چرا بازار عطاری ها گرم شده است؟
این روزها اقبال عمومی به طب سنتی و مراجعه برای استفاده از داروهای گیاهی نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده است. با وجود پیشرفت های علم پزشکی مدرن چرا این اقبال پیدا شده و رو به رشد است . با یک کارشناس طب سنتی در این مورد به گفت و گو نشسته ایم.
زمانی که بوعلی سینا در قرن پنجم هجری کتاب قانون را به تحریر درآورد خبری از انواع و اقسام مسکن ها، تزریق ها و داروهای شیمیایی نبود. آن زمان درمان افراد فقط از طریق گیاهان کوهی که خاصیت دارویی داشتند، صورت می گرفت. حالا بعد از گذشت 10 قرن، وقتی مردم از داروهای شیمیایی خسته می شوند و نتیجه دلخواه شان را نمی گیرند، به همین گیاهان کوهی رو می آورند و از آنها برای درمان بیماری های شان استفاده می کنند.
اساس طب سنتی بر این است که خداوند حكیم درمان همه بیماری ها و دردها را در طبیعت قرار داده است.
با زهرا رنجبر کارشناس طب سنتی در بیماری های زنان در این مورد به گفت و گو نشستیم.
وی کارشناس مامایی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد است که بعد از فارغ التحصیلی در سال 1377 مدتی با مدرک کارشناس مامایی در درمانگاه اسلام شهر مشغول بود، به طور اتفاقی با اولین دوره کلاس های آموزشی طب سنتی که بواسطه انجمن استعدادهای درخشان دانشگاه تهران برگزار شد، آشنا می شود. بعد از آن بود که در مسیر طب سنتی قرار می گیرد و به عنوان مشاور طب سنتی در بیماری های زنان فعالیت خود را آغاز می کند.
بعنوان اولین سوال بفرمایید طب سنتي چيست؟ و چه تفاوتی با طب کلاسیک دارد؟
- نگاه طب سنتي با طب كلاسيك بسيار متفاوت است. طب سنتي به انسان با ديد ديگری نگاه مي كند. انسان ها يكي از موجودات عالم و در ارتباط مستمر با موجودات ديگر هستند. موجودات اطراف ما مي توانند بر ما اثر بگذارند و ما نيز مي توانيم همين اثر را بر موجودات اطراف مان داشته باشيم. طبیعی است كه ما بخاطر همين موجودات پيرامون مان و تأثیری که این موجودات بر ما دارند، بيمار شويم. وقتي با اين ديدگاه به بيماري نگاه كنيم درمان آن هم متفاوت مي شود. بر اساس نگاه طب سنتی تمام موجودات عالم از چهار خلط اوليه يا چهار عنصر اوليه به نام هاي آب، خاك، آتش و هوا تشكيل شده اند. در حالي كه طب كلاسيك بر اين نظر است كه موجودات از سلول ها تشكيل شده اند. بنابراين از همین ابتدا، الفباي طب سنتي متفاوت است. طب سنتی معتقد است آن چهار عنصري كه با هم متفاوت و مخالف هم هستند بر یکدیگر اثر می گذارند و باتوجه به ميزان اثرگذاري شان به يك حالت تعادل و کیفیت خاص مي رسند که همان طبع است که حال عمومي فرد را نشان مي دهد. در این میان شش عامل وجود دارد که در سلامت افراد تأثیرگذار است که عبارتند از: آب و هوا، خوردن و آشاميدن، خوابيدن و بيداري، حركت و سكون، ورودي ها و خروجي ها يا به اصطلاح اقتباس ها و استفراغ ها و ديگري اعراض نفسانيه كه همان اضطراب ها و استرس ها،هيجان ها و … است.
این ها همه دیدگاه های طب سنتي را تشکیل می دهد؟
- بله ، طب سنتی که یک طب كلي نگر است به این نوع حرف ها قائل است. ولي طب كلاسيك يك طب جزئی نگر است.اين شش عامل مي توانند سلامتي ما را به خطر بياندازند و سلامتي را از ما بگيرند و همین طور مي توانند سلامتي را به ما برگردانند. طب كلاسيك چنين ديدگاهي ندارد. نگاه اين طب از اين قرار است كه يك واكنش شيميايي در بدن رخ داده و اين سلول ها همديگر را با خبر كرده اند و متوجه شده اند در بدن عامل بيماري زايي وجود داردو بعد از این گلبول هاي سفيد بدن زياد می شوند و در مقابل بيماري مقاومت كرده و همراه با مسكن ها موفق به دفع بيماري می شوند. در حالي كه طب سنتي مي گويد شما ممكن است در محيط آلوده و عفوني قرار بگيريد، ولي بيمار نشويد. چرا؟ چون مزاج متفاوت بوده يا اعراض نفسانيه روي شما اثر نگذاشته يا ورودي و خروجي یا به اصطلاح اقتباس و استفراغ خوبي داشته و بدنت پاك، تازه و پرانرژی بوده است. به دلیل وجود ديدگاه هاي متفاوت در این دو نوع طب، درمان هاي آنها هم به همين ترتيب متفاوت مي شود. به طور كلي طب سنتي يك طب كلي نگر ولي طب كلاسيك يك طب جزئی نگر است.
