شايد اين ازدواج از فشار مشرکان کم کند.
“عتبه” و “عتيبه” فرزندان “ابولهب”و”ام جميل”به خواستگاري دو دختر خدیجه “رقيه”و “امکلثوم” آمده بودند و بانو تشويش داشت که این دو پسر همانند پدرشان تند مزاج و آتشينخو بود، عصباني و گردنکش باشند.
فریبا انیسی/
بانو به سالهاي عمرش انديشيد. فرصت مادر شدن را از دست ميداد و شايد حسرت داشتن فرزند پسري بر دل او ميماند.
بانو فکر کرد: مردان عرب زنان زيادي را به ازدواج خود درميآوردند شايد رسول خدا(ص) نيز چنين کند. اما ميدانست خيال بيهودهاي است. پيامبر(ص) حتي به کنيزان اونيز بي اعتنا بود. عشق و محبت آن دو چنان در وجودشان ريشهدار شده بود که همگان را به تحسين و تعجب وا ميداشت.
افکار بانو روز به روز عمق بيشتري مييافت. اما حتي به خود اجازه نميداد در اين دوران وانفسا آنها را با رسول خدا(ص) در ميان بگذارد.
بهخصوص که چند روزي بود پيامبر خدا(ص) در غار حراء سکونت گزيده بود، اعتکاف خودسازي و عبادت خويش را آغاز کرده بود. هم چنان که در اين سالها به ايمان آوردندگان نيز توصيه به خودسازي و تزکيه مينمود. راه دشواري در پيش رو بود بايد که براي طي آن روح و جان را آماده ميکردند تا در مبارزهاي جدي و فراگير در نبرد با دشمن چون کوه استوار باشند.
“زينب” به تازگي به خانهي پسر خالهاش رفته بود؛”عاص بن ربيع”. خانه خاليتر شده بود. اما
“زينب”و”عاص” چون دو کبوتر عاشق گرد هم ميچرخيدند. “عاص”،”زينب” را بسيار دوست داشت و هرگز او را از انجام آداب مسلمانياش منع نميکرد.
“عتبه” و “عتيبه” فرزندان “ابولهب”و”ام جميل”به خواستگاري”رقيه”و “امکلثوم” آمده بودند.
بانو تشويش داشت. “عبدالعزي”عموي پيامبرمردي تند مزاج و آتشينخو بود، عصباني و گردنکش، همسرش”ام جميل” نيز دست کمي از او نداشت، طعنهزن و عصباني.
بانو به ياد آورد صحبتهاي او را هنگام ازدواج با پيامبر(ص)، طعنههاي او را به اسلام و مسلماني آنها…
اما شايد “عتبه” و “عتيبه” چون آنها نباشند! شايد چون”عاص” عاشق زندگي باشند و همسرشان را دوست داشته باشند. در اين شرايط که پيامبر(ص) تحت شديدترين فشارهاي روحي و رواني است، شايد اين ازدواج از فشار مشرکان بالاخص”ابولهب” بر پيامبر خدا(ص) کم کند.
هرچه باشد”رقيه”و”امکلثوم”فرزندان برادرزادهاش هستند. برادرزادهاي که يادگار برادر جوان و ناکام آنهاست که بسيار دوستش ميداشتند.
در ذهن پر اضطراب بانو دو جبهه تشکيل شده بود. ترديد بر جانش چنگ ميانداخت. اما سرانجام راه را باز يافت
«توکل ميکنم به خداوند حکيم ،اميد که اين ازدواجها باعث نشر و تقويت اسلام شود.»
پيامبر خدا(ص) رأي بانو را پسنديد.
“عمار” فرستادهي پيامبر(ص) پيغام آورد:
«به”خديجه” بگوييد نيامدن به سوي تو از کراهت نيست بلکه فرمان پروردگار است. همسرم! يقين بدان که تقدير الهي بسيار زود جاري خواهد شد و بدان که حق تعالي به تو بر فرشتگان مباهات خواهد کرد.»
/انتهای متن/