سهم ایران از صنعت گردشگری کم و ناچیز است
اگر این روزها، کودکان، نوجوانان و جوانان ما جاذبههای گردشگری کشورهای همسایه و یا حتی سایر کشورها را بیشتر از جاذبههای گردشگری کشور خودمان میشناسند، این نشانه ضعف مدیریتی و کمکاری مسئولین حوزه گردشگری است؛ حوزهای که میتواند منشأ تحولات شگرف باشد اما …
سال که نو میشود خیلیها قصد سفر میکنند و دوست دارند روزهای نخستین بهار را درجایی غیر از خانه و شهر محل سکونت خود بگذرانند، خیلیها قصد سفر میکنند تا چشمان به در مانده پدران و مادران شان را در شهر دیگر روشن کنند، برخی هستند که قصد زیارت میکنند تا استخوانی سبک کنند و حال دلشان جا بیاید، اما در میان سیل عظیم مسافران نوروزی هستند کسانی که سفر میکنند تا تجربه کسب کنند و بیاموزند و زیبای های طبیعت را نظاره کنند، اما شاید خیلی عجیب باشد اگر بگوییم که کشور ایران با همه زیباییهای طبیعی و باستانی و تاریخیاش مقصد بسیاری از این مسافران نیست، و آنها درحالیکه هنوز سبزیهای سرزمین خودشان را ندیدهاند و تاریخش را موشکافی نکردهاند، میروند که سرزمین دیگری را کشف کنند، اما چه عاملی باعث میشود که مقصد بلیت خیلی از مسافران جایی غیر از شهرهای ایران باشد؟
متأسفانه حتی اگر خوشبینانه هم نگاه کنیم، باز باید گفت چه این دولت، چه دولتهای قبلی و چه مسئولین در حال حاضر نظام جهانگردی و ایرانگردی و چه مسئولین گذشته، تلاشی برای به سامان رسیدن صنعت گردشگری در کشور انجام ندادهاند.
وقتی منابع طبیعی، باستانی و تاریخی ما در دست گذر زمان رنگ نابودی و کهنگی بگیرند، وقتی هزینههای یک ایرانگردی کوچک از یک سفر پر آبوتاب خارجی بیشتر و بیشتر است، وقتی امکانات رفاهی و خدماتی برای گسترش فرهنگ ایرانگردی یا وجود ندارد و یا بسیار نامطلوب و ناچیز است، چگونه میتوان انتظار داشت که مقصد سفر مردم جامعه ،شهرها و جاذبههای گردشگری کشور باشد.
وقتی رسیدگی ، بهبود و تجهیز جاذبههای گردشگری کشور در کف اهمیتها و اولویتها مسئولین قرار میگیرد باید از صنعتی به نام توریسم و عواید و دستاوردهایش چشمپوشی کرد.
وقتی فرزندان کشور ما هنوز سیوسهپل و پل خواجو و باغ ارم و عالیقاپو و ارگ بم ندیده، تاریخ و تمدن ترکیه و مالزی و تایلند و چین را میبینند و میشناسند چگونه میتوان انتظار داشت که روحیه ایراندوستی در کودکان ما وجود داشته باشد و فرداها به فرهنگ و داشتههای سرزمینشان ببالند.
شاید پذیرفتن و دانستن این واقعیت سخت باشد اما کشور ما و مسئولین حوزه گردشگری ما در این زمینه شکستخورده است .
شکستخوردهاست که فرزندان سرزمین شان بهجای داشتن عکسهای یادگاری در باغ فین و دریای خزر و خلیجفارس عکسهای یادگاری در کنار جاذبههای گردشگری دارند که هیچ ربطی به آنها، میهن و سرزمین شان ندارد.
درحالیکه گردشگری بزرگترین صنعت خدماتی جهان ازنظر درآمدزایی شناختهشده است، در کشور ما به جهت عدم مدیریت درست، از این فرصت استفاده درستی ن شده است و از داشتن یک منبع خدادادی برای بهبود و اصلاح اقتصاد کشور بیبهره مانده است .
و این در حالی است که ایران به دلیل پیشینه تاریخی و تکاپوی مستمر اجتماعی و فرهنگی، دیدنیهای متنوعی دارد که بازدید از آنها میتواند حس کنجکاوی گردشگران و جهانگردان را ارضا کرده و ستایش آنان را برانگیزد. هر مسافری با هر انگیزهای که به ایران سفر کند، میتواند مطابق اهداف، ذوق و برنامه خود، در ایران دیدنیهای موردنظر خود را بیابد.
بد نیست که مسئولین نظام گردشگری کشور نگاهی به مقصد سفرهای مسافران نوروزی داشته باشند شاید این نگاه بهانهای شود که سال جدید سالی برای برداشتن قدمهای بلند در صنعت گردشگری و ایرانگردی شود و سال آینده و سالهای بعدتر مقصد سفر مسافران نوروزی از ترکیه و چین و تایلند و مالزی، به شیراز و اصفهان و تبریز و کرمان تغییر کند.
/انتهای متن/