ممکن است یک مثال مشخص برای روشن کردن موضوع بیان کنید.
- به عنوان مثال در طب كلاسيك اگر شما دس تتان درد بگيرد بايد به متخصص ارتوپد مراجعه كنيد يا اگر پوست تان دچار مشكل شود، بايد تحت درمان متخصص پوست قرار بگیرید. در حالي كه طب سنتي بر اين باور است كه اگر كسي به عنوان بيمار به شما مراجعه كرده، كل بدنش درگير است ولي علامت و نشانه آن در يك نقطه بروز پیدا کرده است. در واقع نقطه اي كه درد مي كند براي ما به منزله يك سرنخ محسوب مي شود. به عنوان مثال در مورد همين پوست بايد پاكسازي كل بدن را شروع كنيم تا عامل به وجود آورنده بيماري را دفع كنيم.
علت رغبت عمومي در جامعه ما به طب سنتي از نظر شما چیست؟
- در يكي دو دهه اخير طب سنتي خيلي باب شده و رونق پيدا كرده است. بازار عطاري ها حسابي گرم شده و کار و کسب شان سکه است. در حالي كه تنها دو دهه پيش شرايط اصلاً اينگونه نبود. مردم زياد با داروهاي گياهي آشنايي نداشتند ولي در حال حاضر هر كسي را که می بینی، دايره المعارف طب سنتي بوعلي سينا شده است. یکی از دلایل این اقبال مردم این است که تا دو دهه پيش بيماري ها اينقدر زياد نبود. دلیل بعدی این است که در دهه اخیر مردم آن طور كه بايد و شايد از طب كلاسيك نتيجه نمي گيرند. به عنوان مثال خانمي به من مراجعه كرد و گفت از پنج سال پيش دچار سردردهاي شديد شدم. برای درمان سردردم در ابتدا با استامينوفن شروع كردم. به مرور دوز مسكنم را افزايش دادم و اين مسكن به پروفن تغيير كرد، سپس ژلوفن و الان هم باكروفن استفاده مي كنم. الان نمی دانم اگر بدنم نسبت به این مسکن مقاومت نشان دهد چه دارویی باید استفاده کنم.خب مردم خسته مي شوند و به اين نتيجه مي رسند كه اين درمان نيست. چراكه اگر درمان بود بايد بالاخره بیمار بهبود پیدا می کرد نه اينكه بدنش مرتب به داروها مقاوم تر شده و مجبور باشد دوز داروها را افزايش دهد و در نهايت هيچ نتيجه اي نگيرد. اين موضوع را مردم تشخيص دادند، وگرنه ما هيچ وقت نمي توانيم به زور چيزي را به مردم تحميل كنيم. يعني اگر رغبت عمومي جامعه به سمت طب سنتي نباشد، حتی وزارت علوم، علوم پزشكي یا آموزش و پرورش هم نمی توانستند آن را به خورد مردم دهند ولي وقتي مردم آن را پذيرفته و به سمت آن می روند و آن را بكار مي گيرند دیگر هیچ عاملی نمی تواند جلوی اشاعه این طب را بگیرد. كما اينكه در دوره هاي قديم جلوي حجامت را گرفتند و حتي آن را ممنوع اعلام كردند ولي مردم آن را در زيرزمين خانه ها انجام مي دادند.
به نظر شما چرا دریک دوره تاریخی فاصله زیادی میان طب سنتی و مردم ایران بوجود آمد؟
- در دوراني از تاريخ به خصوص در دوره قاجار فاصله اي بين مردم و طب سنتي ايجاد شد. در دوره قاجار افرادي كه همگي پزشك بودند در قالب مستشار وارد ايران شدند. اين افراد براي تسلط بر ايرانيان در مورد جزئي ترين موضوعات زندگي ايرانيان تحقيق و جستجو مي كردند. یکی از این موضوعات سلامت مردم كشورمان بود که اتفاقاً برايشان خيلي جالب بود. در مورد اين موضوع تحقيق كردند كه مردم ايران از چه مواد غذايي استفاده می کنند که با وجود فقر و قحطي بدن شان سالم است و هیچ گونه بیماری خاصی در میان آنها شیوع ندارد. آنها حتی شاهان را در آن زمان متقاعد كردند تا براي دربار خود از پزشكان خارجي استفاده كنند و از آنجا كه شاهان قاجار هم کلا تمايل شان به غرب زياد بود، اين موضوع را پذيرفتند.استاد خيرانديش در اين زمينه تحقيق كرده و مباحث بسيار جالبي را در قالب يك كتاب عنوان كرده است. در آن موقع شش نفر از دانش آموختگان مدرسه دارالفنون را براي تكميل درس شان به خارج دعوت كردند. نقل شده که بعد از پايان تحصيلات آنها مدرك فارغ التحصيلي شان آنها را امضا نمي كردند وگفتند امضای مدرك شما مشروط به اين است كه وقتي وارد كشور خودتان شديد به هيچ وجه حجامت را انجام ندهيد. يكي از آن شش نفر شد وزير وقت امور پزشكي و جالب اینجاست که او باعث گسترش حجامت و طب سنتی در آن زمان شد. از همین رو بود که با وجود اینکه طب سنتی حامی نداشت، در نهایت توانست میان مردم جایگاه خود را پیدا کند چراکه مردم به این واسطه به جواب سوالات خود زودتر می رسیدند و زودتر دوره درمان خود را سپری می کردند.
