن خاصی رسیده ام، گُر می گیرم. به خاطر همین هم پوششم همین است. دختر و پسرم هم تقریبا همین طور هستند.
او که پسری کند ذهن دارد در مورد مشکلات پوششی در خانه می گوید:
در حال حاضر چون سن ازدواج پسرم بخاطر شرایطش عقب افتاده است و این ماهواره هم بلای جان مان شده است، هر چند وقت یک بار مجبورم که با توفانی از بداخلاقی و طغیان پسرم روبرو شوم و این برای من در این سن و سال خیلی سخت است. الان من باید با توجه به اینکه وضع مالی خوبی هم دارم، در آسایش باشم ولی متاسفانه اینطور نیست.
حتی دخترم هم دیگر در خانه مان زندگی نمی کند و به آپارتمانی که پدرش برایش گرفته است، نقل مکان کرده است.
همیشه حواسم هست
رعنا دختری دانشجو است که دو سال است برای ادامه تحصیل همراه برادرش به تهران آمده است. او در مورد پوشش در خانه می گوید:
برادرم چهار سالی هست که به تهران آمده و در دانشگاه مشغول تحصیل است. بعد از دو ترم پدرم برایش خانه اجاره کرد تا راحت تر باشد، الان دارد فوق می خواند و من هم به خانه اش آمده ام ولی دیگر مثل خانه پدرم در خانه نمی چرخم و همیشه حواسم هست.
نه اینکه فکر کنید از جانب برادرم نگران هستم، نه… ولی ترجیح می دهم حالا که برادرم ازدواج نکرده است، در خانه خودش با خیال جمع تری روی درسش تمرکز کند تا به امید خدا دو سال دیگر که درس هر دویمان تمام شد با هم به شهرستان خودمان برگردیم.
باید بسوزم و بسازم
خانم بنایی 40 ساله است و آرایش غلیظی دارد و به گفته خودش دو فرزند پسر معلول در خانه دارد. او در مورد پوشش خود در خانه می گوید:
من اگر هم بخواهم نمی توانم در خانه لباس باز یا راحت بپوشم چون آن وقت از دست دو پسرم هیچ آسایشی ندارم! ما حتی در خانه نمی توانیم ماهواره داشته باشیم. چرا که دو سال پیش با وجود داروهایی که دکتر به فرزندانم داده است همین ماهواره و فیلم هایش باعث شده بود من هیچ احساس امنیتی در خانه خودم نداشته باشم. البته الان هم وضعیت خیلی فرقی نکرده، منتها نسبتا بهتر است. متاسفانه همسرم قبول نمی کند بچه ها را به آسایشگاه ببریم . به خاطر همین هم من باید بسوزم و بسازم.
دخترم جای من را گرفته است
خانم ح 38 ساله است و ظاهر مدرنی دارد به شرط فاش نشدن نامش حاضر به مصاحبه شده است.
او در مورد پوشش در خانه می گوید:
از وقتی تنها دخترم کم سن و سال بود، لباس های راحت و باز تنش می کردم و نمی خواستم دخترم که در نهایت مجبور بود زیر بار روسری برود، در سن کودکی اش هم فشاری رویش باشد؛ به خاطر همین هم از هیچ آزادی برایش دریغ نکردم.
من خودم تا ازدواج نکرده بودم اجازه استفاده از لوازم آرایش را نداشتم و حتی بینی ام را وقتی ازدواج کردم توانستم جراحی کنم، به خاطر همین هم نمی خواستم دخترم هم مثل من زندگی کند…
دو سال پیش مشکلات من با همسرم به اوج خودش رسید و در همان موقع تصادفی کردم و دو ماهی در بیمارستان بستری شدم، وقتی برگشتم با صحنه هایی مواجه شدم که بعد از آن مرگ برایم بهتر بودو آرزو می کردم کاش در همان تصادف مرده بودم.
متاسفانه چون هیچ کس و کار درستی ندارم و ارث پدری ام را هم بیخود خرج کرده ام، نمی توانم طلاق بگیرم و مجبورم در آن خانه لعنتی زندگی کنم و رفتارهای شوهر و دخترم با همدیگر را هر روز ببینم و زجر بکشم…
بخاطر برادرم و دوستانش چادری شده ام
آزاده دختری 16 ساله است و ظاهری ساده دارد. او در مورد پوشش در خانه می گوید:
من در خانه مان از وقتی پدرم فوت کرده است، هیچ احساس آرامشی ندارم . متاسفانه مادرم برادرم را به حال خودش رها کرده و حالا برادرم به معنای واقعی یک لات لاابالی است که هیچ کس نمی تواند بر او کنترلی داشته باشد. مادرم اوایل بعد از مرگ پدرم به خاطر اینکه برادرم دست از سرش بر دارد یک سری باج ها به او داده و حتی اجازه دارد مشروب هایی را که در کمدش قایم کرده روی اپن بچیند…
آزاده در ادامه صحبت هایش گفت:
مادر من پرستار است و به خاطر همین هم اکثر مواقع خانه نیست و شاید هم به خاطر فرار از خانه و برادرم می رود و من بدبخت باید در خانه با برادرم و دوست هایش که مثل خودش هستند، تنها بمانم. شاید باورتان نشود به خاطر همین قضیه با وجود اینکه خانواده خیلی باز و راحتی هستیم، من چادری شده ام! دوستان برادرم چون می دانند که من به مسجد محل می روم و با دختر روحانی محل دوستم (چون روحانی محل مان چند باری برایشان واسطه شده است تا در بازداشت نمانند)، حواس شان را در مورد رفتار با من جمع کرده اند و اصلا به پایم نمی پیچند.
با همه این ها من شب ها در اتاقم را قفل می کنم.
پوشش درون خانه شان را هم تقلید می کنند
به نظر من در کشور ما و در حال حاضر به فرهنگ پوشش اصلا توجه نمی شود. مردم ما متاسفانه اینکه چه لباسی را با چه رنگ و فرمی، کی و کجا باید بپوشند را گم کرده اند و این یک مشکل بزرگ است که در حال حاضر حتی در خانه های ما بروز کرده است.
به نظر من لباس هر شخصی چه در بیرون از خانه و چه در محدوده خانه نشان دهنده شخصیت اجتماعی و نگاه آن فرد به زندگی است و باعث می شود که افراد بر اساس آن روی آن شخص قضاوت کنند.
این که ما می گوییم پوشش درون و بیرون از خانه مهم است به این دلیل است که در تمامی فرهنگ های غنی دنیا این اعتقادات وجود دارد و هنوز هم خانواده های اصیل در سراسر دنیا پوشش شان با بقیه افراد متفاوت است.
متاسفانه امروزه به خاطر تبلیغات فضای مجازی و فیلم ها و سریال های خارجی مردم ما سعی می کنند حتی پوشش های درون خانه خود را هم از آنها تقلید کنند و این برای کشوری مثل ما که فرهنگی غنی دارد، دردناک است.
در خانه هم باید برای لباس حدودی باشد
اکرم امیرکمالی فعال فرهنگی در مورد حد پوشش در خانه معتقد است:
به نظر من ضرورت رعایت حیا و پوشش برای خانواده ایرانی باید از ابتدای تولد مورد توجه قرار بگیرد. اگر یک مادر از همان ابتدا در کارهایی که به نظر جزئی می رسد، مثل عوض کردن بچه ها، رعایت مسائلی مثلِ در خلوت انجام دادن این کار را بکند، در حقیقت به آن نوزاد و حریم شخصی اش احترام گذاشته است.
دختر و پسر اگر تحت تربیت درستی قرار بگیرند، نه تنها در مساله پوشش، که در بقیه مسائل هم در خانواده با هم به مشکل بر نمی خورند. اینکه هر دو جنس در یک خانه احساس امنیت و آرامش کنند، در صورتی اتفاق می افتد که یک سری قوانین در آن خانه وجود داشته باشد و حریم ها و حد و مرزها توسط خود والدین اول رعایت و بعد به فرزندان انتقال داده شود.
احساس سلامت و امنیت یکی از بزرگترین موهبت های خانه پدری است که پسر و دختر باید به واسطه آن خاطرات خوشی را از دوران کودکی ، نوجوانی و اوایل جوانی خود داشته باشند و این امر ممکن نیست مگر با حفظ یک سری احترام ها و حیاها در محیط خانواده.
/انتهای متن/