در مورد زالودرماني براي مان بگوييد. ظاهرا دریک دوره اين موضوع را نهي می كردند و در این که يك كرم بتواند کاري انجام دهد در درمان مردم، حسابی تردید ایجاد کردند.
- بله، گاهي اوقات افراد ندانسته حرفي مي زنند و خیلی اوقات هم مغرضانه سخن مي گويند. ولي بد نيست بدانيم كشور انگلستان درآمد خیلی هنگفتی از زالو دارد يا در کشور سويیس خیلی ها از جمله اغلب هنرمندان براي زيباسازي پوست خود از زالو استفاده مي كنند. در كشور آلمان هم مقاله هاي علمي بسياري در مورد درمان بیماری با زالو انجام شده است. به عقيده من اين كوتاه بيني بوده است كه بگويند يك كرم چه كاري انجام مي دهد. اینها معمولا در مورد موضوعي اطلاعاتي هم ندارند ولی در مورد آن حرف می زنند.
از نگاه طب سنتی تغذیه چه قدر می تواند در سلامت افراد موثر واقع شود؟
- برای پاسخ به سوال شما بهتر است ابتدا مثالی از تاریخ بیاورم. وقتي به جنوب كشور ماحمله كردند، در تنگستان رئيس دلواري به فرمانده نيروهاي انگليسي گفت ما اگر توپ و تانك شما را نداريم ولي در مقابل ما مردم را داريم که تمام قواي خود را بكار مي گيرند و اين خرما را. آن موقع كسي متوجه نمي شد كه او چه مي گويد. غافل بودند از این که خرما بدن را گرم كرده و همين گرما از ترس جلوگيري مي كند و از همه مهمتر اينكه قواي جسماني را بالا مي برد. الان ما می بینیم که متأسفانه طبيعت افراد جامعه متفاوت شده است. افراد كمتر گرمي استفاده كرده و رو به غذاها و ميوه هاي سرد آورده اند. برنج جزو غذاهاي اصلي ما شده و يك سردكننده طبع است. مصرف گوشت گاو در جامعه ما به شدت افزايش پيدا كرده طوري كه ٩٠ درصد جامعه ما از اين گوشت استفاده مي كنند. زمان قديم ماكاروني يا سالاد الويه نبود ولی الان اینقدر زیاد استفاده می شود. استفاده از سيب زميني چقدر افزايش پيدا كرده، ميوه هاي غيرفصل همين طور. توت فرنگي ميوه اي است كه در گذشته در تابستان هم به زحمت پيدا مي شد، در حالي كه الان در زمستان هم توت فرنگي وجود دارد و استفاده می شود. در مورد خيار هم همینطور.
یعنی به نظر شما براي به مخاطره انداختن سلامت ما ايراني ها، غربی ها برروی نحوه تغذيه ما برنامه ریزي کرده اند؟
- دقیقا همین است. اگر كمي دقت كنيم متوجه مي شويم که با ظرافت خاصي بر تغذيه ما دارند تأثير مي گذارند. اولين قدم براي به مخاطره انداختن سلامت ايراني ها نشانه گرفتن آن شش عامل است که گفتم و مهمترين عامل در این میان، تغذيه است كه مي بينيم چقدر ظريفانه و برنامه ريزي شده آن را نشانه گرفته اند. بدون اينكه شما متوجه بشويد، غذای به اصطلاح فست فود خوشمزه و خوش آب و رنگ تقديم شما مي كنند و شما از ديدن و خوردن آن لذت مي بريد. در نهايت بدون اينكه متوجه بشويم بيمار شده ايم و جالب تر اينكه براي درمان بيماري مان هرچقدر دارو مصرف مي كنيم مداوا نمي شويم يا در طولاني مدت خوب مي شويم. بعد از مداوا هم دوباره به دنبال تغذيه سابق مي رويم و در واقع روند بيماري خود را تکرار می کنیم.
ادامه دارد…
/انتهای متن/